به گزارش فکرت، مشروح این یادداشت از این قرار است؛

مردی به نام حسین بن علی (ع) در سال ۶۱ هجری قمری در بیابانی خشک و دور افتاده با اندک یاران و خانواده خود به شهادت رسید. این صورت مسئله ساده ماجرای عاشورا در سرزمین کربلاست اما چه رازی در این رخداد نهفته است که از آن تاریخ تاکنون قصه واقعه نینوا روزبه‌روز فراگیرتر و گسترده‌تر مورد توجه انسان‌ها قرار گرفته و آنچه در منطقه‌ای متروکه اتفاق افتاد حالا دغدغه وجدان‌های بیدار بشریت فارغ از دین و مذهبشان است.

 

 

احمد مبلغی عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه، موضوع اثرگذاری امامحسین (ع) بر افکار عمومی و شیوه‌های آن حضرت  را این گونه بررسی کرده است که  مسئله جایگاه افکار عمومی در عاشورا  نیاز به بررسی عمیقی دارد، اما در این فرصت مختصر به بررسی برخی از جنبه‌ها و ابعاد آن می‌پردازیم. حقیقت این است که امامحسین (ع) در روز عاشورا به افکار عمومی توجه ویژه‌ای داشته است. عنصر اساسی که پشت افکار عمومی و شکل‌گیری آن قرار دارد، وجدان عمومی است؛ به این معنا که عنصر وجدان انسانی نقش اصلی را در تشکیل افکار عمومی بازیمی‌کند، زیرا اولاً انسان دارای وجدان است. ثانیاً این وجدان انسانی هنگام مواجهه با یک حادثه خارجی، بههم می‌پیوندد و یک پدیده اجتماعی انسانی شکل می‌دهد. ثالثاً حقیقت و عمق مواجهه به این صورت است که حادثه را با دیدی انسانی، صادقانه و نافذ ارزیابی و بررسی می‌کند. رابعاً هرچه دایره افکار عمومی گسترده‌تر و تعداد لایه‌های شرکت‌کننده در آن بیشتر شود، قوی‌تر و نافذ تر می‌شود و عنصر انسانی در آن حضور بیشتری پیدا کرده و اخلاص و تأثیرگذاری بیشتری دارد.

 

واژه‌ای که قرآن در رابطه با این وجدان بشری به کار می‌برد، کلمه «بازگشت به خود» است؛ فَرَجَعُوا إِلَی أَنْفُسِهِمْ. نکته مهم این است که وجدان انسانی یا بازگشت به خود، از منظر قرآن نقش قوی اجتماعی دارد، به‌طوری که قرآن پس از این کلام؛ فَرَجَعُوا إِلَی أَنْفُسِهِمْ، می‌گوید: فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ / ثُمَّ نُکِسُوا عَلَی رُءُوسِهِمْ.

 

از تحلیل نهضت حسینی، به یک حقیقت مهم و اساسی دست می‌یابیم و آن این است که مخاطبه افکار عمومی در این نهضت به‌طور گسترده‌ای مشهود است و دیدهمی‌شود که این نهضت به‌عنوان بُعدی مرتبط با تمام رفتارها، سخنرانی‌ها و تلاش‌ها فعال شدهاست، به این معنا که امامحسین (ع) هیچ تصمیمی نگرفت و هیچ سخنی نگفت و هیچ شعاری نداد، مگر اینکه مخاطبه افکار عمومی و تأثیرگذاری بر آن را مدنظر قرار داده و لحاظ کرده است.

 

برای این سخن که امامحسین (ع) به افکار عمومی توجه ویژه داشته است می‌توان می توان به این بحث اشاره کرد که  در روز عاشورا، امام بر کلماتی اساسی که در نفس و قلب و فکر آن جامعه حاضر بودند، تکیه کرد و بر اساس این کلمات وجدان آنها را مخاطب قرار داد. در واقع از یک طرف به موضوعاتی پرداخت که نمی‌توانستند آنها را نادیده بگیرند، زیرا از زمان پیامبر (ص) در وجودشان حاضر بود و از طرف دیگر وجدانشان را مخاطب قرار داد.

 

جنبه‌های انسانی که تمام انسان‌ها در آن مشترک هستند، اساساً در تشکیل افکار عمومی نقش اول را دارند؛ بنابراین می‌بینیم که امامحسین (ع) در عاشورا بر این جنبه‌ها تمرکز ویژه‌ای داشته است. بخش‌های مختلفی وجود دارد که تمرکز این نهضت بر افکار عمومی را نشان می‌دهند. آنچه اکنون مطرح می‌کنم صرفاً نمایش بخشی از این حرکت است و قطعاً بخش‌های بیشتری وجود دارد که باید در فرصت‌های دیگر به آنها پرداخته شود.

