رسانه فکرت | الهام سادات حجازی، دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث


منابع انسانی در پیشرفت یک کشور تأثیر به سزایی دارند و یک گنجینه و ثروت عظیم برای هر کشوری به‌شمار می‌آیند. در این میان نخبگان یکی از مهم‌ترین ثروت‌های انسانی کشور هستند. هنگامی که وجود افراد نخبه ثروت دانسته شود در تولید آن تلاش خواهد شد.


یکی از اهداف دشمن زدودن هویت ملی و آرمان‌خواهی از جوانان و به‌ویژه نخبگان است. نخبه‌ای نخبه‌ی طراز است که دارای بینش و بصیرت باشد و دشمن‌شناسی خوبی داشته‌باشد؛ بنابراین ایجاد و تقویت هویت ملی و آرمان‌خواهی باید در بستر آموزش و در نهادهایی همچون نهاد خانواده، مساجد و مراکز علمی و آموزشی انجام گیرد. باید به نخبگان چنین تعلیم شود که این ظرفیت برتری را که خداوند به آن‌ها عنایت کرده است را تبدیل به ظرفیت ملی کنند. در واقع مطالبه‌ی یک کشور از فرد نخبه این است که توانایی‌اش را در خدمت حلّ مسائل کشور به کار گیرد. اینکه فرد نخبه این توانایی را در جهت پیشبرد اهداف و حل مسائل کشورش صرف کند باید در محیط و بستر نهادها به او تعلیم داده شود.


استعدادها باید در محیط‌های سالم تربیتی_آموزشی قرار گیرد تا در فرایند رشد و تعلیم و در نهادهایی همچون آموزش و پرورش، ابعاد شخصیتی فرد نخبه شکل بگیرد. وقتی چنین شود در بزرگسالی و در مرحله‌ای که زمان کارایی استعدادش است، فرد نخبه کنشگری معقولی در فضای اجتماعی خواهد داشت.


هر چند مظهر نخبگی، تخصص است و مهارت‌یابی برای اداره‌ی کشور ضروری است؛ اما نخبگان در کنار این مهم، باید متوجه هدف‌های برتر هم باشند. فرد نخبه اگر در تخصصش غرق شود به‌گونه‌ای که از فضای جامعه فاصله بگیرد و مسائل مهم ملتش و انسان‌ها را فراموش کند، مسأله ای از مردم نیز حل نخواهد شد. البته نهادهای مرتبط با امور نخبگان باید این رفت و برگشت ساحت دانش_اجتماع را به نیروهای نخبگانی خود یادآور شود.


برای بررسی عقبه‌ی تربیتی نخبگان باید گفت رفتار مطلوب هر انسانی راه رسیدن به حیات طیبه‌ی آرمان‌شهر است. نیل به این حیات طیبه نیازمند بسترهای آموزشی، اعتقادی و اخلاقی است. هر گاه مبنا مستحکم باشد می‌تواند دستاویز برای رسیدن به اهداف والا قرار گیرد. در این راستا، مساجد، نهاد آموزش و پرورش، مراکز علمی و آموزشی، هیأت‌ها و نهادهای مردم‌محور تأثیرگذار هستند.


آنچه نظام فکری یک فرد را می‌سازد در سه حوزه خلاصه می‌شود: عقاید، اخلاق و احکام. محیط تحقق این سه محور را باید در نهادهای آموزشی جستجو کرد؛ همچون مساجد، مدارس و دانشگاه‌ها. مساجدی که فضای فرهنگی پویایی دارند می‌توانند در نظام فکری و روانی فرد تأثیرگذار بوده و پایه‌های اعتقادی فرد را از همان عنفوان کودکی پایه‌ریزی کنند. به‌طور مثال حضور والدین در مسجد به‌همراه فرزندان تأثیر روان‌شناختی نامحسوس و محسوسی را در آینده‌ی فرد نمایان خواهد کرد؛ زیرا کارکردهای تربیتی گاهی آشکارند و گاه پنهان و نهان.


حال این وضعیت مقایسه شود با افراد نخبه‌ای که محیط تربیتی‌شان متفاوت از فضای مسجد و متفاوت از فضاهای ارزشی است، برای این گونه از افراد، ارزش‌ها و پایبندی به ارزش‌ها شکل نگرفته و نمی‌توانند پاسبان خوبی برای ارزش‌های ملی و دینی خود باشند. نخبه‌ای که از او به فرار مغزها یاد می‌کنند ارزش خدمت به مردم و کشورش به‌خوبی در وجودش ریشه ندوانیده و بر اساس قوانین مادی رشد یافته و در نتیجه ارزش‌ها را بر اساس قوانین مادی تفسیر می‌کند، چنین فردی در بزنگاه و تقابل مادی و معنویت دچار تعارض شده و انتخابی مادی خواهد داشت.


بنابراین محیط‌های تربیتی در شکل‌گیری و نهادینه‌کردن ارزش‌های حقیقی در شاکله‌ی فرد نقشی اساسی دارند. حاصل این تربیت می‌شود نخبه‌ای که نه‌تنها در بزنگاه‌ها و فتنه‌ها، خط کج نمی‌کند که محکم در بلاها و طوفان‌های فتنه ایستادگی کرده، پایش نمی‌لغزد؛ بلکه با تیزبینی به‌خوبی دید‌بانی می‌کند و شرایط را برای دیگران تبیین می‌کند.


نخبگان رصد زودهنگام دارند. موقعیت و حتی آینده را قبل از عوام رصد و پیش‌بینی و تحلیل می‌کنند و این در تبیین و آگاه‌سازی دیگران بسیار مهم است. نخبگی یک ظرفیت و توانمندی است و این ظرفیت باید سیال باشد و بجوشد و به جریان اندازد. نخبه‌ی طراز جریان‌ساز است؛ این تفکر جریان‌سازی و حرکت جریان‌سازی و کنشگر بودن در محیط‌های تربیتی در وجود فرد ریشه می‌زند.


نکته‌ی مهم پایانی، میزان تعامل و همکاری نهادها در رشدیافتگی نخبگان است. اینکه نهاد آموزش و پرورش با نهاد مساجد هماهنگ عمل کنند، در تضاد با هم نباشند و جدا از هم نیز نباشند، در این صورت است که به تولید و تربیت نخبگان ارزش‌مدار دست خواهیم یافت و این دستیابی به یک ثروت است و خود باعث تولید ثروت‌های مهم دیگر خواهد شد.

تاریخ انتشار: 1401/10/18

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil