یکم. الحمدلله که ما طرف کودکان مظلوم غزه هستیم. همان‌ها که دیشب خندیدند. همان‌ها که آبرو و مایه افتخار جهان اسلام‌اند.

 

دوم. این عملیات، یک عملیات رفع انسداد در سازوکار تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی بود. حساب ما با اسرائیل صاف نشده و نباید حس انتقام‌جویی‌مان مرتفع شده باشد.

 

سوم. حکم جهادی که آیت‌الله خامنه‌ای به شکل مطلق و بدون استثناء بر همه مسلمانان، واجب کرد، با این عملیات، نسخ نمی‌شود. هنوز هم معمای اینکه چطور باید این تکلیف را نه در جایگاه افسران نظامی، بلکه در مقام مردم به جا بیاوریم، تنها معما و ضروری‌ترین معمای زندگی همه ماست.

 

چهارم. تنها سرنخی که برای حل این معما دارم این است که ما در عصر مدرن زندگی می‌کنیم. عصری که در آن بشر به اعجاز «وحدت ملی» و ثمرۀ آن یعنی «دولت» (به معنای عام نه لزوما قوه مجریه) نائل شده و آدم‌ها در چنین عصری، تمام حیثیت‌شان را در این حیث جمعی و در دست و بازوی دولتی می‌بینند که «نماینده» آن‌ها و آرمان‌هایشان است.

 

پنجم. ما با دولت‌مان (با جمهوری اسلامی) از پس جنگ داخلی برآمدیم. با دولت‌مان 8 سال جنگ تحمیلی را از سر گذراندیم و با دولت‌مان پیشرفت کردیم و علم شرافت را در جهان برپا نگه داشتیم. دولت چیز مهمی است و برای ما که تفاوت بنیادین تشکیل حکومت را از باقی امکان‌های کنش‌گری جمعی، در سنتی هزار و چهارصد ساله، ادراک کرده‌ایم، بسیار زود است که همچون اروپاییان جنگ‌زده، از اعجاز و البته سختی‌های نگه‌داشتن وحدت ملی و دولت، دست بشوییم.

 

ششم. حل معما دستکم دو چراغ راهنما دارد:

الف) در عصر مدرن و خصوصا در جمهوری اسلامی، هیچ حرکت «مطلقا مستقلی» از دولت، سر سوزنی (تاکید میکنم سر سوزنی) در صحنه میدان نبرد، اثر ندارد. این یعنی کنش ما یا مستقیما در خدمت برنامه‌ای است که دولت در جنگ اعلام می‌کند. یا باید دولت را در طراحی برنامه و اجرای آن، تشجیع کند. غیر از این دو حالت، ما شهروندان جمهوری اسلامی، بدون حیثیت حکومت، هیچیم. و این برخلاف گفتارهای علمی موجود در جامعه، نقطه قوت ما در میان خیل کشورهای ضعیف ملیت‌زدایی‌شده است.

 

ب) فرصت ما برای کمک به ج.ا و آب‌کردن انجماد ارکان سازوکار تصمیم‌گیری آنقدر ضیق است که نمی‌توان به برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت نظیر انتخابات‌ها فکر کرد. این یعنی کنش سیاسی ما، ضرورتا باید در زمان بسیار کوتاهی، ارکان سازوکار‌های تصمیم‌گیری را «طوعا او کرها» وادار کند تا در راستای سیاست اعلامی رهبر انقلاب، به خط شوند. جزئیات تدابیر جنگی، هیچ‌گاه محل مناقشه نخواهد بود و نباید این کنش سیاسی را به این میدان کشاند.

 

خسارت‌هایی که در این جنگ متحمل شدیم عموماً از ناحیه «تعلل» و «انفعال» بوده است. وگرنه تسلط اطلاعاتی و تکنولوژیک جبهه باطل امروز و دیروز به دست نیامده، بلکه همواره قادر به چنین کارهایی بودند.  بنابراین هر شکستی که در عرصه نظامی خورده‌ایم بدون یک شکست سیاسی به حساب می‌آید.  یعنی کنش سیاسی کلیتی به نام جمهوری اسلامی باعث می‌شده است که دشمن احساس کند می‌تواند توانایی‌هایش را به نحو حداکثری به کار بگیرد. احساسی که پیشتر با این قاطعیت نمی‌توانست به آن اتکا کند.

سیاست همه چیز است و می‌تواند همه چیز را قدرتمند یا سست کند به قول روح الله آن احیاگر اسلام محمدی: «والله اسلام همه‌اش سیاست است.»

تاریخ انتشار:

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil