ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
نگاه به زن در ادوار مختلف تمدن غرب نکات مهمی را عریان میکند.
بهراستی نگاه مترقی! تمدن غرب به زندگی چیست؟ یکی سعادت بشری را بر اساس توهمات دانسته و روحیه حقیقت طلبی را دشمن توهمات. و از آنجا که زندگی کردن با حقیقت در نگاه فلاسفی عده ای مشکل است، دلیلی نمیداند بشر از توهمات که زندگی را قابل تحمل میکنند دست بردارد.
از دیدگاه دیگری زندگی پوچ است و رواج نهیلیسم و هیچ انگاری، هدیه ای است از فلسفه غربی به تمدن غرب برای تسکین آلام و دردها در مواجه با حقایق. در این میان دیدگاه چنین تمدنی به زن که محور زندگی است، نگاهی جنسی به نظر میرسد چراکه مواجه با حقیقت از اساس، در ساختار این نوع جوامع، غلط و توهم انگاری و نئشگی پبسامدرن از مهمترین اهداف شان به شمار میرود.
احساس پوچی در زندگی، غایت رسیدن به آرامش و دوری از ناملایمات، و رنجهای بشر مطرح میشود. به روایت تاریخ غرب، زنان، در نظام مدرن غرق در لذات مدرنیته، باید ساز و کار مواجه با مردان را بیاموزند و برای رسید به سعادت، باید به قبول توهمی بزرگ، تن دهند. جهانی دور از خیرخواهی، مهربانی و بدون هدف! و خدا! تا جایی که برخی مانند «متز» یکی از نظریه پردازان غربی معتقدند اصولاً هدف و خدا معنای زندگی انسان را تأمین نمیکنند.
زن در چنین دنیای مدرنیته شریک زندگی با مرد است. شراکتی که از دهلیز نگاهی صنعتی، تن محور، اومانیستی و ابر رایانه ای بدون اعتقاد به اصالت زنانگی گذشته، و در این مجرا عواطف، احساسات، و ظرائف زنان را به قهقراء برده است و با چراغ سبز برابری زن و مرد، فانوسی کم سویی را به زنان؛ غربی نشان داده است. تا آنجا که نویسندگانی چون بالزاک، داستایفسکی ساراماگو و فیلم سازانی مانند چاپلین، هم فریادشان به آسمان رسیده است و در رمان ارزشمند «زنبق دره» همچنین در فیلم «عصر جدید» علت سرگردانی انسان صنعتی و مدرن، را در اطفار روشنفکری و تمدن چرایی، و نیز ناشی از فقدان ایمان و دست شستن از خدا و ابتلاء به خوره اومانیست و آفت لیبرالیست میدانند.
انسان مؤمن اما با نگاهی منطقی و فطری در گردونه هفت رنگ آسمان، مصون از بیماری غرب زدگی دست از دین مداری و خدا محوری بر نداشته و زن را نه تنها شریک که محور اصلی زندگی میداند.
به بهانه 8 مارس و روز زن به پیوست دو نمونه از سبک زندگی روایت شدهاست. زنی که در نگاه پسامدرن، شریک زندگی است نه شریک مالی! و زنی که محور خانواده و جامعه است.
رستورانی دراستکهلم
زن و شوهری در رستوران پشت میز نشستهاند. صدای موزیک غربی آرامی به گوش میرسد. جلوی مرد چاق چند کارتن خالی پیتزای خورده شده وجود دارد. مرد در حال که لباسهای رنگی به تن دارد، در حال خوردن پیتزا است. زن خیره به او نگاه میکند. صدای قار و قور شکم زن به گوش میرسد.
زن: من خیلی گرسنهام.
مرد بی توجه به حرف زن است
مرد: گارسون! یکی دیگر لطفاً
دستی وارد قاب میشود و یک پیتزای دیگری روی میز میگذارد
زن: ممنونم
مرد پیتزا را جلوی خودش میکشد
مرد: الویرا! متأسفم که پولی نداری واسه پیتزا خوردن
زن: ولی ما شریک زندگی هم هستیم، آلفرد!
مرد: شریک زندگی، نه شریک مالی!
رستورانی در مشهد
زن و شوهری در رستوران پشت میز نشسته اند صدای موزیک آرام ایرانی به گوش میرسد. مرد از همسرش میخواهد از روی منو غذای مورد نظرش را انتخاب کند.
مرد: کدومش؟
زن یکی از غذاها را از روی منو با انگشت نشان میدهد
مرد: کوبیده؟ چی میگی خانم؟ میگم میکس بیاره برات
زن: اگه اضافه اومد؟ تازه خیلی گرون میشه؟
مرد: من چی کاره ام پس؟ کار میکنم واسه همین روزها دیگه!
زن: ای شکمو!
مرد (رو به گارسن): آقا ببخشید! به میکس برای خانم
گارسن به مرد نزدیک میشود مرد با صدای آروم در گوش گارسن
مرد: یه کوبیده مرغ ارزون هم واسه من بزنید.
گارسن میرود
زن: چی گفتی؟
مرد: هیچی... گفتم میکس تو رو سفارشی بزنه عزیزم
تاریخ انتشار: 1402/12/18
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.