یادداشت؛

دولت اسلامی یا اسلام دولتی؟ 

غالباً در انتخاب حاکم میل مردم به کسی است که انسانی پسندیده بوده و متخصص در امور کلان باشد؛ تا حکومت را به بهترین شکل ممکن اداره نماید؛ لذا انبیاء و ائمه بهدلیل دارا بودن این ویژگی‌ها مورد اقبال عمومی بوده‌اند. در اکثر موارد نیز مردم بهدلیل منافع فردی و فریب حیله گران از ایشان دور شده و بهسمت دیگران اقبال ظاهری نشان داده‌اند.

رسانه فکرت | امیرحسین صفویان


در دولت اسلامی، این دولت است که از آن اسلام است و دولت، چونان ابزاری ضروری و عقلایی برای حمایت و گسترش اسلام پی‌ریزی شدهاست. لیکن در اسلام دولتی، این اسلام است که از آن دولت است و اسلام ابزاری برای حفظ و توسعه دولت قلمداد می‌شود. در هر دو نگاه، اموری مانند جهاد معنا می‌یابد اما در نظرگاه اول، جهاد بهمعنای صحیح برای حفظ اسلام و دین معنا می‌یابد و در نظرگاه دوم، بهمعنای غلط و برای حفظ و توسعه دولت است معنا می‌یابد. در نگاه اول منافع دولت و ملت در راستای تحقق اهداف عالیه اسلامی پیگیری می‌شود اما در نگاه دوم، صرف تحقق منافع ظاهری کفایت می‌کند و حتی گاهی برای دستیابی به این منافع بایستی اهداف اسلامی را ذبح نمود.


در دولت اسلامی این اسلام است که برای ما تعیین تکلیف می‌کند؛ اما در اسلام دولتی، ما به‌عنوان یک دولتمرد، جهت استیفای منافع حکومت خود تلاش می‌کنیم و در این راستا از ابزار شریعت نیز تا حد امکان بهره می‌جوییم.


عده‌ای که طبق نگاه دوم بر نداشتن دولت اسلامی تأکید دارند بر این باورند که: اسلام بهنحو تأسیسیشرعی اقامه حکومت را مدنظر قرار ندادهاست. بلکه بهنحو امضایی مؤلفه‌هایی سلبی را برای دولت و حکومت مستقر قرار داده است. یعنی اسلام برای دولت و حکومتی که مردم به‌صورت عقلایی تشکیل داده‌اند فیلترها و ممیزی‌هایی قرار داده است (دیدگاه سلبی).
اما عده‌ای که طبق نگاه اول بر تشکیل دولت اسلامی تأکید دارند بر این باورند که؛ حکومت و دولت وجوب شرعی دارد (ماهیتی تأسیسیشرعی دارد) و اسلام بهنحو وجوب، اقامه حکومت و دولت را مدنظر قرار داده است. یعنی این اسلام است که به حکومت و دولت اسلامی مشروعیت بخشیده و اصل و اساس و ساختار و... این دولت را مشخص نماید. (دیدگاه ایجابی).


طبق دیدگاه دوم، اسلام نظامی برای حکومت یا دولت و... ندارد بلکه فقط خط قرمزهایی دارد که باید رعایت شود و چنانچه این خط‌قرمزها رعایت نشوند مانند زمان پیامبر، رسول مردم را بسیج کرده و علیه حکومت حرکت می‌دهد؛ تا از این طریق حکومت را مجبور به رعایت خط قرمزها کند و چنانچه حکومت این را نپذیرد، رسول و مردم به اسقاط حاکم مبادرت می‌ورزند. بعد از سقوط حکومت نیز در صورتیکه مردم خواستار حکومت باشند (که طبعاً هستند) و برای زمامداری و حاکمیت، رسول را مناسب بدانند، رسول به سبب انتخاب مردم (مقبولیت حداکثری) زمام حکومت را بهدست می‌گیرد و در غیر این صورت، خانه‌نشینی کرده و به اموری که مربوط به اوست می‌پردازد.


البته نکته‌ای وجود دارد و آن این است که غالباً در انتخاب حاکم میل مردم به کسی است که انسانی پسندیده بوده و متخصص در امور کلان باشد؛ تا حکومت را به بهترین شکل ممکن اداره نماید؛ لذا انبیاء و ائمه بهدلیل دارا بودن این ویژگی‌ها مورد اقبال عمومی بوده‌اند. در اکثر موارد نیز مردم بهدلیل منافع فردی و فریب حیله‌ گران از ایشان دور شده و بهسمت دیگران اقبال ظاهری نشان داده‌اند. (منافع فردی خود را بر منافع اجتماعی ترجیح داده‌اند)


لذا از جهت می‌توان بیان نمود که همه انبیاء آمده‌اند تا مردم را به این درجه از فهم برسانند که بالاترین منفعت فردی، تحقق منافع اجتماعی است. ناگفته نماند که مشکل اساسی کشور ما این است که بر اساس ایده مرکزی جمهوری اسلامی، آرمان ما تشکیل دولت اسلامی بوده است اما اکنون در حال اجرای اسلام دولتی هستیم و این تناقض در نظر و عمل موجب به‌وجودآمدن بسیاری از مفاسد کنونی شدهاست.

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠٣/٢٨

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.