ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
اشاره: تاریخ، همزمان با ثبت و ضبط وقایع جانسوز کربلا، مصادیق متعددی از حیا و عفاف مردان و زنان عاشورایی را نیز نقل کرده است که در این مصاحبه با حجتالاسلام دکتر عیسی عیسیزاده به بررسی برخی از مصادیق آن خواهیم پرداخت. یکی از مهمترین نماد باقی مانده از تاریخ کربلا، «پایبندی به پوشش کامل اسلامی برای بانوان» و «حیا و غیرت برای مردان» حتی در سختترین شرایط است. این استقامت سبب تداعی معانی بلند و حاکی از پررمز و راز بودن حکمت حیا و پوشش اسلامی است.
مدرسه علوم اسلامی انسانی فکرت گفتوگویی با حجتالاسلام و المسلمین دکتر عیسی عیسیزاده، استادیار و عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص موضوع حجاب و عفاف ترتیب داده است که تقدیم مخاطبان فرهیخته فکرت میشود.
* مظاهر حیا و عفاف در کربلا دارای چه ابعادی است؟
باسمه تعالی، با سلام و عرض تسلیت ایام حسینی(ع) در پاسخ به این سؤال ابتدا بنده به موضوع «تقاضای چادر» خواهم پرداخت. به نقل از شیخ مفید «وَ سَأُلَتْهُ النِّسْوَةُ لِیسْتَرْجِعَ مَا أخِذَ مِنْهُنَّ لِیتَسَتَّرْنَ بِه؛ زنان از عمر سعد خواستند تا آنچه از آنان گرفتهشده، بازگردانده شود تا خود را با آن بپوشانند». اما چون آن خواسته اثری نداشت و دستور عمرسعد کارساز نشد و کسی چادرها را بازنگرداند، این بار تقاضای خود را بهگونهای دیگر و به فردی دیگر ابراز کردند. عمر بن سعد اسرای اهل حرم را به کوفه برد هنگامی که نزدیک کوفه رسیدند، اهل کوفه برای تماشای اسرا اجتماع کردند. یکی از زنان کوفی که بر بامی ایستاده و بر آنان مشرف بود، پرسید: «مِنْ أْی الأَسَاَری أنْتُن؟؛ شماها از کدامین اسرا هستید؟» جواب دادند: «َنحْنُ أسَاَری مُحَمَّدٍ؛ ما اسرای آل محمد هستیم». زن از بام پایین آمد و هر چه چادر، مقنعه، روسری و پارچهای که داشت جمع کرد و به آنان داد و آنان خود را پوشانیدند».
بنابراین یک سؤال مهم اینجا مطرح میشود که چرا کاروان اسرا با وجود گرسنگی، نان و خرما را قبول نکردند، اما چادر و مقنعه را قبول کردند؟ آیا پایبندی به حجاب و حیا نمیتواند نمادی با تداعی معانی بلند در انقلاب حسینی باشد؟ آیا اینها زنان ما را به رعایت حجاب در هر حال و هر موقعیت و با هر وسیله دعوت نمیکند؟
دقیقاً؛ پرواضح است که حجاب نشانه کرامت و ارجمندی زن مسلمان است و زنان عاشورایی و زینبگونه که پیامبران حریت و آزادگی و آیات عصمت و عفت بوده و هستند، حفظ کرامت و شخصیت خود را بر همهچیز مقدم میدارند.
مصادق دیگری که میتوان به آن اشاره کرد «پنهان داشتن خود از نامحرمان» است. پس از چند روزی که اسراء در کوفه ماندند، آنان را بهسوی شام روانه کردند. در هنگام حمل و نقل اسرا از مکانی به مکان دیگر، آنان را همانند اسرای کفار و گاه بدون پاسداشت حرمت آنان از نظر امکان حفظ کامل حجاب، انتقال میدادند و این کار، اعتراض اهل بیت علیهم السلام و حضرت سجاد علیهالسلام را برمیانگیخته و آنان برای حفظ حجاب از هیچ کوششی فروگذار نمیکردند و حتی اگر لازم بود، به خواهش و تمنّا نیز متوسّل میشدهاند؛ در حالی که امام حسین علیهالسلام یا اهل حرم، هرگز برای امور مادی به دشمن متوسل نشدهاند یا التماس نکردهاند و حتی یک مورد هم پیدا نمیشود که مثلاً امام حسین علیهالسلام از دشمن طلب آب کرده باشد و باز هیچ موردی نمییابید که اهل حرم پس از اسارت از دشمن تقاضای نان، آب و سایر امور مادی را داشتهباشند، ولی دقت در حوادث شام، اصرار بانوان بر حفظ پوشش و حجاب و دور نگهداشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن میکند.
