ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | سید محمد تقی موسوی کراماتی، نویسنده و پژوهشگر
جنگ پنهان و نفاقآمیز و نقابدار، علیه انقلاب اسلامی و مبانی و ارکان آن از سوی رسانههای معاند با روشهای متفاوت، پیچیده، تابدار و در عین حال نادیدنی، بهشدت فعال و در حرکت است.
یکی از این روشهای به ظاهر معمول و نه چندان حساسیتبرانگیز در فضای پرهیاهوی رسانهای، تخریب ذهنی شخصیتهای انقلابی و دینی در افکار عمومی است؛ روند ترور شخصیتهای دینی و انقلابی در دو سطح بهشدت در حال انجام است:
مرحله نخست: زشتیسازی و بدآرایی برخی از شخصیتهای شاخص و تعریف شده در چارچوب انقلاب با برجستهسازی برخی از حرفهای خاص که در ذهن مخاطب، تنفّر میزاید و انزجار میپراکند، البته بهصورت مدام و پرتکرار، انسان که تصور آن شخصیت در صفحه ذهن مخاطب به نماد یک فرد تندرو و بیمنطق و خشن جلوه کند، اما این پایانکار نیست و ادامه این روند شریر و بدکردار به اینجا ختم نمیشود.
مرحله دوم: ذهن دستکاریشده، فرد شکار شده رسانهای را به شرّ نزدیک میکند و مواضع دینی و انقلابی این طیف زخمی و مسخشده ذهنی را در اختیار مخاطب قرار میدهد، تا در این مرحله، دامنه تنفر مخاطب از گوینده سخن به اصل سخن سایه افکند. در این حال، ذهن بخشی از جامعه را در برابر هر حرفی از گویندگان که بهحق از موضع انقلاب میگویند، به واکنش منفی جهت میدهد.
این سیاست کثیف بهصورت خاص روی برخی از شخصیتهای سیاسی و مواضعشان و برخی از علمای دینی در حال انجام است.
قرآن کریم؛ تبیینگر جنگ ذهنی
سیاست جنگ ذهنی، یک عمل بدون سابقه نیست، در جای جای تاریخ نیز وجود چنین جنگی مشهود است. قرآن کریم نیز بارها درباره جنگ ذهنی هشدار داده؛ اما سوگمندانه باید گفت که جامعه، آن را نادیده گرفته یا از کنارش ساده عبور کرده است.
واکنش قرآن کریم به عنوانسازیهای جنگ روانی، همچنین تقبیح ولید بن مغیره، مغز متفکر جبهه مشرکان در خور توجه است. جبهه کفر و شرک که در برابر نفوذ بیتوقف و حرکت پایانناپذیر جبهه اسلامی در ماندهبودند در یک نشست فوقالعاده و اضطراری، راهکارهای مقابله با موج اسلامخواهی را به بحث گذاشتند.
خروجی جلسه، تصویب عنوان ساحر بر پیامبر و تکرار آن با موج رسانه در فضای اجتماعی بود. این عنوان ویرانگرانه بر پیامبر سختکوش و خستگیناپذیر که در طریق دعوت بهحق، سر از پا نمیشناخت و هیچ مانعی با هر قدرتی قادر نبود ذرهای در ارادهاش و حرکتش خلل افکند.
آنچنان سخت و گرانبار آمد که رنجورش ساخت و او را غمگین به خانه آورد و ناگزیر در گوشه خانه نشاند. او که همه وجودش مالامال از خدا بود این غم نیز از فرا خود مادی میآمد، جایی که میدید این ترفند ناپسند اهریمنی، در جهان ذهنی مردم، باب هر دیالوگی را بسته است و پیشذهنیت مخرب عنوان شوم ساحر، ناجوانمردانه قدرت جولان تفکر را از مخاطب ستاندهاست.
اینبار بدون جنجالهای سرسامآوری که اجازه رسیدن سخن و شنیدن آن به جان مخاطب نمیداد؛ اکنون در دام این نیرنگ ذهنی و تزویر شناختی، مضمون سخن نیز بهتبع تخریب ذهنی شخصیت گوینده آن، پژمرده و بیاثر، رنگ میباخت و این یعنی شروع پایانی که آغازی ندارد.
در عرصه جنگ شناختی، آغاز بازی، همان آخر بازی است بیآنکه آغازی باشد پایانی یک سویه دارد. نه تو برای مخاطب میمانی و نه مخاطبی برای تو میماند.
مبدأ شناخت افکار عمومی از تو، تو نیستی بلکه آن قالب ذهنی است که از تو، پیش از این ساختهاند. پیشفرضهای منجمد و نرمشناپذیر شناختی، بر پایه یک قالب ذهنی پیشینی، تو را نه آن گونه که هستی بلکه آن چنانکه وانمود میکنند فهم میشوی.
تفاسیر درباره رویداد جنگ ذهنی علیه پیامبر اکرم (ص) چنین گزارش کردهاند: مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابوجهل، و ابوسفیان، و ولید بن مغیره، و نضر بن حارث و... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمی که از خارج به مکه میآیند و جسته گریخته مطالبی درباره ظهور پیامبر خاتم (ص) شنیدهاند چه بگویند؟
اگر هر کدام بخواهند پاسخ جداگانهای بدهند، یکی کاهنش خواند و دیگری مجنون و دیگری ساحر، این تشتت آرا اثر منفی خواهد گذاشت، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتی بر ضد پیامبر (ص) برخیزند! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند ساحر است؛ زیرا یکی از آثار پدیده سحر جدایی افکندن میان دو همسر و پدر و فرزند است و پیامبر با عرضه آیین اسلام چنین کاری را انجام دادهبود! این سخن به گوش پیامبر (ص) رسیده، سخت ناراحت شده و بیمار گونه، غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شده و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد. (تفسیر نمونه، ج 25، ص 209) یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ وَ لر بک فَاصْبِرْ. (مدثر / 1- 7)
اما آنکه این بحران دردسرساز شناختی آفرید، ولید بن مغیره بود که خداوند چنین او را به زبانی تند و شماتتآلود توصیف کرده است: إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ثمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ. (مدثر / 18 – 25)
چند راهکار در جنگ شناختی
جهت مقابله و بیاثرسازی و غیر فعال کردن این گونه خاص از جنگ شناختی، عمل به چند قاعده ضروری است:
اول؛ در این جنگ شناختی، شناختی باید عمل کرد.
دوم؛ صرفاً بهدنبال تکذیب و توضیح مواضع بازتاب شده در فضای رسانهای نباید بود؛ چرا که اکتفا به چنین واکنشهای شتابزده یک نوع قرار گرفتن در بازی شناختی است.
سوم؛ انعکاس کامل دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و عدم تمرکز بر مواضع سیاسی میتواند در شکستن قالب ذهنی مصنوعی، مؤثر باشد و افکار عمومی را با ابعاد دیگر شخصیتهای دینی و انقلابی آشنا سازد.
چهارم؛ شناخت دشمن و بیان روش و اهداف آن از سوی افراد شاخص اجتماعی و دینی تأثیر به سزایی در توقف روند تصویرسازی بر ساخته ذهنی اخبار، پدید خواهد آورد و مخاطب را از حالت مصرفکنندهی منفعل خارج میکند.
بیان این نمونه تاریخی در این زمینه راهگشاست زمانی که معاویه دستور داد تا بر منابر، امامعلی (ع) را لعن کنند، ام سلمه همسر وارسته رسول خدا (ص) در یک روشنگری تاریخی اعلامکرد ظاهر این کار لعن امامعلی (ع) است؛ اما هدف پنهان و اصلی آن، تخریب رسول خدا و ارزشهای الهی است. (این عبد ربه، عقد الفرید، ج 5، ص 115)
تاریخ انتشار: 1401/10/15
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.