ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، دومین پیش نشست علمی همایش شرق شناسی در جهان معاصر (با تکیه برآرا ادوارد سعید) با عنوان"ادوارد سعید و رویکردهای جدید به شرقشناسی"واپسین روز از مهرماه سالجاری به همت پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری مرکز مطالعات بینالمللی دانشگاه تهران برگزار شد. آن چه در ادامه میآید خلاصه ای از صحبت های مطرح شده در این نشست است؛
دکتر ویدا یاقوتی، پژوهشگر مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه؛
ادوارد سعید در کتاب شرقشناسی براساس چند محور گفتمان شرقشناسی را مورد تحلیل قرار داده است. او در مورد گفتمان سلطه، قدرت و دانش، بازنمایی تحریفشده شرق و تحلیل و هویت سخن گفتهاست؛ سعید میگوید بر اساس تجاربی که داشتهام هویتم به پارههای مجزا تبدیل شده که خودم هم نمیدانم با آن ها چه باید بکنم.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر روایات نژادپرستانه و اسلامهراسانه برای جنگهای استعماری تشدید شد که نشانمیدهد غرب رویکرد خود را در مورد شرق تغییر ندادهاست؛ بنابراین اثر سعید در حقیقت به بازنمایی تفکر غرب میپردازد و اینکه غرب، فرهنگ شرق را فاقد پویایی توصیف میکند یعنی فرهنگ شرق پیش پا افتاده و بدوی است.
سعید معتقد است که تمایز بین شرق و غرب آنقدر خود را در جوامع شرقی نشان داده که زمان زیادی برای از بینبردن آن وقت لازم است. شرقشناسی منطق دوگانه مبتنی بر تخیل ایجاد کرده است. یک ما که غرب است و یک دیگری و آنها که شرق است در شرقشناسی دامن زده شدهاست.
دکتر عبدالله کریمزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم؛
دانشگاهیان در شرق گاهی در دام شرقشناسان گرفتار شده و پروژههای فکری آنان را بازتاب و پرورش داده و خواسته و یا ناخواسته به آنان خدمت کردهاند.در روایتی که مبتنی بر تقابلهای دوگانه است یکسری نسبتها به شرقیان داده شدهاست و هدف هم تولید کلیشه بوده است؛ این کلیشهها قدرت بازتعریف را از شرقیان گرفته است؛ یکی از کارهایی که ما نتوانستهایم انجام دهیم و روایت خود را داشته باشیم ولی دیگران ما را روایت کردهاند تولید همین کلیشههای منفی در مورد شرق است.
شرقی که سعید تصویر میکند در حقیقت ساخته و پرداخته خیال متفکران غربی است و ما هم خودمان را در این فهم روایتپذیر میدانیم و روایت میکنیم؛ بنابراین شرقشناسی مجموعه کلیشهها برای چگونگی سلطه انسان غربی بر شرقی است.
ایشان از ترجمههای قرآن شروع کرده است و میگوید قصد شرقشناسان درک قرآن نبود بلکه میخواستند از متن قرآن مواردی برای تایید کلیشههای خود بیابند مثلاً اسلام را دینی خشن و متوحش نشان دهند؛ یا در ترجمه هم مصادیقی در تایید کلیشههای خود پیدا کردند؛ برن جونز ترجمهای انجام داده است که پاورقی آن از خود متن بیشتر است.
استعمارگر تلاش میکند در روایت موضوعات تاریخی و فرهنگی را سرکوب کند تا از مکانیزم ضدحافظه استفاده کند؛ همین دیروز مقالهای در مورد غزه میخواندم که در مورد درستی و غلطی عملیات طوفانالاقصی بحث کرده بود. از نظر غرب، شروع روایت خیلی مهم است که از کجا باید شروع شود؛ در انگارههای غربی همه داستان اسرائیل و غزه را به هفتم اکتبر برمیگردانند و نه چندین دهه اشغالگری اسرائیل.
حتی کلمه فلسطین را هم به کار نمیبرند و از حماس و اسرائیل استفاده میکنند که بگویند حماس، گروه تروریستی است و در برابر آن دولت اسرائیل است که بهعنوان منجی مسیحیان عمل میکند تا مسیحیان را با خود همراه کند و طوری وانمود میکنند که اگر غربیها نباشند شرق نخواهد توانست به زندگی خود ادامه دهد.
این نوع نگرش در بازیهای رایانهای و در محتواهای گوناگون فضای مجازی و در سینمای هالیوود و … جاری است لذا شرقشناسی گویا پروژه ناتمامی است که هدف آن عمدتاً تغییر روایات به نفع استعمار است.
دکتر مهدی فدایی مهربانی، نویسنده و پژوهشگر حوزه فلسفه؛
ادوارد سعید از این جهت که یک فلسطینی است باید مورد مطالعه بیشتر قرار بگیرد. به تعبیر یکی از شاعران افغانی بیوطن کسی نیست که در غربت زندگی میکند بلکه کسی است که در وطن خودش هست و باز بیوطن است. کل کتاب شرقشناسی ادوارد سعید و دغدغه او هم همین است لذا اهمیت اندیشه ادوارد سعید این است که وقتی از روشنفکر سخن میگوید او را تحت این مفهوم بحث میکند؛ او دغدغه دارد که ما با روشنفکرانی مواجهیم که در وطن، بیوطن هستند.
اهمیت اندیشه سعید این است که وقتی از روشنفکر سخن میگوید را ذیل مفهوم شرقشناسی درک میکند و میفهمد؛ همچنین در نگاه سعید درباره روشنکفری، مسائل انضمام را به روشنفکری پیوست میدهد لذا برای او مسئله فلسطین جزء این بحث قرار میگیرد؛ او رفته و سنگ پرتاب میکند زیرا نماد مقاومت محسوبمیشود؛ آن گفتمان شرقشناسانه آنقدر قوی بود که حتی پرتاب سنگ در برابر جنایتکاران اسرائیلی را هم کار تروریستی تلقی میکرد.
شرقشناسی در نگاه ادوارد سعید شیوه تسلط بر شرق است؛ او میگوید استمرار گفتمان شرقشناسی غربمحور به این معناست که ما یک غربی داریم که در جایگاه فاعل شناسا است و یک شرقی را در برابر غرب داریم که بقیه دنیاست و سوژه غرب در مطالعه است. از نگاه ادوارد سعید شرقشناسی یک گفتمان است و شرق خارج از این گفتمان نمیتواند فهم شود.
ادوارد سعید توضیح داده است که چگونه این گفتمان در شرق، جنبه آکادمیکی پیدا کرده است؛ درد ادوارد سعید این است که این سنت آکادمیک غربی به شرق هم راه پیدا کرده و شرقشناسان به مطالعات شرقی با همان روش و زاویه میپردازند.
ادوارد سعید میگوید روشنفکر است که میتواند موضوعات انضمامی جامعه را فهم کند بهشرط اینکه در گفتمان شرقشناسی به مسائل نپردازد؛ او روشنفکران را به دو دسته روشنفکران سازگار و ناسازگار تقسیم میکند؛ از دید او روشنفکران ناهمساز روشنفکران بیوطن هستند یعنی در وطن جغرافیایی خود هم که هستند متعلق به وطن غربی بهلحاظ فکری و اندیشهای هستند.
کل پروژه فکری این افراد به زعم ادوارد سعید، شرقشناسانه است یعنی روشنفکران سرزمین شرق، شرقشناسانه و غربی به مطالعه شرق میپردازند. از منظر وی شرق از منظر شرقشناسان غربی، حوزه فاقد عقلانیت است و ما همان طور که مجانین را مورد مطالعه قرار میدهیم شرق را هم باید مطالعه کنیم.
تاریخ انتشار: 1403/08/02
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.