رسانه فکرت | امیر گل‌مکانی، کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات در گرایش سیاست‌گذاری


حجاب دستوری الهی است که مانند سایر دستورات خداوند، بر اساس عقل و منطق چیده شده است. ریشه فتنه زن، زندگی، آزادی به این شبهه برخی از فتنه‌کران برمی‌گردد که می‌گویند: «این دستور با عقل در تضاد است و باعث اسارت و تبعیض زنان شده است».


برای پاسخ به این شبهه باید در ابتدا سه مفهوم تبعیض، عدالت و کرامت را از منظر عقل بررسی کنیم و بعد ببینیم که آیا حجاب دستوری تبعیض آمیز است یا دستوری عادلانه است که ضامن کرامت زنان می‌باشد.


تبعیض و عدالت به چه معنا هستند؟ آیا اسلام، برای زنان تبعیض قائل می‌شود؟


تبعیض صفتی مخالف عدالت است که اگر آن را بشناسیم به معنای عدالت نیز پی می‌بریم.


تبعیض در دو موقع رخ می‌دهد:
۱. با چند نفر با ویژگی‌های یکسان به طور متفاوت رفتار شود.
۲. با چند نفر با ویژگی‌های متفاوت به طور یکسان رفتار شود.


مثلا با دو دانش آموزی که نمره یکسانی آورده‌اند دو جور رفتار شود. از یکی تقدیر شود و از دیگری تقدیر نشود یا از هر دو دانش آموزی که یکی تنبل و دیگری کوشا و زرنگ است تقدیر شود.


 ما می‌دانیم مرد و زن از این نظر که هر دو انسان هستند دارای بسیاری از ویژگی‌های مشترک در نیازهای مادی و معنوی هستند و به همین خاطر است که در اکثر دستورات اسلامی تفاوتی بین احکام بانوان و آقایان نمی‌بینیم احکامی مانند نماز، روزه، خمس و....


همانگونه که مردان می‌توانند به سعادت دنیوی و اخروی برسند، زنان هم این توانایی را دارند و....


اما از این نظر که مرد و زن در جنسیت و ویژگی‌های متعلق به هر جنسیت متفاوت هستند در بعضی از احکام تفاوت پیدا می‌کنند.


تفاوت‌های بسیاری بین زن و مرد مطلبی است که بر هیچ یک از روانشناسان، طبیبان و حتی مردم عادی پوشیده نیست.


حال باید بگویم که عدالت زمانی محقق می‌شود که نسبت به مسائل مربوط به تفاوت‌های زن و مرد به طور متفاوت برخورد شود یعنی کارهایی که با توانایی فیزیکی زنان سازگار نیست بر آنها تحمیل نشود و توقعاتی که متناسب با روحیه زنان نیست از آنان طلب نشود و برای آنان قوانینی قرار داده شود که متناسب با تفاوت‌های فیزیکی و روحی آنان است.


حال به سراغ قانون الهی حجاب می‌رویم و می‌بینیم که این قانون الهی متناسب با جسم و روح زنان است و فطرت مردم، تاریخ و همه ادیان توحیدی هم این مطلب را تأیید می‌کند و واقعیت امروز جوامع هم بر ضرورت حجاب تأکید می‌کند.


اکنون حجاب را از منظر هر کدام از این ویژگی‌ها مورد بررسی قرار می‌دهیم:


حجاب از منظر ویژگی‌های جسمی زنان:


از نظر جسمی اکثر زنان نسبت به مردان دارای ظرافت‌ها و زیبایی‌های بیشتری هستند و همین ظرافت‌ها و زیبایی‌هاست که اشخاص را به سمت به دست آوردن زنان می‌کشاند. در این مسیر عده‌ای از مردان به سوی ازدواج می‌روند و عده‌ای دیگر از مردان به دنبال روابط متعدد بدون مرز می‌روند.


اگر زنان نسبت به بدن خود پوشش اسلامی را رعایت نکنند موجب این می‌گردند که بازار ازدواج را راکد کنند و بازار روابط متعدد بدون مرز را داغ داغ کنند زیرا مردان در این حالت جنس زن را ملک خود می‌بینند که دارند خودشان را به رایگان عرضه می‌کنند و هیچ انگیزه‌ای برای به دست آوردن زن در خود نمی‌بینند (به دلیل غلبه عرضه بر تقاضا).


اما اگر زن برای خود در پوشش و روابطش حد و مرز قائل شود آن وقت است که مردان برای شکستن این حد و مرز، می‌جنگند تا زنی را به عنوان همسر به دست آورند که دیگر هیچ حد و مرزی با او ندارد (به دلیل غلبه تقاضا بر عرضه).


به نظرتان کدام حالت بهتر است؟ قضاوت با خودتان.


حجاب از منظر ویژگی‌های روحی و روانی زنان:


روانشناسی ثابت کرده است به طور طبیعی زنان دارای حیای بیشتری نسبت به مردان هستند و این حیا از زن می‌طلبد که پوشش متفاوتی نسبت به مردان داشته باشد. منتهی دست‌های کثیف استعمارگر هوسباز در جهت ضعیف کردن حیا در زنان، میل به خودنمایی را در آنان پررنگ می‌کنند، میلی که مسیر صحیح آن خودنمایی در برابر شوهر است.