سید بن طاووس رحمهالله علیه نقل میکند: «وقتی اسراء به دمشق نزدیک شدند، امکلثوم به شمر نزدیک شد و گفت: از تو درخواستی دارم. شمر گفت: درخواستت چیست؟ گفت: هنگامی که خواستی ما را به شهر وارد کنی، از دروازهای که تماشاچیان آن کمتر باشند وارد کن و به مأموران پیشنهاد کن سرها را از بین کجاوهها بیرون ببرند و از ما دور کنند، زیرا ما از بس در چنین حالتی و چنین وضعی مورد دید واقع شدیم خوار و ذلیل شدیم. ولی شمر از بس ظالم و یاغی بود، دستور داد سرها را بر نیزهها در بین کجاوهها قرار دهند و آنان را با آن حال از بین تماشاچیان عبور داد».
از این حوادث، پلیدی، خباثت، کفر و کینه بیش از حد مخالفان آنان روشن میشود که دشمنان با برنامه نفوذ نیز در صدد محو آثار اسلام بودند و تلاش میکردند حجاب و پوشش شرعی را بیارزش و منسوخ نشان دهند. از این روست که با تقاضایام کلثوم مخالفت میکردند.
مصداق دیگری که میتوان به آن اشاره داشت «اعتراض به سلب پوشش از اهل حرم» است. وقتی اسرا اهلبیت علیهمالسلام را وارد شام کردند و آنان را به مجلس یزید بردند و او با تکبّر به بیان افتخارات و پیروزیهای خود پرداخت، برخی از اهلبیت علیهمالسلام سخنانی گفتند. آنگاه حضرت زینب علیهالسلام به پا خاست و با بیان آیاتی از قرآن، استهزاگری یزید را ناشی از تکذیب آیات الهی و مهلت دادن خداوند به او را برای افزون شدن گناهان او و سرانجام گرفتار شدن به عذاب الهی دانست. سپس فرمودند: «أمِنَ اْلعَدْلِ یا اْبنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُک حَرَائِرَک وَ إمَاءَک وَ پوشش و حجاب و دور نگهداشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن میکند. سَوْقُک بنَاتِ رسُولِ اللهِ سبایا قَدْ هَتَکتَ سُتُوَرهُنَّ وَ أبْدَیتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إَلی بَلَد؛ آیا این عدل است، ای فرزندان آزاد شده که تو زنان و کنیزکان خود را در پشت پرده و حجاب نگاه داری و دختران رسول الله صلی الله علیه و اله در حالت اسیری، در حالی که پوششهای آنان هتک برداشته شده و چهرههای آنان آشکار ساختهشده، آنان را دشمنان از شهری به شهر دیگر برانند؟»
پاسدار عفت و پاکی منم با حیا در چادر خاکی منم
من حیا را مرزداری کردهام بانوان را جمله یاری کردهام
نکته مهمی که حضرت زینب علیهالسلام از آن سخت آزرده شده، این است که زنان یزید پوشیدهاند و او و زنان دیگر پوشش کامل ندارند و به همین جهت نمیگوید: زنان تو در کاخ و اسیران در کوخند یا زنان تو سیر و اسیران گرسنهاند؛ بلکه تنها و تنها بر حجاب اصرار میکند. علاوه بر این باید توجه داشت که پوشش بهطور کامل برداشته نشده؛ اما با این وجود این چنین نسبت به آن حساسیت به خرج میدادند و جزع و فزع میکردند.
آری هم امام حسین علیهالسلام نسبت به حفظ حریم اهل بیت و حفظ آنان از معرض نامحرمان از هیچ تلاش و حرکتی فروگذاری نکرد و هم خود آن بزرگواران در کربلا و در طول اسارت، هیچ گاه و هیچ لحظه از حفظ حجاب و عفاف خود غفلت ننمودند. هر یکی از این صحنهها میتواند برای جامعه امروز ما درسآموز باشد. بنابراین خواهرم! برادرم! مخاطبین محترم رسانه فکرت! از واقعه کربلا، تنها درس گریه و عزاداری نگیرید. درس عفت بگیرید. درس حجاب بگیرید. معرفت خود را نسبت به کربلا و عاشورا بیشتر کنید. امام من و شما هنوز هم تشنه لبیک است.
*لطفاً پیرامون مسئله عفت در دختران کربلا هم قدری توضیح دهید:
عصر عاشورا وقتی دشمن به خیمهها حمله کرد و آنها را به آتش کشید، حضرت زینب علیهالسلام محضر امام سجاد آمدند و کسب تکلیف کردند. امام به عمهاش زینب علیهالسلام فرمودند، بگو بچهها به میان بیابانها فرار کنند و پراکنده شوند، در ضمن فرار قضیهای برای دختر امام حسین علیهالسلام به نام فاطمه صغرا علیهالسلام اتفاق میافتد. عربی از سپاهیان یزید او را دنبال میکند. آن عرب با ته نیزه به پشت دخترک میزند و هنگامی که بر زمین میافتد، او آن چنان گوشوارههای دخترک را از گوشش بیرون میکشد که گوشهایش پاره میشوند. آنگاه که به هوش میآید، سر خود را در دامن عمهاش زینب علیهالسلام میبیند، در این حال اولین درخواستی که دارد این است: عمه جان آیا پارچهای پیدا میشود تا با آن سرم را از چشم نامحرمان بپوشانم؟
دختر دلسوخته به عمهاش نگفت، سه روز است که آب نخورده و تشنهاش است، نگفت که گوشهایش درد میکند، نگفت که او را شلّاق و تازیانه زدهاند. نگفت پدرم کجاست. نگفت برادرم کجاست. نگفت عمویم کجاست. فقط وقتی متوجّه شد که چادر به سر ندارد با گریه التماس کرد: عمّه جان! چادر ندارم! آیا چادری نداری که خود را با آن بپوشانم؟ حضرت زینب با چشمهای پر از اشک فرمود: دخترم؛ چیزی برای ما باقی نگذاشتهاند.
از آنچه که بیان کردید، بنابراین آن غیرتی که در شهدای ما وجود دارد، همه و همه برگرفته از مکتب عاشورا و حسین بن علی(ع) است. در این باره توضیح دهید:
به نکته خوبی اشاره کردید. خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس است. ایشان از میان همه خاطرات آن روزها، یکی را که از همه آنها در ذهنش پررنگتر است، این چنین روایت میکند: یادم میآید روزی در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفتهبود. بهطوری که از بیمارستانهای صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل میکردند. اوضاع مجروحین بهشدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکی از مجروحین خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با اینکه سعی کردهبودند، زخمهایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت.
مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل میبردیم و منتظر میماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل، این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آمادهاش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحتتر بتوانم مجروح را جابهجا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد میشدم تا بروم توی اتاق و چادرم را در بیاورم، مجروح که چند دقیقهای بود به هوش آمدهبود، بهسختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم میروم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم میرویم. چادرم در مشتش بود که به ملکوت اعلی پر کشید و شهید شد. از آن بهبعد در بدترین و سختترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.
*آیا مفهوم «غیرت» در سخنان معصومین علیهمالسلام نیز وجود دارد؟
بله وجود دارد. به چند مورد اشاره خواهم کرد. رسول اکرم صلی الله علیه و اله: «اَلغَیرَةُ مِنَ الایمانِ و المِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛ غیرت از ایمان است و بیبند و باری از نفاق». امام صادق علیهالسلام: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّم الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛ همانا خداوند تبارک و تعالی با غیرت است و مردان غیور را دوست دارد و از همین رو، زشتیها را چه آشکار و چه پنهان حرام کرده است». امام علی علیهالسلام: «... إِیّاکَ وَ التَّغایُرَ فی غَیرِ مَوضِعِ غَیرَةٍ فَإِنَّ ذلِکَ یَدعُو الصَّحیحَةَ إِلَی السُّقمِ وَ البَریئَةَ إِلَی الرَیبِ...؛ از غیرت نابجا بپرهیز، زیرا این کار، زن درستکار را به انحراف و زن پاکدامن را به تردید میکشاند». امام صادق علیهالسلام: «إنَّ المَرءَ یَحتاجُ فی مَنزِلِهِ وَ عِیالِهِ إِلی ثَلاثِ خِلالٍ یَتَکَلَّفُها وَ إن لَم یَکُن فی طَبعِهِ ذلِکَ مُعاشَرَةٌ جَمیلَةٌ وَ سَعَةٌ بت قدیر وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّن؛ مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نیازمند رعایت سه صفت است هر چند در طبیعت او نباشد: خوشرفتاری، گشادهدستی بهاندازه و غیرتی همراه با خویشتنداری». امام علی علیهالسلام: «ثَمَرَةُ الشَّجاعَةِ الغیرَةُ؛ غیرت میوه شجاعت است».
تاریخ انتشار: 1402/08/30
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.