 

امام در خطبه خود در روز عاشورا فرمود: فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا، ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَی أَنْفُسِکُمْ وَ عَاتِبُوهَا فَانْظُرُوا هَلْ یَصْلُحُ لَکُمْ قَتْلِی وَ انْتِهَاکُ حُرْمَتِی. أَلَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ وَ ابْنَ وَصِیِّهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ الْمُؤْمِنِینَ الْمُصَدِّقِ لِرَسُولِ اللَّهِ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ؟ أَ وَ لَیْسَ حَمْزَةُ سَیِّدُ الشهدا عَمِّی؟ أَ وَ لَیْسَ جَعْفَرٌ الطَّیَّارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَیْنِ عَمِّی؟ أَ وَ لَمْ یَبْلُغْکُمْ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟ فَإِنْ صَدَّقْتُمُونِی بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ الْحَقُّ، وَ اللَّهِ مَا تَعَمَّدْتُ کَذِباً مُنْذُ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ یَمْقُتُ عَلَیْهِ أَهْلَهُ، وَ إِنْ کَذَّبْتُمُونِی فَإِنَّ فِیکُمْ مَنْ لَوْ سَأَلْتُمُوهُ عَنْ ذَلِکَ أَخْبَرَکُمْ، سَلُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ، وَ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ، وَ سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ السَّاعِدِیَّ، وَ زَیْدَ بْنَ أَرْقَمَ، وَ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ، یُخْبِرُوکُمْ أَنَّهُمْ سَمِعُوا هَذِهِ الْمَقَالَةَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و اله لِی وَ لِأَخِی، أَ مَا فِی هَذَا حَاجِزٌ لَکُمْ عَنْ سَفْکِ دَمِی؛ پس نَسَب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم سپس به خود آئید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و دریدن پرده حرمتم برای شما سزاوار است؟ آیا من پسر دختر پیغمبر شما و فرزند وصی او نیستم، آن کس که پسر عموی رسول خدا و اولین کس بود که رسول خدا (ص) را در آنچه از جانب پروردگارش آوردهبود تصدیق کرد؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفر بن ابی‌طالب که با دو بال در بهشت پرواز کند عموی من نیست؟

 

آیا به شما نرسیده آنچه رسول خدا (ص) درباره من و برادرم فرمود: که این دو آقایان جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصدیق سخن مرا بکنید حق همان است، به خدا از روزی که دانسته‌ام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفته‌ام، و اگر به دروغم نسبت دهید پس همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند، بپرسید از جابر بن عبدالله انصاری، و ابوسعید خدری، و سهل بن سعد ساعدی، و زید بن ارقم، و انس بن مالک تا به شما آگاهی دهند که این گفتار را از پیغمبر (ص) درباره من و برادرم شنیده‌اند، آیا این گفتار رسول خدا (ص) جلوگیری از ریختن خون من نمی‌کند؟

 

در رفتار و عملکرد امام (ع) هم می‌توان نمودهایی از تلاش برای اثرگذاری بر افکار عمومی آنجایی دید که  وقتی امام نوزاد ۶ ماهه خود را به مردم نشان داد این کار باعث تحریک جنبه‌های انسانی و افکار عمومی شد و حقیقت این است که این صدا به گوش جهانیان رسید و بر افکار عمومی در طول تاریخ تأثیر گذاشت.

کودک هیچ ارتباطی با جنگ نداشت، اما شدت مظلومیت امامحسین (ع) به حدی بود که فرزندش را به میدان جنگ آورد تا از او محافظت کند و در واقع ماهیت و ابعاد این محافظت جذب افکار عمومی انسانی به نفع هدف و مقصد امام بود. این جذب افکار عمومی از میدان جنگ شروع شد و تا امروز ادامه دارد.

 

زمانی که این صحنه به وقوع پیوست و کودک نوزاد در وسط میدان جنگ حضور یافت، برخی از اردوگاه به خود بازگشتند و میان خود اختلاف پیدا کردند، در این لحظه عمر بن سعد به حرمله بن کاهل اسدی گفت؛ ای حرمله، نزاع مردم را پایان بده.

 

امامحسین (ع) برای مقابله با قوم و بازگشت به پایگاه خود، مرکزیت ایجاد کرد و هرگاه به پایگاه خود بازمی‌گشت، بیشتر می‌گفت: لا حول ولا قوه إلا به الله العلی العظیم، تا به زنان اطلاع دهد که هنوز زنده است. وقتی شمر این وضعیت را دید، بین او و خانواده‌اش حائل شد و امام به آنان فرمود: وای بر شما! اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، در دنیای خود آزاد باشید و به اصل و نسب خود بازگردید اگر عرب هستید. در این سخنرانی دو نکته مرتبط با افکار عمومی مشاهده می‌شود، یکی اینکه امام توجه آنها را به آزادی و جنبه‌های انسانی جلب می‌کند (پس در دنیای خود آزاد باشید)، و دیگری اینکه از آنها می‌خواهد به اصل و نسب خود بازگردند (و به اصل و نسب خود بازگردید).

تاریخ انتشار: 1403/04/24

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil