ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
آنچه در ادامه ملاحظه میکنید، یادداشتی به قلم علی دادور و به بهانه سخنان هتاکانه سلیمانی اردستانی است؛
در روزهای اخیر، اظهارات جنجالی یک روحانی بنام سلیمانی اردستانی درباره حضرت زهرا(س) موجی از واکنشها را در فضای مذهبی و رسانهای برانگیخته است. صرفنظر از هر بحثی درباره این نقل قول ها، آنچه اهمیت دارد تأثیر چنین سخنانی بر حساسیتهای اعتقادی و وحدت اجتماعی جامعه است. سخنان اردستانی نتیجه نوعی «خوانش عقلگرایانه و انتقادی» از دین است؛ خوانشی که در سالهای اخیر در آثار و گفتار او نمود یافته و بر این مبنا استوار است که بسیاری از آموزهها و حوادث تاریخی اسلام را میتوان با معیارهای عقل مدرن و نگاه پدیدارشناسانه بازخوانی کرد. او در نوشتهها و گفتگوهای خود همچون گفتوگویی که درباره نگرش قرآنیاش منتشر شد، کوشیده است اسلام را با حقوق بشر، اخلاق مدرن و تحلیلهای فلسفیِ غیرسنتی سازگار نشان دهد. طبیعی است که چنین رویکردی اگرچه قابل بحث است، هنگامی که به تاریخ حساس و مقدسی مانند تاریخ اهلبیت و بهویژه شخصیت حضرت زهرا (س) میرسد، حساسیت و ظرافت مضاعفی میطلبد.
مشکل اصلی در سخنان اردستانی آن است که وی با وجود اینکه مدعی شکاکیت و نقد روایی است، نه از ابزارهای دقیق تاریخپژوهی استفاده میکند و نه اصول نقد حدیث و رجال را رعایت میکند. سخنان او در مناظره اخیر نشان داد که بخش بزرگی از تحلیلش بر چند فرض ذهنی و حدس تاریخی استوار است؛ مانند ادعا درباره نوع درهای خانهها، یا برداشتهای کلی درباره فضای عمومی مدینه، یا تصوراتی درباره روحیات اصحاب. این نوع تحلیل، در برابر حجم گستردهای از روایات، گزارشها و قرائن تاریخی که درباره مظلومیت و شهادت حضرت زهرا (س) وجود دارد، وزنی ندارد.
شهادت حضرت زهرا (س) بر اساس تراکم روایات متعدد، نقلهای همسو در منابع کهن شیعه و سنی، شواهد رفتاری امیرالمؤمنین (ع) همچون دفن شبانه، پنهان بودن قبر، و اعتراضات آن حضرت به رفتار حاکمان وقت استقرار یافته است. از اینرو تقلیل این مجموعه عظیم به «روایات مشکوک» و تشکیک در اصل حادثه، بیشتر یک پیشداوری ذهنی است تا پژوهش تاریخی.
افزون بر این، اردستانی در زمینه انتخاب رسانه و لحن بیان نیز اشتباه کرد. طرح چنین موضوع حساسی در رسانههایی که گرایش انتقادی جدی نسبت به تشیع دارند، و آن هم با لحنی مطمئن اما فاقد سند، موجب شبهاتی شد. بیاعتنایی اردستانی به این ابعاد عاطفی و ایمانی، واکنشهای گسترده و تند را برانگیخت، زیرا جامعه شیعی حق دارد در برابر زیر سؤال بردن یک رکن مهم هویتیاش واکنش نشان دهد.
از منظر علمی نیز پاسخ به اردستانی روشن است: کسی که مدعی عدم وقوع یک واقعه مشهور است، باید دلیل و سند بیاورد؛ و اگر ادعا دارد که گزارشهای تاریخی بیاعتبارند، باید با روش علمی تکتک روایات را از حیث سند و متن بررسی کند. در حالی که اردستانی نه بدیلی معتبر برای این روایات ارائه کرده و نه تحلیلی مستند در نفی آنها عرضه کرده است. او تنها با تکیه بر استنباطهای ذهنی و چند پیشفرض کلی، روایتی را که قرنها در متون معتبر شیعی و حتی برخی منابع اهل سنت منعکس شده، بیاعتبار میخواند. چنین شیوهای از اساس با اصول تحقیق تاریخی و نقد روایی ناسازگار است و به همین دلیل از سوی علما و دانشوران شیعه مورد انتقاد جدی قرار گرفته است.
در جمعبندی میتوان گفت اظهارات اردستانی از نوعی عقلگرایی بیضابطه، نگاه پدیدارشناسانه بدون مبنای متنی، و تلاش برای بازسازی تاریخ اسلام بر اساس معیارهای جدید ناشی میشود؛ تاریخ اهلبیت بر پایه تراکم اسناد، هماهنگی روایتها، شواهد سیره ائمه و رفتارهای تاریخی تثبیت شده است، و نقد آن بدون ارائه سند بدیل و تحلیل منقح نمیتواند پذیرفتنی باشد.
اگر قرار باشد با تکیه بر حدس، ذوق شخصی یا برداشتهای ذهنی، ارکان پذیرفتهشده اعتقادی و تاریخی تشیع زیر سؤال رود، آنگاه دروازه بیثباتی و شبههپراکنی گشوده میشود. بنابراین احترام به میراث دینی و اصول پذیرفتهشده اعتقادی، نه تنها یک ضرورت اخلاقی، بلکه یک تکلیف شرعی و اجتماعی است. لذا پرداختن به مباحث دینی باید همواره با رعایت مستندات معتبر، دقت علمی و اخلاق دینی همراه باشد تا هم حرمت مقدسات حفظ شود و هم نسلهای آینده بتوانند با اطمینان و شناخت درست، آموزههای اهلبیت(ع) را بشناسند و به آن پایبند بمانند.
تاریخ انتشار: 1404/09/15
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.