نشست «مهاجرت اندیشه‌ورزان» به میزبانی رسانه فکرت و با حضور دکتر رسول صادقی برگزار شد و به بررسی فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی ایران در عرصه مهاجرت پرداخت. از سیاست‌های گزینشی کشورهای مهاجرپذیر تا بحران‌های داخلی و کاهش امید اجتماعی، همه حاکی از آن است که مدیریت سرمایه‌های انسانی در عصر رقابت جهانی برای نخبگان از همیشه حیاتی‌تر شده است. پرسش اصلی این است: آیا مهاجرت می‌تواند از یک چالش به فرصتی برای توسعه و پیشرفت تبدیل شود؟

عصر مهاجرت و رقابت برای سرمایه‌های انسانی

خیلی ممنون از دعوت شما و همچنین نکات ارزشمندی که آقای دکتر مطرح کردند. ما اکنون در عصری زندگی می‌کنیم که به "عصر مهاجرت" معروف است. حتی کتاب‌های معتبری مانند اثر آقای کَاستلز به این موضوع پرداخته‌اند. این عصر، عصر رقابت برای جذب سرمایه‌های انسانی است. همان‌طور که اشاره شد، اگر بخواهیم پدیده مهاجرت را تحلیل کنیم، باید به هر دو سوی این ماجرا یعنی مبدأ و مقصد توجه کنیم.

چالش‌های جمعیتی در کشورهای توسعه‌یافته

در کشورهای توسعه‌یافته یا مهاجرپذیر، چالش‌هایی مانند سالخوردگی جمعیت، کاهش نرخ رشد جمعیت و حتی منفی شدن این نرخ، بحران‌های جدی ایجاد کرده‌اند. این کشورها برای مقابله با این مسائل به نیروی کار نیاز دارند؛ هم برای حفظ پویایی بازار کار و هم برای کاهش تبعات سالخوردگی جمعیت. به همین دلیل، مهاجرپذیری به یکی از سیاست‌های کلیدی در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و جمعیتی آن‌ها تبدیل شده است.

سیاست‌های گزینشی در پذیرش مهاجران

اما این کشورها مهاجرپذیری خود را بر اساس سیاست‌های گزینشی تنظیم می‌کنند. به این معنا که فقط افرادی با تخصص‌های خاص و متناسب با نیازهای بازار کار خود را می‌پذیرند. در گزارش اخیر OECD آمده است که اگر در گذشته سیاست‌های گزینشی معمول بود، امروز سیاست "گزینش بسیار تخصصی برای مشاغل خاص" اجرا می‌شود. به عبارتی، کشورهای مقصد به دنبال سرمایه انسانی‌ای هستند که بیشترین بهره‌وری و منفعت اقتصادی را برایشان ایجاد کند.

در مقابل، کشورهای درحال‌توسعه با شرایطی به نام "پنجره جمعیتی" مواجه هستند. به این معنا که بخش قابل‌توجهی از جمعیت آن‌ها در سنین جوانی و میان‌سالی قرار دارند. در ایران نیز حدود ۷۰ درصد جمعیت در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال هستند که به‌عنوان نیروی انسانی فعال شناخته می‌شوند. این وضعیت یک فرصت بزرگ است؛ اما سؤال اینجاست که آیا این سرمایه انسانی به سرمایه اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است؟

این موضوع چالش بزرگی برای کشور ما محسوب می‌شود. بسیاری از مهاجرت‌هایی که در سال‌های اخیر شاهد آن هستیم، نتیجه ناکامی در تبدیل این سرمایه انسانی به سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی است.

روند صعودی مهاجرت در ایران

پدیده مهاجرت در ایران سابقه‌ای طولانی دارد. ما قبل از انقلاب، در دوران انقلاب، پس از انقلاب و همچنین در دوره جنگ و سال‌های اخیر با آن مواجه بوده‌ایم. در مجموع، مهاجرت روندی صعودی داشته است. هرچند در برخی مقاطع، شدت آن از حد معمول بیشتر شده است؛ به‌ویژه در زمان‌هایی که کشور با بحران‌های سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی روبه‌رو بوده است.

