استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: «روش» در علوم حقیقی، ابزاری است برای رسیدن به واقعیت و در علوم اعتباری، بهترین نوع مصلحت و منفعت را انتخاب می‌کند و در واقع روش‌شناسی، امکان رسیدن به واقعیت را برای ما فراهم می‌کند.  

به گزارش رسانه تحلیلی اندیشه‌ای فکرت، حجت‌الاسلام سید مهدی موسوی در دومین کارگاه "آشنایی با روش شناسی در علوم انسانی" که در موسسه علوم انسانی و اسلامی فکرت برگزار شد به چیستی و ضرورت «روش» در علوم انسانی و بحران «بی‌روشی» و «روش‌زدگی» پرداخت.

استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: در شیوه علوم انسانی جدید باید به یک مواجهه حکیمانه و اجتهادی رسید و در این نوع مواجهه، نباید در دام علم‌ستیزی و نفی مطلق تمدن غرب و تقلید و ترجمه صرف علوم انسانی قرار گرفت بلکه باید هویت فکری، تاریخی، علمی و فرهنگی که از قبل وجود داشته به کار گرفته شود و تبادل فرهنگی و فکری دوسویه نیز صورت گیرد؛ چرا که هم باعث رشد تمدن کشور خواهد شد و هم نواقص علوم انسانی غربی به کمک مباحث اسلامی و اندیشه متفکران دینی  تکمیل می‌شود.

موسوی در خصوص دستگاه روشی واحد و منسجم در حوزه علوم انسانی گفت: با وجود روش‌شناسی واحد، انباشت علمی صورت می‌گیرد و یکی از ارکان شکل‌گیری تولید علم و دانش که تولید گزاره و مفهوم است؛ به تولید نظریه رسیده و در بستر علمی و فرهنگی انباشه می‌شود تا امکان توصیف و تبیین یک واقعیت فراهم شود و در این صورت است که یک مکتب فکری شکل گرفته و این انباشت توسط جمعی از دانشمندان و اندیشمندان چند نسل محقق خواهد شد.

پژوهشگر حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: شکل‌گیری جبهه واحد فکری و انباشت علمی نیازمند به روش‌شناسی است که شامل  چگونگی تبدیل بحران به مساله، چگونگی فهم، تحلیل مساله و رسیدن به پاسخ، چگونگی استدلال و روش گفتمان‌سازی و اجرایی کردن آن در فضای عینی است که باید در فرایند تولید علم مدنظر قرار گرفته شود؛ در واقع تعیین گامها و اقدامات لازم در یک فرایند منظم و چند مرحله‌ای به منظور دستیابی به هدف مشخص به عهده دانش روش‌شناسی است.

وی به تاثیر روش‌شناسی اشاره و افزود: روش‌شناسی، امکان رسیدن به واقعیت را برای ما فراهم کرده و به تعبیری "روش" در علوم حقیقی ابزاری است برای رسیدن به واقعیت و در علوم اعتباری، بهترین نوع مصلحت و منفعت را انتخاب می‌کند؛ ویژگی "روش" صحیح این است که در ابتدا فرایندی باشد و گامهای متعدد را از هم تفکیک کند، در مرحله بعد گامها، بطور منظم و سلسله‌وار باشد؛ و در مراحل بعد منطقی بودن، ضابطه‌مندی، سهل‌الوصول بودن و قابلیت تعلیم و تعلم داشتن آن است.

موسوی اظهار کرد: بعضی می‌گویند روش و متد، یک محصول مدرنیته است و باید سراغ روشی رفت که بتوان بر طبیعت تسلط پیدا کرد و جوامع سنتی به روش توجه نداشته‌اند در حالیکه هر جامعه‌ای متناسب با موضوع تحقیقی که داشته روش متناسب را نیز تولید کرده و در تمدن اسلام نحوه مواجهه "روش" به صورت متن بوده و برجسته شدن روش تجربی در غرب به این معنا نیست که روش یک امر غربی است و سایر تمدن‌ها روش متناسب با مطالعات خود را نداشته‌اند.

استاد حوزه و دانشگاه با تاکید براینکه در هر تمدنی مجموعه‌ای از روشها با توجه به بنیان‌های مختلف معرفتی که در آن تمدن وجود دارد شکل می‌گیرد و در تمدن اسلامی چون با یک تنوع فکری و مدرسه‌ای مواجهیم با تنوع روشی که شامل روش اجتهادی، گرایش فلسفی، عرفان عملی، تاریخی و استقرایی می‌شود؛ مواجهیم و در تمدن غرب نیز سه روش وجود دارد که شامل روش تبیینی و کمی، تاریخی و تفهمی و انتقادی می‌شود.

موسوی در ادامه به تمایز بین روش‌ها پرداخت و گفت: تمایز روشها به پنج عنصر بستگی دارد که معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، هستی‌شناسی، نوع نگاه به قواعد عام حاکم بر ذهن(منطق)، موضوع تحقیق و غایت دانش را شامل می‌شود که باید دید در پژوهش کدام روش اتخاذ می‌شود. هویت دانش نیز با موضوع، غرض و با روش سنجیده خواهد شد که در دنیای مدرن معیار تفکیک علوم را "روش" قرار داده‌اند، در حالی‌که نمی‌توان با این نظریه، کار را پیش برد.

وی ابراز کرد: در غرب با سه روش کلان کمی تبیینی، تفهمی تفسیری و انتقادی روبرو هستیم؛ که از قرن چهاردم تا نوزدهم سلطه، از آن روشهای کمی و تفسیری است که شاخصه آن مشاهده‌پذیری، تکرار پذیری و آزمون پذیر بودن است که ۵ ویژگی برای روشهای کمی بیان شده که برپایه فرضیه، داده‌های بیرونی، تبدیل داده‌ها به عدد و رقم، علت‌یابی و تعمیم دهی است.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به روش تفهمی تفسیری اظهار کرد: از اواسط قرن نوزدهم جریاناتی علیه جریان اول برخواست که در علم تاریخ، الهیات و...ورود کردند و مبنای فکری آنها این بود که باید سراغ معانی نهفته در ذهن رفت و کیفیت برایشان مهم بود نه کمیت و لذا سراغ همزیستی همدلانه و پی‌بردن به ابعاد وجودی انسان رفتند که شامل ۵ ویژگی مفهوم سازی، داده‌های درونی، تبدیل عدد و ارقام به معنا، توصیف و تفهم و طیف‌بندی می‌شود،

وی درپایان گفت: در تمدن اسلام چون همه اندیشمندان خودشان را موظف به ادامه و امتداد قرآن کریم می‌دانستند و همواره در تلاش بودند که نسبت بین دانش و آن معارف برقرار کنند روش متن‌محوری حاکم بوده است.

 

تاریخ انتشار: 1402/10/03

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil