ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | محمدامین امامی
سه گروه در باب مباحث اجتماعی معتقدند که «حجاب» اهمیت و اولویت طرح و بحث ندارد؛ زیرا در مقایسه با عدالت اجتماعی، پیشگیری و برخورد با مفاسد اقتصادی و مسائلی ازایندست، چیزی بهحساب نمیآید. گروه اول میگویند: تا اختلاسهای میلیاردی، تبعیضهای آشکار قضایی، آسیبهای اجتماعی دردآور نظیر اعتیاد، فقر، بیکاری، طلاق و کودکان کار هست، گیردادن به چند تار مو چه اولویت و توجیهی دارد؟ دسته دوم میگویند: کسی که بهجای امر به عدالت و قیام علیه بیعدالتیها، حجاب بانوان را فریاد میزند، خشکهمقدسی است که از دین تنها ظاهر آن را فهمیده و از آموزه اصلی آن یعنی «عدالت و آزادی» بویی نبرده است. آنان با استناد به سیره پیشوایان دین برآنند که انبیای الهی و امامان معصوم از عنصر زور و اجبار برای تحقق حجاب در جامعه استفاده نکردهاند. جماعت سوم هم بر این باورند که واکنش درباره بیحجابی برعکس اهم و مهم قرآن است؛ زیرا در برخورد با فساد اداری و اقتصادی، موعظه و نصیحت میکنند و در مبارزه با کشف حجاب رفتارهای تند انتظامی و امنیتی. برای آنچه قرآن درباره آن با بیانی نرم و لطیف و نصیحتگونه سخن گفته، در نماز جمعه خطبههای آتشین میخوانند؛ گشتهای پلیسی راه میاندازند؛ برای دفاع از عفاف و حجاب، اجتماعات گسترده چند دههزارنفری برپا میکنند و هزینههای کلان انسانی و اقتصادی روی دست جامعه میگذارند؛ اما برای حل مسئله رباخواری که قرآن با لحن تند و آمرانه علیه آن حکم کرده، اقدام قابلتوجهی صورت نمیگیرد. ازقضا همین رفتار کاریکاتوری با دین عاملی برای فرار جوانان از دین شده است.
استدلال اول در نگاه نخست، درست و منطقی به نظر میرسد. گویا تمرکز حکومت بر مسئلهای حاشیهای و بیتوجهی به مسائل اصلی دینی، نشان میدهد دین دغدغه کارگزاران نظام نیست؛ بلکه ابزار رسیدن آنان به اهداف سیاسی و مقاصد حزبیشان است. این سطح از ریاکاری، جوانان را به اکراه و انزجاری رسانده است که با مسئله حجاب از سر لجبازی، مخالفت میکنند. این استدلال در ذهن ما سه پیشفرض ایجاد خواهد کرد: اول اینکه حجاب در قیاس با عدالت، اقتصاد، معیشت و مانند آن اهمیت بسیار کمتری دارد. دوم اینکه وقتی مسائل اصلی روی زمین مانده، اقدام که هیچ، حتی سخنگفتن از مسائل فرعی هم انحراف و کجروی است. سوم اینکه میزان بحث از حجاب در منابع دینی نشاندهنده نوع نگاه دین به وضعیت حجاب در جامعه است.
سؤال: آیا حجاب مسئلهای فرعی و کماهمیت است؟ مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به چنان شبکه پیچیده و درهمتنیدهای تبدیلشده که نمیتوان بدون توجه به دیگر مسائل، به اهمیت یک مسئله حکم کرد. برقراری عدالت اسلامی هم نیازمند قوانین درست و دقیق و مناسب است، هم محتاج مجریان و قاضیانی که عدالت، ملکه آنان شده باشد. چنین افرادی از کف همین جامعه و از دل همین آموزشوپرورش برمیآیند؛ بنابراین برای تحقق عدالت اسلامی باید فرهنگ، نظامهای آموزشی و اقتصادی اصلاح شود تا کارگزاران فردا بهمراتب بهتر از امروز باشند. سرنوشت مسائل کلان به سرنوشت مسائل بهظاهر کوچک و فرعی بستگی دارد. فرهنگ زیربنای سیاست و اقتصاد است و هرگونه تحول فرهنگی اثر عمیقی بر این دو میگذارد. مسئله فرهنگی حجاب با مسائل بسیاری گرهخورده و با مسئله عفاف عمومی، اخلاق جنسی و پیوند خانواده ارتباط تنگاتنگی دارد؛ بنابراین میتوان گفت که مخالفان حجاب از یکسو به گرایشهای جنسی نسل جوان اعتنا ندارند؛ پس چنین نسلی درباره مسائل کلان و اصلی کشور و جهان همچون عدالت حساسیتی ندارد. از سوی دیگر فعالان حجاب به طهارت و بهداشت اخلاقی جوانان میاندیشند؛ طهارتی که درنهایت به تحقق آرمان عدالت در جامعه کمک خواهد کرد.
سؤال: آیا با توجیه روی زمینماندن مسائل اصلی، میشود به مسائل فرعی نپرداخت؟
پیشفرض دوم وقتی صحیح است که قابلتعمیم باشد. اگر تعمیم این امر صورت پذیرد تبلیغ انبوه رسانهای و سخنگفتن مسئولان درباره مسائلی چون لزوم حفظ محیطزیست، ضرورت تشدید مجازات تخلفات رانندگی برای کاهش تصادفات، لزوم صرفهجویی در مصرف آب و انرژی و لزوم توسعه بیمه، انحراف و کجروی است؛ زیرا هنوز مسائل کلانی چون عدالت بر زمین ماندهاند.
توجه خطیبجمعه به مقوله حجاب و بیاعتنایی به عدالت، ضعف و عیب فاحش است؛ اما دلیلی نمیشود که سخن او را درباره حجاب را تخطئه کنیم؛ همانگونه که سخن او را درباره خشکسالی و محیطزیست سرزنش نمیکنیم. برخی نارساییهای اجتماعی نسبت به برخی کاستیهای دیگر اهمیت فوقالعادهای دارند؛ اما چهبسا به اندازه همان اهمیتی که دارند، حلشان هم دشوارتر باشد و به زمان بیشتری نیاز دارند. روبرویی با تبعیضها و بیعدالتیهای کلان، آزاردهنده و جانکاه نباید چشم خود را از موارد بسیاری از تحقق عدالت ببندد. انتظام اداری دستگاههای حکومتی بر اساس قوانین مجلس، پابرجا و استوار است؛ ولی در بین همین متن منظم، مواردی از اختلاس و ارتشا و رانتخواری هم دیده میشود که به جهت کمیت در مقایسه با اقدامات قانونی و مثبت مجموعه حاکمیت نظام اندکاند. ریشهکنکردن بعضی مفاسد نظیر ویژهخواری و رانت، آرمانی است که حتی در کشورهای صنعتی باوجود برخورداری از سامانههای نظارتی چندلایه و دقیق محقق نشده است.
از همه اینها گذشته اولویتبندی و کنارگذاشتن اولویتهای پایینتر به سود اولویت بالاتر، وقتی انجام میشود که تعارضی در کار باشد. اگر زمان یا امکانات اجازه انجامدادن دو امر را بهصورت همزمان به ما ندهد باید بین آن دو اولویتبندی کنیم. وقتی دو کار قابلیت تحقق همزمان را داشته باشند، تعیین اولویت در این حالت معقول نیست. آیا مبارزه با مفاسد اقتصادی با پرداختن به معضلات اجتماعی نظیر کشف حجاب تعارضی دارد؟ عدهای استعداد، دانش و تخصص حل مسائل کلان کشور را ندارند؛ اما دغدغه و فکر و مهارت حل معضلات ریز و خرد اجتماعی و فرهنگی را دارند؛ آیا باید این ظرفیت را رها کرد تا اول مسائل بزرگ جامعه و سیاست حل شود؟
آیه شانزدهم سوره تغابن با دستور کلی «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» مانع از آن میشود که در زندگی فردی به بهانه ناتوانی در ترک یک گناه بزرگ، به گناهان کوچکتر رو بیاوریم. همین قاعده در زندگی جمعی نیز وجود دارد و نمیشود به بهانه اختلاسهای میلیاردی، از احکام بهظاهر کماهمیتتر نظیر حفظ حجاب، روزهخواری نکردن و طبابت زنان بهدست زنان چشمپوشید؛ همانطور که افراد نمیتوانند به بهانه رفتارهای خلاف شرع برخی مسئولان مثل دروغگویی و تهمتزدن، رفتارهای خلاف شرع خود را توجیه کنند یا به رفتارهای مشابه در زندگی فردی رویآورند.
سؤال: نوع نگاه دین به وضعیت حجاب در جامعه چگونه است؟
یک نمونه از رویارویی با مسئله حجاب، مناقشه در کمیت و کیفیت پرداختن قرآن کریم به حجاب است. این جماعت میگویند بهطورکلی هرگاه درباره مسئلهای، قرآن با شدت و حدت کمتر سخن گفته باشد، باید آن مسئله از مسائل فرعی، کماهمیت و با اولویت پایین بهحساب آید. بیان چند نکته در اینباره لازم است:
برحسب حدیث شریف ثقلین که نزد فریقَین مقبول است، عترت را از قرآن نمیتوان جدا کرد؛ بنابراین درباره آیات و مفاهیم قرآن، باید روایات اهلبیت، علیهمالسلام نیز بررسی گردد. اساساً آنان مفسرین حقیقی قرآناند؛ بنابراین مرجع ما از جایگاه احکام و دستورهای دینی نباید در قرآن منحصر باشد؛ بلکه لحاظ روایات نیز ضروری است؛ البته روایات، منبعی مستقل و در عرض قرآن بهحساب نمیآیند؛ بلکه مفسر مجمَلات قرآناند.
اکنون در موضوع موردبحث باید به روایات مراجعه کرد. روایت معراج که با سندی قابلاتکا از طریق عبدالعظیم حسنی نقل شده، قابلتوجه است. روایت شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه را نیز نباید از نظر دور داشت. روایتی را که در آن اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین، علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمود: «در آخرالزمان نزدیک به قیامت که بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر شوند بیحجاب و برهنه (کاشفاتٌ عاریاتٌ) آرایشکننده و آشکارکننده زینتها، بیرونرونده از دین، داخلشونده در فتنهها، متمایل به شهوات و امیال جنسی، شتابکننده بهسوی لذات و خوشگذرانیها، حلالشمارنده محرمات الهی و جاودانه در دوزخ».
بسیاری از آیات قرآن در نزول تدریجی ناظر به یک مسئله یا حادثه خارجیه نازل میشدند؛ درنتیجه چهبسا بتوان گفت که لحن بیان و کمیت ذکر یک مسئله در قرآن به شرایط و مقتضیات زمان نزول بستگی دارد؛ پس نمیتوان درباره آیات قرآن بهمثابه سخنرانی یک رئیسجمهور به تحلیل محتوا پرداخت. اگر قرآن درباره ربا نسبت به حجاب با لحن تندتری سخن میگوید به معنای کماهمیتی حجاب نیست؛ بلکه چهبسا به شرایط اجتماعی صدر اسلام و لزوم تبلیغ تدریجی احکام دین مربوط باشد؛ همانگونه که میزان قبح زندهبهگورکردن دختران از منظر قرآن را نمیتوان از کمیت و کیفیت طرح آن در مقایسه با قبایح دیگر استنباط نمود.
برای بررسی یک مسئله در قرآن نباید تنها به دنبال کلیدواژه گشت؛ بلکه باید با استفاده از عمومات قرآنی و تطبیق اصول کلی دین و اخلاق که در قرآن مطرح شده است و در همه شئون انسانی کاربرد دارند بر مصادیق و مسائل جزئیه خارجیه نظر قرآن کریم را استنباط کرد. اگر حجاب را جزو دستورات قطعی اسلام و درنتیجه ضعف و کشف حجاب را یک منکر در نظر بگیریم، سعی برای از بینبردن این منکر در جامعه تحت عمومات قرآنی نهی از منکر و قاعده کلی «تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» (مائده: ۲) قرار میگیرد. ازآنجهت از مصادیق تعاون بر نیکی و تقواست که ترویج حجاب، عموم جامعه، بهویژه جوانان مجرد را بر رعایت نیکی و تقوا کمک میکند. ازآنجهت هم که از مصادیق «و لاتعاونوا» است، رواج بیحجابی به بیتقوایی و گناه کمک میکند.
از دستورهای مؤکَّد قرآن کریم، تفکر، تدبر، تعقل و تفقه در آیات الهی است؛ بنابراین نباید بهظاهر قرآن بسنده کرد؛ بلکه باید به دنبال فهم باطن قرآن بود که بسیار مهم است. فرض کنیم که حجاب از منظر قرآن اهمیت چندانی ندارد و تلاش برای گسترش آن در جامعه سفارش و توصیه نشده است؛ اما باید توجه داشت که این عدم اهمیت مفروض تنها مربوط به خود مسئله حجاب است و نه مربوط به حجاب؛ آنگاه که ابعاد دیگری یافته باشد.
امروزه، مسئله حجاب با صدر اسلام تفاوتهای بسیار دارد. امروزه باید با در نظرگرفتن اموری همچون سبک زندگی مدرن غربی، حضور حداکثری زنان در جامعه و برخورد بسیار آنان با مردان، فراوانی و تنوع بیش از حد مدها و مدلهای پوشش شهوتانگیز، امکانات فراوان در عمل زیبایی و زیبایی اندام و نقاشی صورت و بدن، لوازم پیشرفته آرایش و مدلهای آرایشی متنوع به مسئله حجاب توجه کرد. علاوه بر اینها باید وجود عکسها، فیلمها، رمانها، فضای مجازی، سایتهای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای پورنوگرافیک را لحاظ کرد که بهمحض افسردگی جنسی افراد، به تحریک و برانگیختگی میپردازند. حتی پزشکی و صنعت داروسازی نیز به کمک محرکات سکسی آمدهاند. سهولت و در دسترسبودن انواع لذات جنسی را نیز به این فهرست بیفزاییم.
سؤال: کدام فکر و عقل و منطقی، ترویج بیحجابی در چنین فضایی را اجازه میدهد؟
آیا از آیاتی نظیر آیه ۳۳ سوره اعراف: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّی الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ» نمیتوان نتیجه گرفت که دستِ کم در دوران معاصر رواج بیحجابی باعث رضایت پروردگار نیست؛ زیرا به فواحش ظاهر و باطن دامن میزند؟
تاریخ انتشار: 1402/10/24
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.