حجاب از منظر فطرت مردم:


فطرت چیست؟


فطرت به معنای خلقت هدایت یافته است و آنچه در سرشت و تاروپود خلقت انسان در جهت هدایت او نهاده شده است فطرت نامیده می‌شود و از این جهت است که هر چه فطری است، از بین رفتنی نیست. قدرت‌های ضد دین با تلاش‌های بسیار در زمان‌ها و مکان‌های مختلف خواسته‌اند که حجاب را از بین ببرند اما همیشه در همه سرزمین‌ها عده‌ای هستند که فطرت آنها توسط هواهای نفسانی دفن نشده است و دست از ارزش حجاب که ارزشی فطری است برنمی‌دارند. این قدرت‌ها شاید بتوانند با ترفندهای زیرکانه حجاب را کمرنگ کنند اما نمی‌توانند آن را به طور کامل در میان همه اقشار جامعه از بین ببرند.


حجاب از منظر تاریخ:


تاریخچه حجاب در جهان در بسیاری از کتاب‌های تاریخی مورد بررسی قرارگرفته است. به گواهی تاریخ، حجاب و پوشش مناسب از دوران باستان و قبل از اسلام در تمامی نقاط جهان، در میان زنان رایج است. نقوش سنگ‌های به جا مانده و آثار تاریخی دوران‌های مختلف تاریخی یا حتی شکل و شمایل زنان در نقاشی‌ها، طرح فرش‌ها و آثار به جا مانده از زمان باستان گواهی بر این حقیقت است بر طبق نقوش به جا مانده تاریخی، زن با حجابی مناسب دیده می‌شده که در راس آن چادر جایگاه ویژه‌ای را داشته است.


حجاب از منظر ادیان توحیدی:


همه ادیان توحیدی حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده‌اند و جامعه بشری را به سوی آن فرا خوانده‌اند و رعایت عفت و پوشش، در تمام ادیان توحیدی، به عنوان یک امر ضروری مورد توجه است.


حجاب از منظر واقعیت امروز جوامع:


واقعیت امروز جوامع تأکید می‌کند که پوشش مناسب زنان سبب حفظ آنان از تجاوزها و تعرض‌های هوسرانان است. در کشورهای به اصطلاح آزاد دنیا آمار تجاوز، تعرض، دزدی، قتل و... به شدت بالاتر از کشورهایی است که پوشش مناسب در آن رعایت می‌شود.


واقعیت دیگری که در پشت پرده جوامعی که به مردمشان آزادی پوشش داده‌اند، اتفاق می‌افتد، این است که بدپوششی زنان ابزاری برای بقای حکومت استعمارگران شده است تا جوانان در اکثر اوقات، غرق در شهواتشان باشند تا فرصت اعتراض به ظلم‌های این حکومت‌ها را پیدا نکنند.


این نکته را باید بدانیم که پیشرفت واقعی هر جامعه‌ای در گرو ارضای نیازهای آن جامعه از مسیر صحیح است و اگر نیازها از مسیر صحیح ارضا نشود، باعث به وجود آمدن نیازهای کاذب و در نتیجه هرج و مرج در جامعه می‌شود و طبیعی است چنین جامعه‌ای هرگز روی سعادت را به طور کامل نخواهد دید. در همان کشورهای به اصطلاح پیشرفته معضلات روانی و اجتماعی بیداد می‌کند به بیانی بهتر آنها شاید در برخی مناطقشان آسایش داشته باشند ولی هرگز آرامش ندارند.
در خاتمه باید به این نکات توجه کنیم:


تمام موارد بیان شده، اثبات می‌کند که حجاب اصلی عقلانی است که نه تنها تبعیض نیست بلکه عین عدالت و کرامت است و به ما می‌گوید: ای مرد وای زن، شما دارای ارزش هستید و نباید ارزش خود را با بدپوششی کم‌رنگ کنید یا از بین ببرید پس باید مردان پوشش متناسب با ویژگی‌های مردانه‌شان را رعایت کنند و زنان نیز پوشش متناسب با ویژگی‌های زنانه‌شان را رعایت کنند.


کرامت در جامعه زمانی محقق می‌شود که عدالت در آن برقرار شود و عدالت زمانی برقرار می‌شود که ملت‌ها و حکومت‌ها دست به دست هم دهند و در جهت اجرای عدالت از طریق اصل امر به معروف و نهی از منکر گام بردارند. اصل امر به معروف و نهی از منکر، اصلی است که اگر درست فهمیده شود و درست اجرا شود، الفت و محبت در دل همه مردم نسبت به یکدیگر ایجاد می‌کند. این اصل از این مطلب ناشی می‌شود که ما یکدیگر را دوست داریم و نسبت به سرنوشت یکدیگر احساس مسئولیت می‌کنیم و دلمان نمی‌آید که دنیا و آخرت کسی با بدپوششی و سایر گناهان تباه شود.

 

تاریخ انتشار: 1401/11/30

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil