ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، مشروح این یادداشت بدین قرار است؛
با نزدیکشدن به ایام انتخابات، شاهد هستیم که برخی جریانها در زمین رسانه یا سیاست، به بهانه حادثهای در مترو یا جشنی در دانشگاه یا رفت و برگشت لایحهای در باب حجاب و عفاف در صدد هستند تا بخشی از جامعه را با شعارهای جعلی با خود همراه و صندوق رأی خود را لبریز کنند. جهت باز کردن مشت این جریانات ضروری است شعارهای سال گذشته و جنبه فکری ماجرا را تأملی دوباره داشته باشیم.
رفتار آشوبناکی که عدهای فریبخورده در سال گذشته با خطدهی سرویسهای خارجی و خطکشی نفوذیهای داخلی رقم زد و به دروغ، عنوان جنبش زن، زندگی، آزادی را یدک کشید، از حیث همین جعل نمادین، محل تأمل و بررسی است. آیا واقعاً این جریان و شبهجنبش هدایتشده ذیل عناوین پرطمطراقی، چون زن، زندگی، آزادی میتواند تعریف شود و یک حرکت اجتماعی را رهبری کند؟ آیا توان راهبری تودهها و بسیج اجتماعی و در سادهترین صورت، قدرت جهتدهی به انگیزهها و اندیشههای نوجوانان و جوانانی را دارد که در پی هویت و گسترش امکان کنشگری و بازیگری در جامعه، دست به ریسک و اقدامهای خطرناک میزنند؟ آنچه از فرایند و برآیند این شبه جنبش و ریزشهای جدی در بدنه اجتماعی و ورشکستهشدن حامیان رسانهای و چرخش اسپانسرهای امنیتیاش قابلبرداشت است، سه مغالطه و سه جعل فلسفی است که تحت تأثیر هیجانات اجتماعی تبدیل به یک رویداد و حادثه اجتماعی- امنیتی شد. در توضیح این ادعا باید عرضه داشت که:
۱- حقوق زنیا هدونیسم (لذتگرایی): نگاه به زن در این شبیهسازی جریانی، مبتنی بر لذتگرایی است. عباراتی که برخی حامیان خارجنشین و لیدرهای پردهنشین این غائله به کار بردند، حاکی از همین ابتذال معنایی در به کار بردن واژه «زن» به عنوان سپر یک جریان برهنگی و لذتپرست بود. همانهایی که علناً گفتند ما به دنبال عیش و عیاشی و رقص و عادیسازی روابط و حذف جنسیت از زندگی بشر هستیم، اما لذتگرایی چه میگوید و مدعی چیست؟ هدونیسم مکتبی است که میگوید «لذت بردن تنها چیز معنادار در وجودیت انسانها و مهمترین جنبه زندگی است». به طور مشخص ارزش ذاتی زندگی در لذت بردن نهفته است و چیزی است که انسان همیشه مشتاق آن است، به همین دلایل هدف نهایی انسان در زندگی، سرشار از لذتشدن و گشتن به دنبال لذتهاست. در این فلسفه «لذت» یعنی همهچیز. به همین دلیل هدف نهایی یک هدونیست در زندگی این است که این تمایلات و لذتها را به بالاترین حد ممکن برای خود برساند، هر کاری از دستش بر میآید، انجام دهد تا بیشترین لذت را در دنیا ببرد، روابط جنسی متعدد داشته باشد، روابط عالی با دوستانش داشته باشد، به بهترین و بیشترین شکل غذا بخورد و حتی برای لذت مواد مخدر مصرف کند.
۲- دفاع از زندگی یا نهیلیسم (پوچگرایی): نگاه و توجه به کلید واژه «زندگی» نیز از زاویه و لنز نظری «این جهانی» است. اینکه در لحظه زندگی کنیم (live the moment) و کاری به پس و پیش رویدادها نداشته باشیم، علاوه بر اینکه لذتگرایی را نمایش میدهد، یک دلالت هستی شناختی هم دارد که رویکرد این جهانی به پیشامدهای زندگی است. این حصر فلسفی، حاکی از نهیلیسم فراگیری است که بر معنای زندگی سایهافکنده و درصدد است تا بحران معنویت و معنا را پوشش دهد. این تئوری به دنبال توصیف وضعیت انسان برای ایجاد یک چشمانداز برای زندگی و ایجاد معناست که خلاصه شدهاست در این عبارت: «هرچقدر ممکن است خودمان را بیازماییم، ناراحت کنیم و خودمان را فریب دهیم، زندگی ما هیچ اهمیتی ندارد و جستوجو یا تلاش هم بیهوده است. معنی را در جایی که نمیتوان یافت، تأیید کن.» نهیلیستها ادعا میکنند که: صادقانه بگوییم باید با پوچبودن هستی روبهرو شد که سرانجام خواهیم مرد، و دین و متافیزیک هر دو صرفاً نتایج ترس از مرگ هستند.
با این مدل اندیشه این شبهجریان، رو به مصرفزدگی حداکثری میآورد و نمایش مصرف و تجملگرایی را به عنوان نتایج جهانبینی محدود و محصورش جهت مدیریت افکار عمومی، تثبیت و ترویج میکند. در واقع استرس و اضطراب پس از مرگ و بحران معنا در بطن جهان بسته را با سرگرمی و مصرفزدگی و پرسهزنی در این جهان به یک نقطه ظاهراً مطلوب جهت میدهد.
۳- در پی آزادی یا آنارشیسم (هرج و مرج): کلیدواژه سوم این جریان نیز حاوی واژه مقدس و البته جعلی به نام آزادی است که ترجمه سطحی و مبتذلی یافتهاست. پایینترین و ضعیفترین لایه آزادی را به عنوان کل چگالی این واژه برجسته میکنند و در نهایت نیز چیزی جز آنارشیسم و هرج و مرج و ولنگاری درو نمیکنند. اباحهگرایی عمیقی که ذیل فراگیری آزادی اتفاق میافتد، ناشی از همین برداشت سطحی است که علاوه بر آنارشیسم و هرج و مرج و کثرت غیرقابل جمع، یک دیکتاتوری پنهانی را در پس صحنه آزادی محقق میکند. به نظر اندیشمند اتریشی ایوان ایلیچ، مشکل ما در عصر جدید در داشتن گزینههای کافی نیست، بلکه دقیقتر آنکه در داشتن گزینههای بیش از حد است. این مشکل زندگی امروزی بشر نیز هست. او با گزینههای بسیار زیادی روبه رو است و میتواند در کل زندگی از یک گزینه به گزینه دیگری بپرد. جهان امروزی جهان وفور گزینهها و انتخابها است و همین امر آزادی را محدود میکند. تنها زمانی به آزادی دست مییابیم که برخی از گزینهها را کنار بگذاریم. او در این مورد اصطلاح «کنارهگیری» را به کار میبرد. ما باید از برخی گزینهها کنارهگیری کنیم و تنها با این کار میتوانیم به آزادی واقعی دست بیابیم.
به نظر ایلیچ ویژگی مهم و گمراهکننده دنیای امروز وجود سیستمها و اسلوبهایی است که تناقض درونی در بردارند. آنها از سویی آسایش و رفاه برای ما به ارمغان میآورند و از سوی دیگر آزادی ما را سلب میکنند. آنها مزایای بسیاری در اختیار ما میگذارند؛ از قبیل سلامت و رفاه و تحصیلات و امنیت، اما با ما همچون اشیای مجرد رفتار میکنند نه انسانهای واقعی. آنها از ما انسانیتزدایی میکنند و ما را به مالکیت خود در میآورند در نتیجه آزادی را از ما سلب میکنند. فضای مجازی به مصرفگرایی بیش از حد انسان امروزی دامن زدهاست. این فضا انسان را به غایت زحمتکش ساخته و در واقع مصرفگرایی باعثشده که فضای مجازی گزینههای فراوانی را در برابر بشر قرار دهد. حقیقت آن است که بشر تا آزادی معنوی را نداشته باشد، حقیقتاً به آزادیهای دیگر دست نمییابد. این سخن شامل سیستمها و اسلوبهای معاصر هم میشود. اگر این سیستمها و اسلوبها مشکل اساسی نداشتهباشند و در آنها انسانیتزدایی صورت نگیرد، باز تا آزادی معنوی نباشد، آزادی حقیقی فردی و اجتماعی در آنها شکل نمیگیرد. خودآگاهی و رهایی از سیطره آزادیهای کاذب و هژمونی (سرکوبگری رضایتمندانه به تعبیر گرامشی) زمانی رخ میدهد که در مسیر آزادی معنوی و حرکت به سمت تعالی روحی تعریف شود.
کوتاه سخن آنکه در جنگ شناختی، جعل واژهها یک راهبرد اساسی برای مخاطبسازی و شبکهسازی و هدایت افکار عمومی است. اینکه پشت واژههای مقدس پنهان شوند و یک جریان اجتماعی را با قدرت تصویر و نماد و پروپاگاندا به لبه آشوب و تنش و بحران اجتماعی فرا بخوانند. پس باید هوشمندانه سراغ خوانش متنها و بیانیهها و تیترهای خبری برویم و از هیاهو و جنجال و اکثریتسازیهای مصنوعی و شکستن مارپیچ سکوت سنگین در حوادث هم هراسی به دل راه ندهیم.
تاریخ انتشار: 1402/11/28
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.