اشاره: دانشیار عرفان اسلامی معتقد است برای تولید ادبیات در حوزه عدالت، باید یک تبیین مفهومی درست، دقیق و همه‌جانبه از عدالت داشته‌باشیم. اگر تبیین درست صورت نگیرد، هرکس ممکن است عدالت را یک معنایی کند و برای آن لوازم و الزاماتی را در نظر بگیرد و سپس تصور این را داشته‌باشد که عدالت همین است. لذا شناخت مفهومی و معنایی عدالت، هم‌چنین داشتن یک تفسیر و تصویر معقول، منطقی، جامع و کامل از آن می‌تواند نقش کلیدی در پیشرفت، رشد، تکامل، توسعه و تحقق عدالت اجتماعی داشته‌باشد. عدالت جنبه‌های مختلف کلامی، فلسفه‌ی دینی، کلامِ فلسفی، آموزشی، پژوهشی، تعلیمی، تربیتی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... پیدا می‌کند. بنابراین باید این مقوله مهم را همه‌جانبه و منظومه‌وار تعریف کنیم و از آن یک تبیین جامع و کاملی ارائه دهیم.


حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدجواد رودگر، دانشیار عرفان اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت‌وگو با تحریریه فکرت با اشاره به این‌که عدالت یک جایگاه و منزلت بسیار ممتاز و مهمی در مکتب اسلام (مکتبی جامع و واقع‌گرا) دارد، ابراز داشت: عدالت در همه جنبه‌های اسلام و به‌خصوص اسلامی شیعی از یک موقعیت خاص و ممتازی برخوردار است. در واقع می‌توان گفت که عدالت اجتماعی در ارتباط با عدالت الهی است. به‌تعبیری عدل اجتماعی با عدل الهی بهم پیوسته است و آن از اختصاصات تفکرِ نابِ اسلامی - شیعی است.


وی می‌گوید باید عدالت را در سایه‌ی اسلامی - شیعی؛ بازخوانی، بازشناسی، بازسازی مفهومی و مصداقی و سپس در واقع آن را در مقام تحقق قرار داد و آن را ملاحظه نمود. اساساً به‌تعبیری عدالت، فلسفه‌ی اجتماعی اسلام است. اسلام یک دین اجتماعی است. روح و جان‌مایه‌ی اسلامِ اجتماعی، عدالت اجتماعی است. لذا در بحث عدالت اجتماعی، باید ما تولید ادبیاتی درست، دقیق و همه‌جانبه داشته‌باشیم.


متن زیر حاصل گفت‌وگوی فکرت با این شخصیت برجسته است که تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌شود.

 
*تحقق عدالت در گام دوم انقلاب دارای چه شروط و لوازمی است؟


باسمه‌تعالی. عدالتِ اجتماعی یکی از پایه‌ها، اصول و ارکان انقلاب شکوهمند اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده و هست و اگر خدایی ناکرده انقلاب و نظام ما نتواند به‌سمت تحقق عدالت اجتماعی آن هم در ساحات، سطوح و ابعاد مختلف حرکت کند؛ قطعاً و یقیناً انقلاب و نظام صدمه و ضربه خواهند دید. زمانی که حضرت آقا می‌فرمایند: فلسفه وجود ما عدالت است و رشد اقتصادی باید هم‌پای عدالت پیش رود و برنامه‌ریزی کنند و راهش را پیدا کنند. البته حال ممکن است در چیستی و معنای عدالت، افراد، کسان یا گروه‌هایی اختلاف‌نظر داشته‌باشند؛ لکن یک قدر مسلم‌هایی وجود دارند؛ مانند کم‌کردن فاصله‌ها، دادن فرصت‌های برابر تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، رایج‌کردن عدالت در بدنه حاکمیت، عزل و نصب‌ها، قضاوت‌ها، اظهارنظرها، دیدن و زیر نظر آوردن مراکز دوردست و فقیر کشور همانند مرکز کشور، به همه رساندن منابع مالی کشور، دانستن همه افراد به‌عنوان صاحب و مالک منابع مالی کشور و.... بنابراین عدالت یک اصل است و با تعارف درست نمی‌شود.
از این رو رهبر انقلاب نیز در دیدار مسئولان کارگذار نظام اسلامی فرمودند و کاملاً بدین مطلب توجه دادند که مسئله عدالت؛ آن‌هم حتی در تبیین مفهومی عدالت هم اگر احیاناً اختلاف نظرهایی داشته‌باشیم، ولی در عین حال آن‌ها یک سلسله نظام‌مسائلِ درون عدالت اجتماعی است که همه روی آن توافق داریم، لذا مسئله بسیار مهم است و باید آن را کاملاً مورد توجه و عنایت قرار دهیم.


هم‌چنین رهبری در جایی دیگر فرمودند: در برنامه‌ریزی‌ها مسئله برطرف کردن فقر و محرومیت کشور را در درجه اول بیاورید. در همین راستا باید گفت یکی از ارکان عدالت، همین سخن رهبری است. البته همه‌ی مفهوم عدالت این نیست که ما فقر و محرومیت را برطرف کنیم. (اگر چه حقاً و انصافاً بخش مهمی از آن است) این‌ها واقعاً مهم است که ما هم در معنا و مفهوم عدالت، هم در مبنای عدالت و هم در مقام تحقق عدالت را همه‌جانبه ببینیم. حضرت آقا یک نکته‌ای را فرمودند که بسیار جالب است: به نظر ما عدالت، کاهش فاصله‌های طبقاتی است، کاهش فاصله‌های جغرافیایی است. این‌جور نباشد که اگر منطقه‌ای در دور از مرکز کشور قرار گرفته است، دچارِ محرومیت باشد؛ اما آن‌جایی که به مرکز نزدیک است، برخوردار باشد (در این‌صورت این مطلب عدالت نخواهد بود) لذا در عدالت هم باید فاصله‌های طبقاتی برطرف شود و هم فاصله‌های جغرافیایی باید برداشته شود و هم در استفاده از امکانات و فرصت‌ها باید برابری به وجود آید.


سپس رهبری به یک مسئله اشاره کردند که بسیار مهم است. ما باید عدالت‌شناسی نماییم. باید عدالتِ اجتماعی‌شناسی نماییم و درست عدالت را تبیین کنیم و آن را هدفِ تمام برنامه‌ها، راهبردها، سیاست‌ها و... قرار دهیم.


حضرت آقا فرموند: بعضی این تصور را می‌کنند که ما بایستی دوره‌ای را صرف رشد و توسعه نماییم و وقتی به نقطه مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالتِ اجتماعی می‌پردازیم. این فکر اسلامی نیست و عدالت هدف است و رشد و توسعه نیز مقدمه‌ی عدالت می‌باشد.


دو تفکر کلی و کلان در مدیریت کشور وجود داشت که یکی توسعه را بر عدالت مقدم می‌دانست و معتقد بود که با حاصل و حادث شدن توسعه، عدالتِ اجتماعی نیز حاصل خواهد شد. اما دیدگاه دیگر این بود که عدالتِ اجتماعی هدف است و باید مقدم باشد و نیز تمام برنامه‌ها، پیشرفت، توسعه، درآمد سالانه و... باید به این مقوله منتهی شود.


مقام معظم رهبری که بحث بیانیه‌ی گام دوم انقلاب را در واقع در دوران پختگی انقلاب (در چهل‌سالگی) مطالعه، حوصله و وقت گذاشتند و آن را نوشتند تا در مقطع بعدی و دوره‌های دوم کلی انقلاب و نظام اسلامی، ما بتوانیم به آن حقایق دست پیدا کنیم. لذا مسئله عدالت برای ایشان بسیار حاد و حساس است.


*آیا حاکمیت در تولید ادبیات عدالت و آزادیِ مدنظر خود موفق بوده است؟ مدیران رسانه‌ای و فرهنگی کشور در رفع اختلال ادبیاتی و مقابله با جنگ شناختی دشمن در تفهیم همگامی مفهوم عدالت و آزادی چه نقشی دارند؟


برای تولید ادبیات در حوزه عدالت، باید ما یک تبیین مفهومی درست، دقیق و همه‌جانبه از عدالت داشته‌باشیم. اگر تبیین درست صورت نگیرد، هرکس ممکن است عدالت را یک معنایی کند و برای آن لوازم و الزاماتی را در نظر بگیرد و سپس تصور این را داشته‌باشد که عدالت همین است. از این رو شناخت مفهومی و معنایی عدالت، هم‌چنین داشتن یک تفسیر و تصویر معقول، منطقی، جامع و کامل از آن می‌تواند نقش کلیدی در پیشرفت، رشد، تکامل، توسعه و تحقق عدالت اجتماعی داشته‌باشد. عدالت جنبه‌های مختلف کلامی، فلسفه‌ی دینی، کلامِ فلسفی، آموزشی، پژوهشی، تعلیمی، تربیتی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... پیدا می‌کند. بنابراین باید این مقوله مهم را همه‌جانبه و منظومه‌وار تعریف کنیم و از آن یک تبیین جامع و کاملی ارائه دهیم.


بنده فکر می‌کنم برای عدالت در یک معنای متناظر به‌هم، پنج مفهوم را می‌توان لحاظ کرد: 1- دادن حقِ هر صاحب حقی؛ 2- قرار گرفتن هر چیزی در موضع و جایگاه خود؛ 3- موزون بودن، توزان و تعادل؛ 4- تفاوت در شرایط متفاوت؛ 5- تساوی در شرایط مساوی. ببینید اکنون پنج معنا بیان شد که معنای اول و دوم، بسیار زیرساختی است. در عین حال سه معنای دیگر نیز می‌توانند نقش کلیدی داشته‌باشند. این‌ها چیزهایی نیست که به‌راحتی بتوانیم از کنار آن عبور کنیم. لذا به یک معنا اگر بخواهیم جهاد تبیین را لحاظ کنیم، باید گفت در این‌جا نیز جهاد تبیین لازم است؛ چرا که عدالت گرفتار یک سلسله ابهام، اتهام، تحریف، ترور معنایی و... شده است و برخی توانستند در همین قالب، عدالت را به‌لحاظ مفهومی و مصداقی به انحراف بکشند؛ یعنی توانستند مفهوم را مخدوش، استحاله و به انحراف بکشند و خودش را نیز گرفتار یک سلسه انحراف نمایند. بنابراین بسیاری از چیزهایی که در دنیای امروز ما می‌گذرد، می‌خواهند به نام عدالت جا بیندازند. به همین دلیل غیر از معانی، باید مبانی و مؤلفه‌ها و شاخصه‌ها و کارکردهای عدالت را نیز تبیین کنیم. (به‌صورت منظومه‌ای و نظام‌واره نه جزیره‌ای)


اما از جهت دیگر عدالت یک جایگاه و منزلت بسیار ممتاز و مهمی در مکتب اسلام (مکتبی جامع و واقع‌گرا) دارد. عدالت در همه جنبه‌های اسلام و به‌خصوص اسلامی شیعی از یک موقعیت خاص و ممتازی برخوردار است. در واقع می‌توان گفت که عدالت اجتماعی در ارتباط با عدالت الهی است. به‌تعبیری عدل اجتماعی با عدل الهی بهم پیوسته است و آن از اختصاصات تفکرِ نابِ اسلامی - شیعی است. بنابراین باید عدالت را در سایه‌ی اسلامی - شیعی؛ بازخوانی، بازشناسی، بازسازی مفهومی و مصداقی و سپس در واقع آن را در مقام تحقق قرار داد و آن را ملاحظه کرد. اساساً به‌تعبیری عدالت، فلسفه‌ی اجتماعی اسلام است. اسلام یک دین اجتماعی است. روح و جان‌مایه‌ی اسلامِ اجتماعی، عدالت اجتماعی است. لذا در بحث عدالت اجتماعی، باید ما تولید ادبیاتی درست، دقیق و همه‌جانبه داشته‌باشیم. به این دلیل به نظر می‌رسد که از جمله‌ی لوازم و شروط دیگری که برای تحقق عدالت باید شناسایی کنیم، (غیر از مفاهیم پنج‌گانه) ارکان پنج‌گانه است. این مسئل بسیار مهم است و عبارتند از: 1- قانون عادلانه؛ 2- حکومت و حاکم عدل و عادل؛ 3- جامعه عدالت‌پذیر؛ 4- نیروهای نظامی، انتظامی و قضائی مدافعِ عدالت؛ 5- مجریان عادل، عدالت‌خواه و عدالت‌گستر.


ما اگر حکومتِ عدلِ حاکمِ عادل داشته‌باشیم، هم‌چنین قانونِ عدلِ عادلانه هم داشته‌باشیم؛ لکن جامعه‌ی عدالت‌پذیر نداشته باشیم، یا حتی جامعه‌ی عدالت‌پذیر هم داشته‌باشیم؛ اما مجریانی که این سه‌ویژگی را داشته‌باشند، نداشته باشیم؛ در این صورت عدالت پیاده نخواهد شد. آن سه ویژگی عبارت‌اند از: 1- مجریان باید عادل باشند؛ 2- عدالت‌خواه باشند؛ 3- عدالت‌گستر باشند. (به‌تعبیری مجری باید عادلِ عدالت‌خواهِ عدالت‌گستر باشد) عدالت‌گستری هزینه می‌خواهد؛ یعنی نوعی روحیه‌ی ارزشی، انقلابی، دینی و انسانِ مکتبیِ مسلکی لازم دارد که برای تحقق مقوله عدالت هزینه دهد.


بنابراین اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که نقش مردم در اقامه قسط و عدالت اجتماعی در کنار نقش حکوممت بسیار مهم است. یعنی حکومت و مردم در یک نظامِ مردم‌سالار دینی از یک جایگاه خاصی برخوردار است. در نتیجه به‌قول استاد شهید دکتر مطهری (جلد 6 مجموعه‌آثار) برای اجرای عدالت دو چیز لازم است: 1- بیداریِ شعورِ عامه‌ی مردم به حفظ حقوق خود و ایمان به این‌که از حد تجاوز نکنند؛ 2- ایمانِ أقویا. هم‌چنین ایشان در جای دیگر (جلد 24 مجموعه‌آثار) می‌فرمایند: بر هم زدن نظم فاسد و ظالمانه و برقرای نظم عادلانه، از اهداف رسالت‌ها و نبوت‌ها بوده است که در اسلام ختمیه، بسیار محرزتر و روشن‌تر است.


بنابراین آن مسئله‌ای مطرح کردیم که جامعه باید عدالت‌پذیر باشد؛ لازمه‌ی آن عدالت‌شناسی و روحیه‌ی معنوی عدالت‌پذیرانه خواهد بود.


*پس از چهل سال از انقلاب اسلامی چرا دشمنان انقلاب روی دوگانه عدالت - آزادی موج سواری می‌کنند؟ این هجمه چه مقدار واقعی و چه مقدار ذهنی و شناختی است؟


اولاً میان عدالت و آزادی یک ارتباط وثیق و تنگاتنگی وجود دارد؛ چنان‌چه میان آزادی و عقلانیت؛ میان آزادی و معنویت. یعنی در واقع آن‌چه که در باب عدالت و ارتباطات منظومه‌وارِ آن با برخی از مفاهیم کلیدی عرض شد، این‌جا نیز همین نکته وجود دارد. چطور اگر کسی عادل نشود و عدالت فکری، اخلاقی، رفتاری و عملی پیدا نکند؛ نمی‌تواند إقامه‌کننده و تحقق‌بخش عدالت در جامعه باشد. مثلاً اگر بخواهد در نقش حاکم باشد، یا حاکمان و کارگزاران در بخش‌های مختلف نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد و یا مردم عادی کوچه و بازار باشد؛ فرقی ندارد و این مسئله مهم است.


در بحث آزادی نیز ما با چنین مقام و مقوله‌ای مواجهیم. اگر کسی آزاده از هر قید و بندی نشود؛ چطور می‌تواند آزادی اجتماعی ایجاد کند؟ در این راستا استاد شهید مطهری تعبیری دارند که بسیار زیبا است: آزادی درونی (آزادی معنوی) با آزادی اجتماعی (آزادی بیرونی) در ارتباط تنگاتنگ است. آزادی اجتماعی در بخش‌های مختلف سیاسی، رسانه‌ای، اقتصادی و مسائل دیگر قابلیت طرح دارد؛ حال اگر این بحث بر بنیاد آزادی معنوی نباشد و انسان عقل و روح و نفس آزاد نداشته‌باشد و نفسش از آز، طمع، زر اندوزی، زور مداری و... دوری نکند؛ چطور می‌تواند عدالت اجتماعی را پیاده کند؟ لذا در این‌جا ما نیازمند تولید ادبیات بسیار غنی و در عین حال کارآمد، کارساز و گره‌گشا در مقوله آزادی داریم. ما باید آزادی‌های بیرونی و اجتماعی را به آزادی‌های درونی؛ توأمان ببینیم. خصوصاً امروزه که ما با یک جنگ شناختی و إدراکی و رسانه‌ای و مجازیِ نرم بین‌المللی گرفتار شده‌ایم که نخبگان، خبرگان، فرهیختگان و اندیشه‌ورزان باید نقش بیشتر و پررنگ‌تری را ایفا کنند و دوگانه‌هایی که میان عدالت و آزادی، عدالت و عقلانیت، عدالت و معنویت، عدالت و تربیت، آزادی و دین و... مطرح است را باید کنار زد. این دوگانه‌ها کار فکری و تولید ادبیات درست می‌خواهد تا در واقع بتوانیم ذهن‌سازی درستی انجام دهیم. ما اگر به بازشناسیِ مفاهیم عدالت و آزادی در کنارِ بقیه‌ی مفاهیمی که نظام‌وار به‌هم‌پیوسته‌اند؛ نداشته باشیم، موفق نخواهیم بود.


بیان این نکته در بحث آزادی و عدالت، آن هم مبتنی بر بیانیه‌ی گام دوم انقلاب؛ در نتیجه آزادی و معنویت، آزادی و اخلاق بسیار مهم است که عرض شد آزادی اجتماعی باید با آزادی معنوی در هم تنیده و گره خوره، به‌هم‌پیوسته و منظومه‌ای مطرح شود؛ نه گسسته، بریده و جزیره‌ای. آزادی معنوی از مسیر خودشناسی و خودآگاهی، آن‌گاه خودسازی و خودرهایی. در واقع از زمینی بودن به آسمانی گشتن است که در قالب یک تحول و تزکیه نفس، قابلیت تحقق دارد. البته این کار خودش مراتب اخلاقیِ متعارف، اخلاقیِ عرفانی و متعالیه و عرفانی (خصوصاً عرفان عملی) دارد که انسان به جایی برسد که از همه تعلق‌ها و تعین‌ها آزاد شود. این آزادی که حوزه‌های فکری، روحی، روانی و... را در درون انسان پوشش می‌دهد که تحت عنوانِ جهاد با نفس و حتی جهاد اکبر، می‌توان از آن تعبیر کرد؛ بیاید در بیرون و نقش جهاد بیرونی و حتی جهاد اصغر را نیز در تقابلِ با کفار، مشرکین، منافقین ایجاد گردد. گاهی جهاد اصغر جنبه‌ی نظامی دارد و گاهی نیز جنبه امنیتی - اطلاعاتی پیدا می‌کند. گاهی نیز جنبه‌ای تحت عنوان جهاد کبیر مطرح می‌شود. یعنی جنبه جهاد فکری، علمی و فرهنگی پیدا می‌کند که از آن به جهاد تبیین یاد می‌شود. این جهاد کبیر و تبیین از چیزهایی است که ما باید به آن توجه وافر داشته‌باشیم. در واقع این دو رکنِ آزادی می‌تواند بسیار در تحقق عدالت، معنویت، تربیتِ صادق، پیشرفت تمام‌عیار به‌سمت حیات طیبه و... نقش‌آفرین باشد. در واقع بنده در ضمن این مباحث، به برخی از شرایط و لوازم نیز اشاره‌ای کردم و اگر ذهنیت‌ها و تصورات ما نسبت به عدالت - آزادی و دوگانه‌سازی‌هایی که انجام گرفته است، تصحیح و ترمیم شود و سپس تعالی و تکامل یابند؛ دیگر کسی نمی‌تواند موج‌سازی کند و دوگانگی‌هایی را بسازد که ما را در چنبره‌ی تهاجم فکری و فرهنگی و حتی قتل و غارت فرهنگی، ناتو فرهنگی، جنگِ نرم فرهنگی، جنگ رسانه‌ای جهانی و... قرار دهد. امیدواریم که ما بتوانیم به وظیفه خودمان در خصوص عدالت، آزادی، معنویت، عقلانیت، تربیت و همه‌ی آن‌چه که لازمه‌ی پیشرفت تمام‌عیار اسلامی به‌سمت حیات طیبه است گام برداریم.

تاریخ انتشار: 1401/11/19

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil