ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | حجتالسلام و المسلمین دکتر مهدی شجریان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
در یادداشت قبل گذشت که عدهای جاذبه بیشتر زنان را علت اهمیت بیشتر عفت برای آنها شمردهاند. این دیدگاه به جاذبه مردان برای زنان توجه کافی نداشتهاست. این در حالی است که روایات اسلامی به این مسئله توجه شدهاست. مثلاً حسن بن جهم پیش امامرضا (ع) میرود و میبیند که ایشان محاسن و موی سر خود را آراسته و رنگ کرده است. امام (ع) به او میفرماید: «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ ع وَ هُوَ مُخْتَضِبٌ بِسَوَادٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَدِ اخْتَضَبْتَ بِالسَّوَادِ قَالَ إِنَّ فِی الْخِضَابِ أَجْراً إِنَّ الْخِضَابَ وَ التَّهْیئَةَ مِمَّا یزِیدُ فِی عِفَّةِ النِّسَاءِ وَ لَقَدْ تَرَک النِّسَاءُ الْعِفَّةَ لِتَرْک أَزْوَاجِهِنَّ التَّهْیئَةَ لَهُن». (حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ص 79). «رنگ کردن اجر دارد. رنگ کردن و آراستگی از اموری است که عفت زنان را افزایش میدهد و برخی زنان بهدلیل اینکه شوهران آنها خود را آراسته نمیکنند، عفت را ترک میکنند». در روایتی دیگر از امامباقر (ع) نقل شدهاست: «النِّسَاءُ یحْبِبْنَ أَنْ یرَینَ الرَّجُلَ فِی مِثْلِ مَا یحِبُّ الرَّجُلُ أَنْ یرَی فِیهِ النِّسَاءَ مِنَ الزِّینَة». (همان، ص 80). «زنان دوستان دارند مردان را در زینت و آراستگی ببینند همانطور که مردان نیز دوست دارند زنان را در زینت و آراستگی ببینند». از این روایات بهروشنی در میابیم که برخلاف تلقی برخی افراد، زنان نیز به زیبایی و آراستگی شوهران خود تمایل دارند و آنان نیز اگر این زیبایی را در مردان خود نبینند، بهسمت مردان اجنبی متمایل خواهند شد و عفت خویش را خواهند باخت. بنابراین همانطور که هنجارشکنی زنان و آراستگی غیر عادی آنها، دل مردان را میرباید، در نقطه مقابل آراستگی غیر عادی و خلاف عرف مردان نیز با زنان چنین خواهد کرد و همین امر موجب میشود تا مقوله عفت را برای هر دو جنس دارای اهمیت شماریم.
1. اهمیت برابر عفت برای هر دو جنس
بر خلاف دیدگاههایی که در یادداشت قبل گذشت، به نظر میرسد اهمیت بیشتر عفاف بیش از اینکه ارتباط مستقیمی با جنسیت مرد و زن داشتهباشد، ارتباطی مستقیم با شرایط و اوضاع فرهنگی یک جامعه دارد. در شرایط عادی زن و مرد بهصورت مساوی مأمور به رعایت عفاف هستند و بر اساس نقد دلایلی که در بخش قبل گذشت، دلیلی بر اهمیت بیشتر این فضیلت اخلاقی برای یک صنف به نظر نمیرسد. آری در شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی، ممکن است یک صنف بیشتر مورد خطاب قرار گیرد. مثلاً در شرایطی که مردان خیابانگرد در سطح شهر زیاد باشند و عملاً بهدنبال سوژهای برای بیعفتی هستند و از مراعات این اصل اخلاقی شانه خالی کردهاند، رعایت عفاف بر همین مردان امری مهمتر است و باید آنها را مخاطب اصلی عفاف شمرد و احیاناً با آنها بهتندی برخورد کرد. چنانچه در شرایطی که زنان بر اثر ساختارهای کلان فرهنگی غالب بر یک جامعه، بهشدت اهل تبرج و خودنمایی شدهاند و هدفی جز آلودهسازی مردان ندارند، آنگاه از این زنان بیشتر توقع رعایت عفاف میرود. اما در شرایط طبیعی، آنجا که مرد و زن هر دو در معرض سوءاستفاده از توان جنسی خود هستند و هر یک بهدنبال پهن کردن دام برای دیگری است، هر دو مأمور به عفاف هستند و نمیتوان سهم یکی را بیش از دیگری دانست.
2. مروری بر آیات سوره احزاب
به نظر میرسد همین روند در آیه 59 و 60 سوره احزاب نیز قابل مشاهدهاست. در این دو آیه زنان مأمور به پوشش شدهاند تا مورد اذیت مردان مزاحم خیابانی قرار نگیرند. درشان نزول این آیات از مردان خیابانگردی یاد شده که در کمین زنان مینشستند و مشغول به آزار و اذیت آنها بودهاند. لحن این دو آیه در مورد زنان و مردان مذکور بسیار متفاوت است. ابتدا به زنان توصیه میکند تا پوشش بیشتری را مراعات کنند و در نتیجه توسط این افراد مورد اذیت قرار نگیرند. در آیه بعد اما روی سخن متوجه مردان مزاحم است و با تعابیری بسیار تند به آنها پرداخته میشود. در مورد زنان از تعبیر «وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» استفاده میکند، که میتواند اشاره به سهلگیری در تکلیف آنها داشتهباشد اما در مورد مردانی که چنین رفتار مزاحمتآمیزی ایجاد کردهاند با بیان تهدیدآمیز سخن میگوید و آنان را در کنار منافقینی که در دل مرض دارند، قرار میدهد. مجمعالبیان در تفسیر «وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» مینویسد: «أی فجور و ضعف فی الإیمان و هم الذین لا دین لهم عما ذکرناه من مراوده النساء و إیذائهن؛ مقصود مردان فاسد و ضعیف الایمان است و آنان کسانی بودند که در مورد فریب دادن زنان و آزار و اذیت آنها از خود را مراقبت نمیکردند». (فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، ج 8، ص 581). و تأکید میکند که اگر بر این روند ادامه دهند، خداوند متعال پیامبرش (ص) را بر آنها مسلط خواهد ساخت تا آنان را از شهر بیرون و به نقاطی دیگر تبعید کند. بدینسان دستور حجاب خطاب به زنان با بیانی نرم و با اشاره به غفران و رحمت الهی توأم شدهاست اما دستور پرهیز از مزاحمت مردان درباره زنان با بیانی تند و همراه با عتاب و تهدید بیان شدهاست و این روندی است که کم و بیش در جوامع اسلامی عکس آن مشاهده میشود.
3. مروری بر آیات سوره نور
اما برخلاف آیات مذکور در آیات 30 و 31 دستور به مراعات رفتار عفیفانه در مورد زن و مرد با تعابیری مشترک تکرار شدهاست. ابتدا در آیه 30 مردان مکلف به کنترل چشم و در نتیجه محافظت از دامن شدهاند و در آیه بعد با همان تعابیر زنان به این دو دستور عفیفانه امر شدهاند. این در حالی است که عمده دستورات الهی مثل وجوب نماز، روزه، حج و مانند آن با تعابیری مشترک برای زنان و مردان به کار میرود اما در اینجا آیه اول در مورد خصوص مردان و آیه دوم در خصوص زنان وارد شدهاست. به نظر میرسد این دو آیه برخلاف آیات سوره احزاب، به شرایط عادی اشاره دارند؛ شرایطی که در آن رعایت اصل عفت برای زن و مرد وضعیتی یکسان دارد و هیچیک با تأکید بیشتر مکلف به مراعات این اصل اخلاقی نشده است؛ به همین دلیل در این دو آیه عتاب و تهدید در مورد یک صنف وجود ندارد، هرچند خود تقدیم دستور به مردان میتواند اشاره به درجه اهمیت بیشتری در خصوص آنها داشتهباشد.
بههرروی در آیات سوره احزاب شرایط اجتماعی ایجاب کرده تا با مردان به غلظت و تندی سخن گفته شود و این نشانمیدهد که در مسئله عفاف نباید دائماً روی سخن را بهسمت زنان برد و قوانین سختگیرانه را صرفاً در خصوص آنان پیریزی کرد. اینکه قوانین سختگیرانه در حوزه عفاف صرفاً در مورد زنان وجود داشتهباشد به قدری خطا است که این قوانین را صرفاً در مورد مردان وضع کنیم؛ چنانچه در برخی کشورهای غربی این روند وجود دارد. برای تنظیم حیات عفیفانه جامعه، زن و مرد مخاطب هستند. قوانین و سیاستگذاریها باید در شرایطی متوازن برای هر دو صنف تنظیم و تنقیح شوند و اگر سختگیری بی جهت در خصوص یکی از دو صنف ایجاد شود، اثر عکس خواهد داشت و در عین حال تصویری غلط از فضیلت اخلاقی عفاف را نیز به ذهن مخاطب القا میکند؛ بهگونهای که شخص گمان میکند مراعات اصل عفاف و انجام رفتارهای عفیفانه، امری جنسیتی است و مثلاً جامعه مردان با غلبه تفکرات مردسالارانه آن را برای زنان و محدودیت آنها ایجاد کرده است یا اینکه جامعه زنان با گرایشات فمینیست آن را برای محدود ساختن مردان وضع کرده است. حقیقت این است که در اینجا زن و مرد وضعیتی برابر دارند و صرفنظر از شرایط خاص، توصیههای اخلاقی در خصوص عفاف برای هر دو آنها اهمیتی به یک وزان دارد.
سخن را با نقل مطلبی از علامه طباطبایی خاتمه میدهیم. در نگاه بسیاری از مردم مسئله عفت برای زنان غلظت بیشتر دارد و به همین دلیل است که بیعفتی را از زنان بسیار زشتتر از بیعفتی در مردان میشمارند و مثلاً زنا کردن زنان را ننگ و عاری بزرگ میدانند اما در مورد مردان حتی به آن افتخار نیز میکنند! علامه طباطبایی در این مقام تحلیل دقیقی دارد. بهاعتقاد او عمل زشت زنده به گور کردن دختران توسط عرب جاهلی ریشه در این خرافات داشت که آنان دختر را ننگ و عار میشمردند و با زنده به گور کردن او درصدد پاک کردن این لکه ننگ بودهاند. وی در ادامه مینویسد:
از این دست امور خرافی در میان مسلمین باقی مانده است که آنها را از گذشتگان خود به ارث بردهاند و زنگار آنها از دلهای آلوده پاک نشده است. بر همین اساس است که مسلمانان زنا را ننگی برای زنان و خانه آنها میشمارند، هرچند که این زن توبه کند، برخلاف مرد زناکار هرچند که نسبت به این گناه اصرار داشتهباشد. این در حالی است که اسلام تمام مراتب ننگ و زشتی را در معصیت قرار داده است و مرد و زن زناکار در این امر مساوی هستند. «و قد بقی من هذه الخرافات بقایا عند المسلمین ورثوها من أسلافهم، و لم یغسل رینها من قلوب هم المربون، فتراهم یعدون الزنا عارا لازما علی المرأة و بیتها و إن تابت دون الزانی و إن أصر، مع أن الاسلام قد جمع العار و القبح کله فی المعصیة، و الزانی و الزانیة سواء فیها». (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 271).
فهرست منابع
نراقی، مهدی بن آبی ذر، جامع السعادات، محمد رضا مظفر و محمد کلانتر، دار النعمان | مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیتا.
طبرسی، فضل بن حسن، الآداب الدینیة للخزانة المعینیة، احمد عابدی، قم، آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۰.
شجریان، مهدی، «تأثیر جنسیت در معرفت، تحلیل دیدگاه فمینیست با تأکید بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی»، مطالعات راهبردی زنان، 86، ش. 22، صفحه 59-77، ۱ اسفند ۱۳۹۸.
خامنهای، علی، مکارم الأخلاق و رذائلها، علی عاشور، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۲۸.
صدر، رضا، استقامت، باقر خسروشاهی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات، ۱۳۷۷.
طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، الشریف الرضی، بیتا.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۷.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، هاشم رسولی و فضلالله یزدی طباطبایی، تهران، دار المعرفه، ۱۳۷۲.
تاریخ انتشار: 1401/09/18
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.