اما خود پدیده مهاجرت ذاتاً نه چالش است و نه لزوماً یک مشکل. مهاجرت می‌تواند فرصتی ارزشمند برای بسیاری از کشورها باشد؛ به شرط آنکه با قطع ارتباط از مبدأ همراه نباشد. مهاجرتی مفید است که در آن پیوندهای اجتماعی و ارتباط با مبدأ حفظ شود. اگر مهاجران بتوانند از دستاوردهای خود برای توسعه مبدأ استفاده کنند، این روند به فرصتی برای رشد و توسعه تبدیل خواهد شد.

مهاجرت به‌مثابه یک فرصت

بررسی نمونه‌های موفق مانند هند و چین نشان می‌دهد که مهاجرت می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فناوری مورد استفاده قرار گیرد. در این کشورها، بخشی از فرآیند توسعه‌ای که به آن دست یافته‌اند، به جریان مهاجرتی مرتبط است. این مهاجران با ارسال وجوه مالی (Remittances) و انتقال فناوری و دانش به کشور مبدأ، فرصت‌های بزرگی را ایجاد کرده‌اند.

چین و هند نمونه‌های بارز سیاست‌گذاری‌های مؤثر در زمینه مهاجرت هستند. در چین، تمامی وزارتخانه‌ها دفاتری برای همکاری با متخصصان و کارآفرینان چینی مقیم خارج دارند. این دفاتر به شناسایی، برقراری ارتباط و جذب این افراد به کشور مبدأ کمک می‌کنند. هند نیز با بهره‌گیری از نیروی انسانی متخصص در حوزه فناوری اطلاعات (IT)، نقشی اساسی در توسعه این بخش ایفا کرده است. نمونه‌ای بارز از این توسعه، ایالت کرالا در جنوب هند است که با بهره‌گیری از مهاجرت نیروی کار به کشورهای حوزه خلیج‌فارس، توانسته است سطح سواد و توسعه اجتماعی و سیاسی خود را بهبود بخشد.

در ایران نیز نمونه‌هایی مانند لار و لامرد در استان فارس نشان می‌دهد که مهاجرت می‌تواند به توسعه اقتصادی و اجتماعی کمک کند. بااین‌حال، بهره‌گیری از این فرصت‌ها نیازمند حفظ ارتباط مهاجران با مبدأ و استفاده از دستاوردهای آن‌ها برای توسعه کشور است. این موضوع نیازمند مدیریت و سیاست‌گذاری دقیق است، اما متأسفانه در این زمینه ضعف‌های جدی وجود دارد.

ضعف در سیاست‌گذاری مهاجرتی

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در حوزه مهاجرت، نبود سیاست‌گذاری‌های مشخص و حکمرانی مؤثر است. ایران هم‌زمان با چالش‌های مهاجرپذیری (عمدتاً اجباری) و مهاجرفرستی مواجه است. از سوی دیگر، مهاجرت داخلی نیز به‌ویژه به سمت شهرهای بزرگی مانند تهران در حال افزایش است. باوجوداین، نه‌تنها سیاست‌گذاری مدونی در این زمینه وجود ندارد، بلکه ضعف نهادی، قانونی و اجرایی در این حوزه به‌وضوح مشاهده می‌شود.

در بسیاری از موارد، مهاجرت نه‌تنها به‌عنوان راه‌حل در نظر گرفته می‌شود، بلکه بازگشت مهاجران نیز به یک مسئله تبدیل شده است. گفتمان غالب در جامعه اغلب از بازگشت مهاجران استقبال نمی‌کند و حتی با تردید به آن‌ها نگاه می‌کند. این وضعیت، بدترین حالت ممکن برای یک کشور است که در آن مهاجرت به‌جای فرصتی برای توسعه، به مسئله‌ای چالش‌برانگیز تبدیل شود.

