ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | وحیده علیمیرزائی، دانشجوی دکتری حقوق زن
در تمامی تمدنهای کهن و ادیان الهی پوشش و حجاب زنان، جایگاه خاصی داشته و مورد توافق همۀ مذاهب اسلامی است. پوشش اجتماعی و حجاب اسلامی از آنجا که موضوعی اجتماعی و حقی الهی است و نه صرفا فردی، حاکم اسلامی مکلف است در راستای حفظ نظام اسلامی، برقراری و حفظ امنیت، منع از اشاعۀ فحشا و دفع مفاسد اجتماعی، تأمین منافع مادی و سعادت اخروی، برمبنای اصل امر به معروف و نهی از منکر و قاعدۀ فقهی تعزیر، این واجب الهی را در سطح اجتماع پیاده سازد و با افراد بدحجاب یا بیحجاب، که مرتکب حرام اجتماعی شدهاند، بهشکل مناسبی برخورد کند.
از منظر فلسفۀ سیاسی، حکومتها چه سکولار و چه غیرسکولار، میتوانند با وضع قوانین، اتباعشان را ملزم به انجام یا ترک فعلی کنند. البته مبنای پذیرش الزامات سیاسی و حکومتی در مکاتب سیاسی غرب با مبنای پذیرش الزامات حکومتی در فلسفۀ سیاسی اسلام تفاوت اساسی دارد. مبنای پذیرش الزامات حکومت اسلامی، حق حاکمیت الهی و اجرای حدود و قوانین اسلامی در جامعه است و از آنجایی که قلمرو حکومت اسلامی، همان قلمرو احکام و شریعت اسلامی است، وظیفۀ اصلی حکومت اسلامی اجرای احکام و فرمانهای الهی در میان بندگان خداوند است؛ بنابراین، حاکم اسلامی هرگز نمیتواند نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات الهی بیتفاوت باشد، بهویژه در آنجا که موضوع حکم، اجتماعی بوده و از ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برخوردار است مانند: پوشش اسلامی و حجاب. دولت در حکومت اسلامی موظف است هر آنچه را در شریعت دینی آمده است بهمثابه قانون تلقی کرده و برای اجرای آن در جامعه تلاش کند و در غیر این صورت، اصولاً دولت مشروعیتی نخواهد داشت و مردم، دلیلی بر اطاعت از او نخواهند داشت.
براساس آموزههای اسلام، از آنجا که رهبر جامعۀ اسلامی بر مردم ولایت دارد میتواند برمبنای قانون و شریعت اسلامی افراد جامعه را به عمل یا ترک آن الزام کند. حکومتی که مرجعیت همهجانبۀ دینی خاصی را در عرصۀ حکومت و اداره جامعه پذیرفته است، حکومت دینی نام میگیرد. حکومت دینی بهدنبال تأسیس جامعۀ دینی است؛ یعنی میخواهد کلیۀ روابط اجتماعی را، اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و نظامی بر اساس آموزههای دینی شکل دهد. در این نظام، دولت و نهادهای گوناگون آن، خود را در برابر آموزهها و تعالیم دین و مذهبی خاص متعهد میدانند و تلاش میکنند تا در تدابیر و تعلیمات و وضع قوانین و شیوۀ سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم شکلهای روابط اجتماعی، دغدغۀ دین داشته باشند و در تمام شئون حکومتی از تعالیم دینی الهام گیرند و آنها را با دین هماهنگ سازند.
منشأ حاکمیت و توانایی حکومت اسلامی بر انجام امور و وظایف و اعمال آمریت، حاکمیت خداوند و قوانین الهی است. حجاب یکی از دهها موضوع یا مصداقی است که ممکن است متعلق الزام حکومت اسلامی واقع شود. پرسش اصلی دقیقاً همین است که آیا بعد از فرض ثبوت الزام حکومت اسلامی برمبنای حق حاکمیت الهی، حجاب ممکن است متعلق آن قرار گیرد؟ آیا حکومت اسلامی میتواند جامعه را به رعایت حجاب اسلامی الزام کند؟ در شریعت اسلامی، حد معینی از پوشش برای مردان و بیشتر زنان واجب شده است. در رسالههای عملیۀ فقها بر وجوب رعایت پوشش اسلامی از سوی زنان و همچنین مردان، اتفاقنظر است. در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است حجاب متعلق الزام حکومت قرار گیرد یا خیر؟ باید چند نکته را مدنظر داشت:
1.مبنای پذیرش الزامات حکومت اسلامی، حق حاکمیت الهی و اجرای حدود و قوانین اسلامی در جامعه است.
2.قلمروی الزامات حکومتی اعم از ضوابط شرعی است و حکومت اسلامی خارج از چارچوب احکام شرعی و در راستای ادارۀ امور جامعه بر مبنای مصلحت نیز میتواند حکم صادر کند.
3.یکی از وظایف اصلی و اساسی حکومت اسلامی اجرای احکام و فرامین الهی در میان بندگان خداوند است.
حقوق مردم برمبنای شریعت اسلامی معلوم میشود و حاکم اسلامی بر همان مبنای الهی موظف به حکمرانی است. خواستههای مردم از حاکمان اسلامی، هنگامی مشروعیت دارد که همسو با اوامر و نواهی خداوند باشد. اگر این خواستهها همسو با حکمالله نباشد، ضلالت و گمراهی است و حاکم اسلامی نباید از آنها تبعیت کند. چنانکه حضرت علی (علیهالسّلام) در عهدنامهاش به مالک اشتر نخعی، وظیفۀ والی بلاد اسلامی را جز این ندانسته که از فرایض الهی تبعیت کند و سعادت افراد هم در همین است. چنانکه شقاوت و تیرهبختی مردم در انکار و تبعیت نکردن از فرمانهای الهی است؛ پس حکومت اسلامی هرگز نمیتواند نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات الهی بیتفاوت باشد، بهویژه در آنجا که تكاليف مربوط به زندگى اجتماعى است مانند پوشش اسلامی و حجاب. حتی اگر رعایت حجاب جزء ضوابط شرعی نباشد، حکومت اسلامی در صورت صلاحدید میتواند آن را متعلق الزام قرار دهد؛ بنابراین حجاب از دو جهت میتواند متعلق الزام حکومت اسلامی واقع شود:
1. حجاب از جمله تکالیف شرعی و اجتماعی است.
2.در راستای ادارۀ امور جامعه و نظام سیاسی اسلام بر مبنای مصالح و منافعی که بر آن مترتب است، حکومت اسلامی میتواند حجاب را متعلق الزام قرار دهد.
بیشک حجاب برای مردم سرزمینم، تنها یک واژه نیست؛ بلکه فرهنگی است که طی قرنها حتی پیش از پذیرفتن مکتب حیاتبخش اسلام، با حیات مردم آمیخته بوده است. فلسفۀ حجاب، رستگاری جامعه اسلامی است که از گناه و آلودگی پاک شوند و به رشد کامل که جامعۀ اسلامی باید به آن برسد، نائل شوند. حجاب برای حفظ جامعه و تقوای عمومی لازم و مفید است و هویت دینی و ملی و انقلابی مردان و زنان بهشمار میرود. حجاب در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی نقش بسزایی دارد. اگر عفاف و حجاب بهمثابه یک ارزش در جامعه شکل حقیقی داشته باشد، ارزشهای دیگر نیز حفظ خواهند شد. کرامت زن در اسلام و امنیت اجتماعی زنان و حفظ کیان خانواده مبتنی بر این ارزش است. اگر در جامعهای عفاف و حجاب مراعات شود، زنان و مردان به طهارت روحی و روانی خواهند رسید. مهمترین کار در عرصۀ عفاف و حجاب، هویتبخشی به زن مسلمان است.
پوشش تبیینشده در اسلام برای زن، جهت ارزشگذاری به زن است. حجاب اسلامی حدودی دارد که هم فقهای شیعه آن را مشخص کردهاند و هم مفسران قرآن آن را تبیین کردهاند. بایدها و نبایدها در حوزۀ حجاب، جبر نیست؛ بلكه تنظیم امور براساس واقعیات و قراردادهاست تا كرامت زنان حفظ شود، نگاه ابزاری از آنها برداشته شود. در بینش اسلامی، مخالفت با حجاب، مخالفت با آیۀ حجاب بهشمار میآید و مخالفت با یک آیه از قرآن مجید، برابر مخالفت با کل قرآن است.
تاریخ انتشار: 1401/07/28
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.