به بهانه نیمه شعبان سالروز میلاد امام‌زمان

در انتظار فجر عدالت و آزادی

احادیث فراوانی در کتب حدیث و تفسیر از زبان گهربار پیامبر گرامی (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل شده است که حقایق و واقعیت‌های زیادی را به اثبات می‌رساند مانند اینکه ایرانیان وفادارترین امّت‌ها به اسلام می‌باشند و یا اینکه ایرانیان بیشترین بهره را از اسلام دارند.

به گزار فکرت، حجت الاسلام عباس جعفری، کارشناسی‌ارشد تاریخ اسلام و تشیع به مناسبت نیمه ماه شعبان المعظّم در یادداشتی مطرح کرد؛ نیمه ماه شعبان هر سال هجری قمری مصادف است با طلوع خورشید درخشان جهان بشریّت و مروارید فروزان اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، احیاگر معالم دین و نابودکننده ظلم و ستم و شوکت تجاوزکاران و برقرارکننده حکومت عدل در سرتاسر جهان و بزرگ منادی توحید و عدالت و وارث راستین پیامبر اعظم (ص) و ائمه معصومین (ع) حضرت حجت بن الحسن العسکری، مهدی موعود (عج). ضمن عرض تبریک به عموم منتظران واقعی و حقیقی، مقاله کوتاه زیر را تقدیم علاقه‌مندان ارجمند می‌کنم:


قلب عالم امکان و منجی عالم بشریّت حضرت مهدی (ع) در نیمه ماه مبارک شعبان سال 255 ه. ق چشم به جهان گشودند(1). پدر بزرگوارشان حضرت امام حسن عسکری (ع) و مادر گرامی آن حضرت، خانم نرجس [نرگس] خاتون می‌باشد.


در شب ولادت، عمه امام عسکری (ع) بانو حکیمه خاتون به دستور ایشان در منزل ماند. امام (ع) به حکیمه خاتون فرمودند: «امشب منتظر تولد فرزندی هستم از نرجس». حکیمه با تعجب پرسید، چطور ممکن است؟! (زیرا اثری از حمل در او ندیده بود). امام (ع) فرمود: «او بسان مادر موسی (س) است که هیچ‌کس نمی‌دانست باردار است، زیرا فرعون شکم زنان حامله را پاره می‌کرد».


طبق نقل حکیمه، خداوند در آن شب فرزندی به امام عسکری (ع) عنایت کرد و چنین اراده فرموده‌بود که دشمنان، هرگز قدرت دسترسی به او را پیدا نکنند و چنین اراده کرده بود که او «وارث مستضعفان» در روی کره زمین بشود: «و نُرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین»( 2).


طبق حکمت الهی در فاصله کوتاه سال 255 تا 260 هجری، ایشان به‌طور مخفی زندگی می‌کردند و در خدمت پدر بزرگوارشان آماده احراز مقام امامت و رهبری مسلمانان و بر عهده گرفتن مسئولیت سنگین آنان بودند.


با شهادت حضرت امام عسکری (ع) در سال 260 هجری، دوران غیبت آغاز و مدت 75 سال (غیبت صغری)، حضرت مهدی (ع) در پنهانی زندگی می‌کردند و مردم بدان صورت که بتوانند حضوری خدمت ایشان مشرف و مشکلات خودشان را در میان بگذارند، امکان نداشت ولی دائماً از انوار و برکات مقدس او بهره‌مند می‌شدند. دسترسی مردم به‌واسطه نایب ان خاص او از سال 255 تا 330 ه. ق صورت می‌گرفت.


فلسفه و راز حقیقی غیبت برای عموم مردم بیان نشده است و به‌غیر از اولیاء خاص الهی [پیامبران و امامان معصوم (ع)] از آن اطلاع ندارند؛ ولی به‌طور کلی از میان ادله عقلی و نقلی می‌توان فوایدی را برای آنبه‌دست آورد:


الف) امتحان و آزمایش مردم؛ به‌واسطه همین مسأله غیبت است که خداوند می‌خواهد بندگان خودش را بیازماید تا حجت برآنها روشن شود که آیا ایمان و اعتقاد واقعی به مبدأ جهان و مصالح او دارند یا خیر؟ باید روشن شود که مؤمنان واقعی در مواقع حساس و هنگامی که دسترسی حضوری به رهبران ممکن نیست کیانند؟ آیا صرف ادعا بر اینکه ما به خداوند و به پیشوایان او یعنی ائمه معصومین (ع) ایمان داریم کافی است یا اینکه می‌بایست با آزمایش و امتحان این ایمان و اعتقاد سنجیده شود. در نتیجه اگر کسانی در عصر غیبت طبق فرمان الهی، محکم و پا برجا ایستادند و از مشکلات نهراسیدند و وظایف و دستورات الهی (فروع دین و اعتقادات صحیح) را دنباله روی نمودند. به‌حق آنان، مؤمنان حقیقی و از رستگاران می‌باشند.


ب) محفوظ ماندن از بیعت؛ یکی از دلایل غیبت محفوظ ماندن از بیعت با ظالمان، مستکبران و ستم-کاران است، به‌طوری که بعد از ظهور، حجت بر همگان تمام می‌باشد. چنانچه در روایتی از امام هشم حضرت علیّ بن موسی‌الرضا (ع) نقل شده است که فرمود: «گویا شیعیانم را می‌بینم که بعد از مرگ سومین فرزندم در جستجوی امام خود می‌گردند ولی او را نمی‌بینند»، سؤال شد چرا؟ فرمود: «چون امامشان غایب است». عرض شد: چرا غایب می-شود؟ فرمود: «برای اینکه وقتی با شمشیر (سلاح) قیام نمود بیعت هیچ‌کسی بر گردنش نباشد».(3)


ج) خوف بر کشته‌شدن؛ از دلایل دیگر راز غیبت، محفوظ ماندن از کشته‌شدن به‌دست نابکارران و دشمنان بشریت می‌باشد که با پیش آمدن مسأله غیبت، وجود مقدس حضرت ولیّ عصر (ع) سالم باقی می‌ماند و تا هنگام ظهور ایشان (زمان آن فقط، نزد خداوند متعال می‌باشد) که فرا رسد با قیام الهی خود ظلم و ستم را نابود و عدل و عدالت را در سراسر گیتی بر قرار می‌نماید؛ ان‌شاءالله.


هرگز مبادا مسأله کشته‌شدن امام‌زمان (ع) را با شهادت پدران بزرگوارش تطبیق و مقایسه نمود زیرا موقعیت و شرایط زمانی متفاوت می‌باشد. ائمه معصومین (ع) قبل از ایشان، با پذیرا شدن شهادت، امام دیگری مسئولیت امامت را عهده‌دار می‌شد ولی طبق اراده الهی، مسأله-ی امامت با وجود مقدس حضرت مهدی (ع) خاتمه پیدا می‌کند و در صورتی که ایشان نیز غایب نمی‌شدند و مسأله شهادت و کشته‌شدن برای ایشان پیش می‌آمد بر خلاف مصلحت الهی می‌بود و زمین از حجت خداوند خالی می‌ماند. درحالی‌که در اراده خداوند مقدر شده است که می‌بایست حق بر باطل پیروز شود و این تقدیر الهی (پیروزی حق بر باطل) به‌دست مبارک مهدی موعود (عج) و در آخرالزمان واقع می‌گردد.


حضرت امام‌خمینی (ره)، بنیان‌گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در یکی از بیانات خود فرمودند: «انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است».(4) به‌حق که این سخن چقدر پر معنی است. مسأله انتظار، دارای بار معنایی فراوانی از جهت کاربرد ادبی و استعمال در فرهنگ اسلامی دارد و از طرف دیگر مسأله آخرالزمان و انتظار ظهور مهدی موعود دارای مضامین و معانی والا و مقدسی نیز می‌باشد. در روایتی از قول پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمودند: «أفضل اعمال أمتی انتظار الفرج من الله عزوجل»( 5) یعنی: بهترین و با فضیلت‌ترین اعمال و کارهای امت من، انتظار رسیدن فرج از نزد خدای عزیز و جلیل می‌باشد. و روشن است که فرج حقیقی و نهایی برپایی حق و عدل به‌جای ظلم و ستم و کفر در روی زمین می‌باشد که تحقق این مسأله طبق آیات قرآن و روایات اسلامی در آخرالزمان به وقوع می‌پیوندد.


منتظران واقعی مهدی (ع) در طول تاریخ انتظار و هم اکنون به‌دنبال تحقق عدالت راستین درونی و بیرونی هستند که لازمه این چنین عدالتی، امید، تحرک، شور، حماسه، مقاومت، نفی باطل و طلب حق، خروش، صلابت و قیام (ضد قعود و سکون) به‌همراه اعتقاد صحیح توحیدی، محمّدی، علوی و عمل به واجبات و ترک محرمات می‌باشد.


در کنار این واجبات (بلکه در متن این اعمال) مسأله امر به معروف و نهی از منکر، پای بندی به اخلاق حسنه اسلامی و آمادگی نظامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.


انسانِ مسلمان و منتظر یک قیام بزرگ و یک انقلاب عظیم جهانی، آیا ممکن است که خود هیچ آمادگی برای حضور در این درگیری و کمک به آن نداشته‌باشد؟


امام‌صادق (ع) می‌فرماید: «لیُعدّن أحدکم لخروج القائم و لو سهماً، فإن الله اذا علم ذلک من نیّته رجوتُ لأن یُنسی فی عمره حتی یدرکه و یکون من اعوانه و انصاره»(6). یعنی: هرگاه یکی از شما برای قیام قائم [مهدی موعود] اسلحه تهیه کند، اگرچه یک تیر باشد، امید است خداوند عمر او را دراز کند تا ظهور و فرج او را درک نماید و از یاوران ایشان باشد.


در اینجاست که اندیشه شوم و باطل قاعدی گری و دروغ گویان طرفدار امام‌زمان (ع) (انجمن حجتیه در قبل از انقلاب اسلامی) روشن می‌شود که چقدر اسفبار و ضد انتظار است! زیرا به خود زحمت نداده‌اند تا بفهمند معنای انتظار و فلسفه غیبت چیست؟


اینان انتظار و طرفداری از امام‌زمان (ع) را به معنی کمک کردن و ازدیاد ظلم و ستم، همراه با سکوت و قعود و خاموشی می‌دانند. یعنی انتظار مساوی است با کسب بی لیاقتی و عدم حضور. اینان روایاتی را که سخن از قیام مردان مصلح و انقلابی در عصر غیبت را بیان می‌کند را هم ندیده‌اند! روایاتی که خبر از قیام مردمی از مشرق زمین می‌دهد که زمینه برای ظهور و قیام جهانی حضرت مهدی (عج) را فراهم می‌آورند. باید بهوش باشیم و ارزش‌هایی که به‌واسطه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و در سایه اصل مترقی ولایت فقیه با جان فشانی جوانان فداکار و شهدا و جانبازان و اُسرا و... به‌دست آمده است را قدر بدانیم و فریب نیرنگ بازی‌های سالوس ان خنّاس صفت را نخوریم [کسانی که با انواع توطئه‌ها و شیطنت‌ها از جمله ساخت فیلم مستند «ظهور بسیار نزدیک است» و... با عقاید مردم بازی می‌کنند!؟] و با حمایت بی دریغ از نظام اسلامی و رهبری دور اندیش و آگاه [حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای] در آینده‌ای نزدیک شاهد ظهور منجی جهان حضرت مهدی (ع) باشیم؛ ان‌شاءالله.


احادیث فراوانی در کتب حدیث و تفسیر از زبان گهربار پیامبر گرامی (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل شده است که حقایق و واقعیت‌های زیادی را به اثبات می‌رساند مانند اینکه ایرانیان وفادارترین امّت‌ها به اسلام می‌باشند و یا اینکه ایرانیان بیشترین بهره را از اسلام دارند.


در حدیثی نقل شده است که فرمود: «ضربتموهم علی تنزیله و لا تنقضی الدنیا حتی یضربوکم علی تأویله»( 7) یعنی: «دنیا به پایان نمی‌رسد تا روزی که ایرانیان با شما اعراب بر اساس تأویل قرآن جنگ می‌کنند چنانچه شما ابتدا بر اساس تنزیل قرآن (اسلام آوردن ایرانیان) با آنها جنگ کردید.


همچنین پیامبر گرامی (ص) فرمود: «یخرج ناسٌ من المشرق فیُوطّون للمهدی سلطانه»( 8). یعنی: در آخرالزمان، گروهی از مشرق زمین قیام می‌کنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی (ع) فراهم می‌آورند.


و بالاخره در روایتی آمده است که حضرت امام محمد باقر (ع) می‌فرماید:


«کأنّی بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یُعطونه ثم یطلبونه فلا یُعطونه فاذا رأوا ذلک وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ما سألوا فلا یقبلونه حتی یقوموا و لا یدفعونها الا الی صاحب کم...» (9). یعنی: گویا می‌بینم که مردمی در مشرق زمین قیام کرده‌اند حق را طلب می‌کنند ولی به آنها نمی‌دهد پس از آن دوباره حق را می‌خواهند، باز امتناع می‌ورزند، ولی این دفعه مردم شمشیرهای خود را کنایه از سلاح و اسلحه بر شانه‌ها می‌نهند و بالاخره، حکومت تسلیم خواسته‌های آنان می‌شوند ولی این بار نمی‌پذیرند (تا رژیم فاسد را ساقط می‌نمایند) و این حکومت خود را رها نمی‌کنند تا تحویل صاحب شما [حضرت مهدی (عج)] می‌دهند...؛ ان‌شاءالله تعالی.


پی‌نوشت:
1- مرحوم شیخ مفید (ره)؛ الارشاد فی معرفةحجج الله علی العباد: 346، مرحوم علامه مجلسی (ره)، بحارالانوار ج 51.
2- سوره قصص آیه 5.
3 - امینی (ابراهیم)، دادگستر جهان ص 229.
4 - مرحوم حضرت امام‌خمینی (ره)، صحیفه نور.
5- مرحوم مجلسی (ره)، بحار الانوار ج 52.
6 - همان ج 52.
7 - محمدی ری‌شهری (محمد)، تداوم انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی مهدی (ع) ص 25.
8- همان ص 35.
9 - همان ص 26.

 

منبع: قدس آنلاین

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/١٢/٠٦

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.