افزایش میل به مهاجرت؛ یک روند جهانی

در سال‌های اخیر، میل به مهاجرت در ایران و بسیاری از کشورهای جهان افزایش یافته است. این افزایش نه‌تنها در میان جوانان، بلکه در میان نوجوانان نیز مشاهده می‌شود. این میل به مهاجرت ریشه در امید به پیشرفت در مکانی دیگر و ناامیدی از شرایط کنونی دارد.

برای مهاجرت، علاوه بر میل و انگیزه، نیاز به قابلیت‌هایی مانند سرمایه مادی، تحصیلات و مهارت‌های زبانی وجود دارد. این قابلیت‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در انتخاب افراد برای مهاجرت دارند، به‌ویژه در کشورهایی که سیاست‌های گزینشی و برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای جذب نخبگان و نیروی کار متخصص دارند.

یکی از عوامل اصلی افزایش مهاجرت در ایران، شرایط اقتصادی و کاهش درآمد سرانه است. این وضعیت باعث شده است که مهاجرت نه‌تنها به سمت کشورهای توسعه‌یافته، بلکه به کشورهای منطقه نیز گسترش یابد. مهاجرت نیروی انسانی متخصص در حوزه‌های بهداشت و درمان به عمان، استارتاپ‌ها به قطر و امارات و دانشجویان به ترکیه ازجمله نمونه‌های این روند است.

رقابت منطقه‌ای برای جذب نخبگان

درحالی‌که ایران فاقد سیاست‌گذاری مشخص در زمینه مهاجرت است، کشورهای منطقه مانند امارات با ارائه مشوق‌هایی مانند ویزای طلایی، به‌طور فعال در حال جذب نخبگان و سرمایه‌های انسانی هستند. این رقابت برای جذب و نگهداشت سرمایه‌های انسانی، اهمیت سیاست‌گذاری دقیق و سرمایه‌گذاری در این حوزه را بیش‌ازپیش نشان می‌دهد.

علاوه بر شرایط زمینه‌ای، عوامل بلافصل مانند برنامه‌های جذب نخبگان در کشورهای دیگر نیز تأثیر زیادی بر تصمیم افراد برای مهاجرت دارند. این عوامل شامل سیاست‌های حمایتی، فرصت‌های شغلی و تحصیلی و مشوق‌های مالی است که جذابیت کشورهای مقصد را افزایش می‌دهد.

تأثیر ناامیدی و تصویرسازی دوگانه

یکی از عوامل کلیدی مهاجرت، ناامیدی اجتماعی است. این ناامیدی، ترکیبی از واقعیت‌های اجتماعی و تصویرسازی‌هایی است که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ایجاد می‌شود. در بسیاری موارد، تصویری دوگانه و غیرواقعی ارائه می‌شود:

  • طرف مثبت تصویر: کشورهای دیگر به‌عنوان بهشت معرفی می‌شوند، جایی که همه‌چیز عالی است.

  • طرف منفی تصویر: وضعیت داخلی کشور به‌عنوان جهنم به تصویر کشیده می‌شود، جایی که همه‌چیز خراب است.

این نوع تصویرسازی‌ها می‌تواند در شکل‌گیری ناامیدی و دامن زدن به انگیزه‌های مهاجرتی تأثیر زیادی داشته باشد. علاوه بر این، کاهش اعتماد اجتماعی، به‌ویژه در سطح نهادی، یکی از چالش‌های اخیر بوده که نقش مهمی در افزایش میل به مهاجرت داشته است.

نقش شبکه‌های اجتماعی و گسترش مهاجرت

شبکه‌های اجتماعی، هم در فضای مجازی و هم در دنیای واقعی، به‌عنوان یک محرک قوی برای مهاجرت عمل می‌کنند. طبق آمار رسمی، بیش از پنج میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند، اما تخمین‌های غیررسمی این عدد را تا هفت میلیون نفر نیز اعلام کرده‌اند.

مهاجرت، مهاجرت می‌آورد: این مفهوم نشان می‌دهد که گسترش شبکه‌های اجتماعی مهاجران (شامل دوستان، آشنایان و خویشاوندان) می‌تواند روند مهاجرت را تسریع کند. مهاجران اغلب به‌عنوان مشوق یا حتی الگو برای دیگران عمل می‌کنند، که این امر مهاجرت را در مناطق خاصی به یک جریان طبیعی یا حتی فرهنگی تبدیل می‌کند.

در برخی مناطق کشور، فرهنگ مهاجرت شکل گرفته است. در این مناطق:

  • بخش قابل‌توجهی از جمعیت مهاجرت کرده‌اند.

  • افراد باقیمانده نیز به دنبال مهاجرت هستند.

این پدیده شباهت‌هایی با مناطقی مانند مکزیک، حیدرآباد هند، و فوجیان چین دارد، جایی که مهاجرت به بخشی از هویت فرهنگی منطقه تبدیل شده است.
آثار فرهنگ مهاجرت شامل:

  • ایجاد احساس محرومیت نسبی: خانواده‌هایی که در آن‌ها مهاجرت اتفاق نیفتاده است، خود را در مقایسه با دیگران محروم می‌بینند.

  • تغییر نگاه اجتماعی: افرادی که مهاجرت کرده‌اند به‌عنوان قهرمان شناخته می‌شوند، درحالی‌که کسانی که مانده‌اند، ممکن است برچسب‌های منفی دریافت کنند.

این عوامل اجتماعی و فرهنگی، فشار برای مهاجرت را در این مناطق تشدید می‌کنند.

رسانه‌ها و دسترسی به اطلاعات

رسانه‌ها و پیشرفت فناوری اطلاعات باعث افزایش شناخت افراد نسبت به شرایط جهانی شده است. این شناخت، با ارائه تصویری مثبت از کشورهای مقصد، می‌تواند تمایل به مهاجرت را افزایش دهد. رسانه‌ها، از یک‌سو، ممکن است شرایط بهتر را تبلیغ کنند و از سوی دیگر، به واقعیت‌های داخلی کمتر توجه کنند، که این امر انگیزه‌های مهاجرتی را تقویت می‌کند.

مهاجرت می‌تواند هم‌زمان یک فرصت یا چالش باشد:

  • چالش: زمانی‌که مهاجرت بدون بازگشت باشد و ارتباطات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فرد با کشور مبدأ قطع شود.

  • فرصت: زمانی‌که مهاجران احساس تعلق و هویت خود را نسبت به کشور مبدأ حفظ کنند و در راستای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور خود نقش ایفا کنند.

در دنیای امروز که به عصر رقابت برای سرمایه انسانی تبدیل شده است، مدیریت صحیح مهاجرت می‌تواند باعث جذب، نگهداشت و چرخش سرمایه انسانی شود. با این رویکرد، مهاجرت به‌جای آنکه صرفاً چالشی برای کشور مبدأ باشد، می‌تواند به فرصتی برای توسعه و پیشرفت تبدیل شود.

ضرورت بهره‌گیری از نخبگان افغانستانی

بحث چرخش و جایگزینی نیروی انسانی از مهم‌ترین فرصت‌هایی است که می‌تواند در مسیر توسعه پایدار یک کشور مؤثر باشد. یکی از استراتژی‌های مطرح در این زمینه، مهاجرت جایگزینی (Replacement Migration) است که بسیاری از کشورها از آن استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال، چین باوجود مهاجر‌فرستی گسترده، به‌طور فعال به دنبال جذب نخبگان آسیایی است و حتی برنامه‌هایی برای شناسایی و پیشنهاد به نخبگان در نقاط مختلف جهان اجرا می‌کند.

در ایران، بخش قابل‌توجهی از نخبگان افغانستانی—شامل دانشجویان و دانش‌آموزانی که در ایران متولد و جامعه‌پذیر شده‌اند—وجود دارند. این افراد علاوه بر تحصیل، به لحاظ هویتی نیز تغییر یافته و تعصب و وابستگی به ایران پیدا کرده‌اند. بااین‌حال، ساختار شغلی محدودکننده ایران و نگاه سنتی به نیروی کار افغانستانی که بیشتر آنان را به‌عنوان کارگر ساده می‌شناسد، باعث شده از ظرفیت این نخبگان بهره‌برداری مناسبی نشود.

بخش زیادی از این نخبگان، به‌جای بازگشت به افغانستان، به کشورهای توسعه‌یافته مهاجرت می‌کنند. این نشان می‌دهد ایران در مدیریت چرخش و استفاده از نخبگان منطقه‌ای موفق عمل نکرده است و حتی نخبگان در دسترس خود را نیز از دست می‌دهد.

امید اجتماعی محصول شرایط اجتماعی و تصویری است که افراد از آینده دارند. این امید به‌طور هم‌زمان جنبه ذهنی و عینی دارد و برای کاهش موج مهاجرت، لازم است که اقدامات مؤثری در این حوزه انجام شود.

ثبات اجتماعی و پیش‌بینی آینده

یکی از عوامل اصلی ناامیدی در جامعه، نبود ثبات اجتماعی و اقتصادی و ناتوانی در پیش‌بینی آینده است. امروز بسیاری از افراد نمی‌دانند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد یا چه سرنوشتی در انتظارشان است. این احساس ابهام و ناپایداری، ناشی از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که تأثیر مستقیم بر کاهش امید اجتماعی دارد.

نمایش موفقیت‌ها و دستاوردها

یکی دیگر از ابزارهای خلق امید، بازنمایی موفقیت‌ها و دستاوردهای داخلی است. ایران در حوزه‌های صنعت، فناوری و علوم به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته است. اما متأسفانه این موفقیت‌ها کمتر به نمایش گذاشته می‌شوند و در مقابل، رسانه‌ها بیشتر بر چالش‌ها و مشکلات تأکید دارند.

رسانه‌ها می‌توانند نقش مؤثری در تصویرسازی مثبت ایفا کنند و به جوانان نشان دهند که فرصت‌های ارزشمندی در کشورشان وجود دارد.

نهادسازی، شبکه‌سازی و فرهنگ‌سازی در مهاجرت

برای مدیریت بهتر مهاجرت و استفاده از ظرفیت‌های موجود، سه راهبرد کلیدی وجود دارد:

1. نهادسازی

ایران باوجود آنکه با مسائل مختلف مهاجرتی درگیر است، ساختار نهادی مؤثری برای مدیریت این موضوع ندارد.

  • سازمان‌های موجود، مهاجرت را اغلب به موضوع اتباع بیگانه، آن‌هم اتباع افغانستانی، تقلیل داده‌اند.

  • سیاست‌های اتخاذشده بیشتر در راستای طرد اتباع بوده و نتوانسته‌اند به مهاجرت به‌عنوان یک فرصت نگاه کنند.

2. شبکه‌سازی

شبکه‌سازی میان نخبگان داخل و خارج از کشور، یکی از ابزارهای کلیدی برای بهره‌گیری از ظرفیت‌های مهاجرت است. همان‌گونه که کشورهای پیشرفته با ایجاد دفاتر همکاری با نخبگان در سراسر جهان این امر را مدیریت می‌کنند، ایران نیز می‌تواند با سرمایه‌گذاری در این حوزه، ارتباطات مؤثری با نخبگان خود در داخل و خارج برقرار کند.

3. فرهنگ‌سازی

مهاجرت بدون بازگشت زمانی اتفاق می‌افتد که تعلق اجتماعی و هویت ملی در مهاجران کاهش یابد.

  • برای جلوگیری از این وضعیت، باید تعلق اجتماعی افراد به کشور تقویت شود.

  • بازنمایی موفقیت‌های ملی، نمایش تصویر روشن از آینده، و تأکید بر فرصت‌های موجود در کشور می‌تواند تعلق اجتماعی را افزایش دهد

هرکسی که از ایران رفت، یک اپوزیسیون نیست!

یکی از مهم‌ترین اشتباهات در نگاه به مهاجران این تصور است که هر ایرانی که کشور را ترک کرده، حتماً به اپوزیسیون تبدیل شده است. این دیدگاه نه‌تنها نادرست، بلکه مانع از استفاده بهینه از ظرفیت‌های ایرانیان خارج از کشور می‌شود. همان‌طور که آقای دکتر صالحی، وزیر اسبق امور خارجه، نقل کرده‌اند، وقتی در دوران وزارت علوم پیام تبریک نوروزی برای اساتید ایرانی مقیم خارج ارسال کردند، حس بسیار مثبتی در میان آن‌ها ایجاد شد. این اقدام ساده، نشان داد که تعامل و توجه به ایرانیان خارج از کشور می‌تواند حس تعلق و ارتباط آنان را با ایران تقویت کند.

بسیاری از این افراد نه‌تنها می‌توانند در انتقال دانش، فناوری و تجربه به کشور نقش مهمی ایفا کنند، بلکه منشأ کارهای بزرگ نیز بوده‌اند. نمونه‌های برجسته‌ای چون پروفسور سمیعی در حوزه جراحی مغز و اعصاب یا دکتر خدادوست در چشم‌پزشکی، گواهی بر این واقعیت هستند که تعامل سازنده با نخبگان خارج از کشور، فرصت‌های بی‌نظیری را فراهم می‌کند.

نگرش‌های منفی نسبت به مهاجرت و مهاجران نیازمند تغییرات اساسی است. در ترکیب ایرانیان خارج از کشور طی دو دهه اخیر، تغییرات قابل‌توجهی رخ داده است. بسیاری از کسانی که اخیراً مهاجرت کرده‌اند، همچنان ارتباط و تعامل خود با کشور را حفظ کرده و برای آن‌ها ایران همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است.

همچنین، باید تصویر کلیشه‌ای نسبت به مهاجران منطقه‌ای، به‌ویژه افغان‌ها، بازنگری شود. هنوز هم بسیاری از ایرانیان، مهاجران افغانستانی را به‌عنوان کارگران ساده می‌شناسند، درحالی‌که بیش از ۷۰ درصد از افغانستانی‌های مقیم ایران باسواد هستند و نسل‌های دوم و سوم آن‌ها به سطوح بالای تحصیل و تخصص رسیده‌اند.

نخبگان افغانستانی و فرصت‌های از‌دست‌رفته

ایران فرصت‌های بسیاری برای استفاده از نخبگان منطقه‌ای داشته است، اما نتوانسته است از آن‌ها بهره‌برداری کند. برای مثال، بسیاری از استادان افغانستانی با مدارک عالی از دانشگاه‌های برتر جهان، به دلیل بازگشت طالبان به ایران آمده‌اند، اما با وجود تخصص و توانایی، بیکار مانده‌اند. این افراد می‌توانند در مرکزهای مطالعات منطقه‌ای در کنار متخصصان ایرانی، برای پیشبرد دانش و سیاست‌گذاری‌های کلان منطقه‌ای فعالیت کنند.

تصویرسازی نادرست و تأثیر رسانه‌ها

رسانه‌ها نقشی اساسی در شکل‌گیری تصویر عمومی از مهاجرت دارند. متأسفانه، تصویر غالب در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، مهاجرت را به‌عنوان راه‌حل مطلق برای مشکلات معرفی می‌کند. این تصویرسازی که در بسیاری از مواقع به شکل غیرواقعی و اغراق‌شده انجام می‌شود، باعث شکل‌گیری تصور "بهشت و جهنم" می‌شود؛ بهشتی که آن سوی مرزهاست و جهنمی که در داخل کشور قرار دارد.

علاوه بر رسانه‌ها، مؤسسات مهاجرتی نیز تأثیرات قابل‌توجهی در تشدید این جریان دارند. این مؤسسات با تبلیغات گسترده، ایمیل‌ها و پیام‌های مستقیم، و حتی تبلیغات محیطی، اعداد و اطلاعاتی را مطرح می‌کنند که بسیاری از آن‌ها نادرست یا بزرگ‌نمایی‌شده‌اند. به دلیل نبود نظارت کافی، این مؤسسات توانسته‌اند نگرش عمومی به مهاجرت را تحت تأثیر قرار دهند.

تاریخ انتشار: 1403/10/06

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil