ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | محمدرضا مهدوی، پژوهشگر و فعال دانشجویی
نخبگان، بخش سرآمد و برگزیدهای از یک جامعهاند که در برخی از خصوصیات و قابلیتها، برتر از سایر افراد جامعه در نظر گرفته میشوند. لغتنامه دهخدا نیز نخبه را به فرد «برگزیده» اطلاق کرده و فرهنگ عمید برابر فارسی آن را سرآمد و برتر دانست.
لحاظکردن چنین جایگاهی برای نخبگان، لاجرم برخی کارویژهها و وظایفی را نیز برای آنها ایجاب میکند، از این کارویژهها و وظایف، آگاهسازی تودهها و راهنمایی و هدایت آنها در مسیر صحیح کنشورزی اجتماعی است؛ کارویژهای که در التهابات دو ماه اخیر کشور اگر نگوییم همه، حداقل توسط بخش قابل توجهی از نخبگان به فراموشی سپرده شد.
در وقایع اخیر بیش از آنکه شاهد کنشورزی فعال نخبگان و روشنگری و هدایت تودهها توسط آنان باشیم؛ شاهد این بودیم که نخبگان دنبالهرو تودهها شده بودند، در این وقایع بسیاری از نخبگان به دلیل اشتباه محاسباتی، از فضای منطقی که از ملزومات نخبگی است؛ فاصله گرفته و گرفتار فضای احساسی برآمده از جوسازیهای رسانه و سوشال مدیا شدند.
اکثریت نخبگان با صرفنظر از جهتگیری فکری آنها در حمایت از نظام سیاسی حاکم و یا اغتشاشات و اعتراضات، دچار کمبود کنشورزی عقلانی شده و رویکردی غیرمنطقی و تودهای داشتند. بسیاری از آنان تحت تأثیر فضای رسانهای ایجادشده، علیرغم علم بهاشتباه بودن رویه خود، صرفا برای جلب نظر و حمایت مخاطبانشان به همراهی با آنها پرداختند و برخی از آنها با علم به مسیر صحیح کنشورزی در شرایط بحرانی فعلی و آگاهی از وظیفه خود، به دلیل حفظ جایگاه و از دستندادن توجه مخاطبین و دنبالکنندگان خود، نسبت به تحولات جاری سکوت کرده و موضع صریحی اتخاذ نکردند.
بهعبارت دیگر در چنین شرایطی بیش از آنکه نخبگان بتوانند هدایت و رهبری تودهها را بر عهده بگیرند؛ این تودهها بودند که نخبگان را با خود همراه کرده بودند و نخبگان به دلیل ترس از انزوا و از دست رفتن موقعیت خود، به همراهی با آنها پرداختند.
البته باید به این نکته نیز اذعان داشت که افزون بر تودهگرایی و تودهشدگی نخبگان، برخی عوامل و زمینههای دیگر نیز بهعنوان محرکهای جانبی، عملکرد غیر قابل دفاع نخبگان در مسائل اخیر را تشدید کرد، عواملی همچون کمبود منابع اطلاعاتی دقیق و قابلاعتماد، پیشزمینههای دلسردکننده نخبگان و بیتوجهی دولت به نخبگان که باعث ایجاد نارضایتی و شکلگیری الگوهای اعتراضی میان نخبگان شده بود.
مجموعهای از این عوامل باعث شده بود که نخبگان در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته و از واقعیتهای حکمرانی بیاطلاع باشند و بهراحتی تحت تأثیر رسانههای خارجی قرار گیرند. با این ترسیم از فضای کنشگری نخبگان در وقایع اخیر، میتوان نسبت به عملکرد آنان در آینده نیز داوری کرد.
به طور کلی میتوان از دو عامل تأثیرگذار در کیفیت کنشگری آینده نخبگان سخن گفت که یکی از آنها مربوط به حاکمیت و دیگری مربوط به فضای ذهنی خود نخبگان خواهد بود؛ عامل نخست به نوع واکنش نظام سیاسی در قبال نخبگان بازمیگردد.
چنانچه نظام سیاسی بتواند فضای منطقی کنشگری نخبگان را فراهم کند و با انجام برخی اصلاحات، اهتمام خود به شایستهسالاری و نخبهگرایی عملی را نشان دهد و از سوی دیگر در برابر هرگونه کجروی و فضاسازیهای غرضورزانه برخی از نخبه نمایان با جدیت مقابله کند، در این صورت فضای کنشورزی نخبگان نیز برمدار عقلانیت حرکت خواهد کرد و آنها میتوانند بهعنوان حلقه واسط میان توده مردم و سیستم سیاسی حاکم عمل کنند.
به این صورت که با دریافت مطالبات مردم و صورتبندی آنها در قالبهای مقبول و ممکن، راهکارهایی را به نظام سیاسی حاکم ارائه کنند و از سوی دیگر با بیان واقعیتها و محدودیتهای حکمرانی و تبیین دستاوردهای نظام در عرصههای گوناگون به جلب حمایت تودهها از سیاستهای جاری کشور اقدام کنند و مدیریت و رهبری تودهها در حوادث اجتماعی را بر عهده داشته باشند.
عامل دوم نیز به الگوهای رفتاری فردی در هریک از نخبگان و یا نخبه نمایان بازمیگردد؛ بررسی کنشگری برخی از نخبگان بهویژه نخبگان دانشگاهی نشان میدهد که الگوی رفتاری آنها همواره بر مدار منطق و کنشورزی عقلانی بوده است و در وقایع اخیر کشور به دلیل فضای سنگین برآمده از جوسازیهای رسانهای، دچار تودهگرایی شده و با مواضع غیرمنطقی و یا سکوت، نتوانستهاند کنشورزی متناسب با کارویژه نخبگی خود داشته باشند.
به نظر میرسد این دسته از نخبگان با دور شدن از فضای هیجانی و جو روانی فعلی، دوباره به کنشورزی مطلوب خود بازخواهند گشت و در فضای عقلانی و منطقی به کنشگری خود ادامه میدهند؛ اما الگوی رفتاری گروه دیگری که میتوان با عنوان نخبهنما از آنها نام برد، همواره برمدار هیجانی و همراهی با جو غالب بوده و همین مسأله، مواضع متناقض آنها در برهههای مختلف زمانی را به دنبال داشته است؛ امید به تغییر رویه و رفتار چنین افرادی دور از ذهن است و منافع این گروه همواره در گرو همراهی با هیجان عمومی و سوارشدن بر موج مطالبات مردمی و انحراف آن به سمت تمایلات خودشان است.
در مواجهه با این گروه، از سویی باید هزینه مواضع مخرب که علیه منافع ملی و عمومی شکل میگیرد، بالا رود و برخورد قاطعی از سوی نظام حاکم صورت گیرد. از سوی دیگر با تبیین رسانهایِ تناقضات این گروه، جایگاه مرجعیت آنها در افکار عمومی متزلزل شود.
تاریخ انتشار: 1401/09/17
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.