ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | آفرین قائمی، دکترای تخصصی مدرسی معارف
انسان برای اوجگیری و تکامل نیازمند سلامت هر دو بال خویش است؛ و بال پرواز او، یکی علم، تخصص و مهارت و دیگری تعهد ایمانی و مسئولیتپذیری است، هیچیک بدون دیگری کارآیی نخواهد داشت.
معارف دینی هم سبب تغییر بینش (فکر) نگرش (منفینگری یا مثبتنگری)، گرایش یا رانش (موضعگیری)، گزینش (انتخابها)، انگاره (تلقی فرد از خودش و کارش و دیگران) و بالاخره عملکرد است که به ترتیبِ هر یک بر دیگری مترتب هستند و از منظر ایدئولوژی (گزینش و عملکرد)، مبتنی بر جهانبینی (بینش و نگرش و گرایش) است.
مهمترین عامل ایجاد آرامش، امنیت، نظم، تحرک و پویایی جامعه، پیشرفت سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی و علمی جامعه، تحقق تمدن غنی و مستقل و به تعبیر جامع، حیات و بقا و تعالی جامعه و آحاد افراد آن و خانوادهها، همه وابستگی شدیدی به پایبندی آحاد جامعه و همه کارگزاران و خواص و دیگر فعالان اجتماعی به مبانی و اصول اخلاقی است.
نیروی عقل هم به کار فهم میآید و هم استدلالگر است، عقل، نیروی نقاد، درککننده بدیهیات و ریاضیات و منطق و مهارکننده قوای سرکش غریزی و شهوانی انسان است و به همین لحاظ بدان عقل (زانوبند شتر سرکش) اطلاق شده است.
موضعگیری عاقلانهی خواص در فتنهها را در شش مقام میتوان لحاظ کرد: 1. در مقام فهم مواضع طرفین دعوا؛ 2. در تشخیص حق از باطل و صواب از خطا؛ 3. سنجش توانمندیهای خویش در این معرکه؛ 4. موضعگیری مناسب، بجا و بحق در فتنه؛ 5. بصیرتبخشی و توانمندکردن دیگران در تشخیص حق از باطل؛ 6. استفاده از توانمندیهای مختلف خود در راه یاری حق و محو باطل.
عقل سلیم، انسان را به سوی توحید، ایمان و زیباییهای اخلاقی و خیرات و کمالات دعوت میکند و خواستار عدل و احسان و امنیت و نظم است. با عقلانیت، حق از باطل، خیر از شر و راه از بیراهه تمیز داده میشود و به وسیله آن بهشت به دست میآید: «العقل ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان». (کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 16)
اساس موضعگیریهای سنت و سیره معصومین (علیهم السلام) بر اصل عقلانیت سلیم استوار است، عقلانیت مثمر انسجام و سازواری درونی جامعه دینی است که کمترین شرط مقبولیت آن است و بدون آن، التزام به قوانین مدنی و دینی بدور از انتظار است.
نهادهای حکومتی، فرهنگی و اجتماعی باید به گونهای با هم تلائم پیدا کنند؛ زیرا با وجود ناهماهنگی درونی، امنیت و آرامش و نظمی برقرار نیست تا متوقع پیشرفت و تمدنسازی شد، به کمک عقلانیت سلیم این امکان به وجود میآید که خوب و بد و زشت و زیبای هر موضعگیری، قبل از انجام آن تفکیک شود و آنگاه ثابت و استوار در مسیر صحیح گام نهاد تا از پشیمانی و سرزنش دیگران محفوظ بماند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هرگاه تصمیم به کاری گرفتی، اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن عمل فکر کن و بیندیش و اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است، آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است، از تصمیم خود صرف نظر کن». (شهید مطهری، داستان راستان)
بنا به فرموده امام علی (ع): «عقل برای شناخت راه گمراهی از رستگاری، انسان را کفایت میکند.» (طبرسی، مجمع البیان) پس بر خواص است که براساس عقل و بینش صحیح، موضع بگیرند و نباید به تقلید کورکورانه از رسانههای شیاد معاند روی آورند. (علامه طباطبایی، المیزان)
معیار عقلانیت صحیح نزد تشیع، عرضه یافتههای خویش به قرآن کریم و سیره معصومین (علیهم السلام) است، قرآن و سنت، بمنزله منشور و قانون اساسی تشیع است، پس هر فکر و نظری که برخلاف صریح کتاب و سنت باشد، مردود و بیاعتبار است. (حمیدی، ارتباط عقل و دین)
قرآن کریم، خود فطرت سلیم و حقیقت جوی او را تحریک نموده، به او آزادی فکر داده، تا در گفتهها و نظرات و مواضع، تحقیق و بررسی کرده تا حقیقت را دریابد و از کسانی که عقل خود را بکار نمیگیرند، بشدت انتقاد کرده و مردمی را که از دیگران کورکورانه تقلید میکنند، نکوهش میکند.
فکر و اندیشه، دوراندیشی و حسابگری، منطق و استدلال و علم و فلسفه، هدایت و روشنایی از تجلیات عقل است؛ چنانکه تجلیات روحی مانند خواستن و شیفته شدن و آرزو کردن و به حرکت درآوردن از کانون دل سرچشمه میگیرد؛ کسی که از نیروی عقل و فهم و تدبیر بینصیب است، متحرکی در تاریکی است که به مقصد نخواهد رسید،
بیهویتی و سرگشتگی و بحران انسان معاصر زاییده خردگرایی افراطی جهان معاصر است؛ تکیه بر فهم صرف و پرهیز از دیانت، باعث طغیان و افسارگسیختگی نفس میشود. (مکارم شیرازی، پیام قرآن)
حضرت علی (ع) میفرماید: «اتهموا عقولکم فانّه من الثقة بها، یکون الخطاء؛ عقل خویش را متهم سازید، به درستی که خطا و اشتباه به جهت اطمینان به عقلهاتان حاصل میشود.» (غررالحکم)
از طرف دیگر دینِ فارغ از عقل، یا گرفتار کجفهمی میشود و یا به انواع خرافه و تحریف آلوده میگردد و در نهایت در جمود و تحجر و تعصب گرفتار میشود، بنابراین دفاع معقول از دین تنها طریق صحیح است که هم-نشینی و تعاون دو خورشید الهی یعنی عقل و دین را طلب میکند.
متأسفانه برخی از مقوله عقلانیت، برداشتی لیبرالی دارند! بخوانید «عقلانیّت یک مفهوم هنجاری است، نه توصیفی؛ هنجاری به این معنا که از مقوله بایدها و نبایدها یا ارزشها یا خوشآیندها و بدآیندها است، نه از مقوله توصیف واقعیتها....
عقلانیت در ابزار به دو چیز تحقق پیدا میکند: ابزاری که برای رسیدن به هدف برگزیدهایم، هزینهبَر نباشند، این کمهزینه بودن از چند جهت اهمیت دارد: یکی سادگی و سهولت بکارگیری ابزار؛ دوم سرعت و سوم توان موردنیاز است؛ در اینجا «توان» یعنی چه اندازه نیروی انسانی را بکار میگیرد؛ چهارم هم اینکه صرفه اقتصادی آنچه اندازه است.
لیبرالیسم تا مجموعه خواص و صاحب منصبان، نفوذ و سریان دارد و خواص آگاه یا غافلاند و یا تغافل میکنند! وقتی وضعیت خواص جامعه دینی ایرانی چنین باشد، از توده عوام چه انتظاری میتوان داشت!
ادعای لیبرالها و شعار غربیها، مبنی بر ادعای دادن آزادی مطلق، صرفا لقلقه زبان و تحقق آن از محالات است؛ زیرا در هر جای دنیا و در هر دورهای که انسان زیست نموده، امور عدیدهای آزادی و انتخاب وی را از جهات مختلف محدود نموده و اجازه هرکاری را به انسان نداده و نخواهند داد. امثال دستگاه هاضمه و تنفسی بدن!؛ عقل؛ فطرت سلیم؛ کرامت ذاتی و اکتسابی انسان؛ غریزه؛ فرهنگ و آداب و رسوم؛ ملیت؛ تربیت و قوانین خانوادگی و قومی؛ جغرافیا و آب و هوا؛ قوانین بشری هر کشور و بالأخره قوانین دینی تشریعی هر متدین.
بنابراین افزون بر لزوم رعایت حقوق دیگران در جامعه، مصالح عالی فرد نیز میتواند آزادی او را محدود کند؛ از سویی در رعایت حقوق دیگران به عنوان محدوده آزادی هر فرد، باید افزون بر حقوق جسمانی، حقوق مربوط به سلامت روانی و رشد معنوی آنان را نیز در نظر گرفت.
بر این اساس، آزادی هر فرد را حقوق جسمانی، روانی و معنوی خود و دیگران محدود میسازد، پس آزادی بشر تا آنجا محترم است که با سلامتی جسم و جان و استعدادهای عالی و مقدس او و دیگران همسو باشد و انسان را در مسیر تعالی قرار دهد.
آزادی غربی تنها منتج رها انگاشتن انسان از سنن و تکالیف الهی است و الا هر آن کس که در آن بلاد زندگی کند، میداند که مجاز به انجام هر کاری نیست و اگر مرتکب کاری شود که با قوانین و فرهنگ آن دیار ناسازگار باشد، دچار مجازاتهای سنگین و مختلف خواهد شد، بر عکس هر آن کس که آن دیار و ایران پس از انقلاب اسلامی را تجربه نموده باشد، اقرار دارد که آزادی که ایران به شهروندان خویش میدهد، از همه جای دنیا بیشتر است و اساسا قابل مقایسه نیست.
احترام به اندیشههای مخالف، محدود و مشروط به عدم دخول آنان به حریم خصوصی افراد و عدم افشاگری اسرار و رازهای دیگران و رعایت خطقرمزهای هر ملیت و کشوری، مثل اسرار نظامی و برخی پیشرفتهای علمی و فرمولها و مانند اینها؛ عدم هنجارشکنی و قبحزدایی از ضدارزشها و ارزش جلوه دادن ضدارزشها (تسویل شیطانی)؛ عدم ترور شخصیتهای آحاد جامعه بخصوص رجل دینی و سیاسی با فحاشی و طعنه و تحقیر و توهین؛ حفظ آرامش و امنیت عمومی و مانند اینها میباشد.
عصر حاضر به جهت وسعت و شدت تأثیر وسائل ارتباط جمعی و سهولت دستیابی به اطلاعات وسیع و دریافت فیلمهای مختلف در کوتاهترین مدت ممکن و با کمترین هزینه، عصر فنآوری اطلاعات لقب گرفته؛ تکنولوژی که جهان را از حیث اطلاعرسانی بدل به یک دهکده نموده و آدمیان را از حیثیات مختلف معلوماتی و فرهنگی و سیاسی به یکدیگر پیوند داده و تحت تأثیر تبلیغات و فرهنگ یکدیگر قرار میدهد.
روشن است که در این گیر و دار، فرهنگهای ضعیف، بسرعت رنگ باخته و متروک گشته، پس در فرهنگی که به نوعی برایشان جذابیت ویژه دارد، مستهلک و مضمحل میشوند؛ ضروری است تا اصحاب رسانه و کاربران انحاء آن با مبانی و اصول معارف اسلامی، بلکه با آداب و رسوم و فرهنگ صحیح ملی همآهنگ شوند تا این معضل حل شده و راه بر نفوذ بیشتر و سیطره بیگانه بسته شود.
دشمن هدف را گم نکرده و ابزار را نیز از دست ننهاده، لکن روش و شیوه را رنگ و لعابی نو و متنوع بخشیده و با سرسختی هرچه بیشتر اهداف غیرانسانیاش را پیگیر است، خواص نیز اگر شیوه عوام پیشه کنند یا صرفا نظارهگر یا ناقد صرف باشند، در آینده نه چندان دور شاهد بیهویتی نسل نو، بلکه افراد میانسال خواهند بود.
از مظاهر پذیرش ولایت شیطان، تبعیت و بزرگنمایی مظاهر ولایت او است که در فرهنگ منحط غرب منعکس شده و در فیلمهای سینمایی و سایر فرآوردههای رسانهای و مانند آنها به دنیا عرضه میگردد، استفاده مفرط از این محصولات در بلاد اسلامی و بخصوص در ایران شیعی، سبب ایجاد بحران هویت و دوگانگی تعالیم تربیتی گردیده، زیرا این دو فرهنگ هیچ همخوانی با یکدیگر ندارند و میان این دو به جای گفتوگوی تمدنها، تزاحم و ستیز فرهنگها حاکم میباشد!
متأسفانه آنچه فرآوردههای رسانه و بخصوص بازیهای رایانهای محصول غرب بر مخاطبان و بخصوص کودکان و نوجوانان تحمیل میکنند: سیاهنمایی وضع موجود و آینده مبهم و تاریک، خشونت و تهوّر منفی، ظلم بر زیردستان و ضعیفان است؛ یعنی پروراندن نفس سبعی (درنده خویی) از یکسو و پروراندن نفس حیوانی بهیمی (حرص و طمع بیحد و مرز) از سوی دیگر است، ثمره بازیهای اینترنتی و فیلمهای جنایی و حتی امثال فیلمهای ساموراییان و تکواندوکاران چینی و ژاپنی و کُرهای تنها القاء قساوتقلب و بیرحمی است، نه شجاعت مثبت و تربیتی مناسب دوران عدل جهانی!
راند خشونت، منحصر به جنگها و مبارزات میان دول و احزاب نیست؛ بلکه دامنگیر فیلمهای اجتماعی و خانوادگی هم شده است. جدال و درگیری نمکی است که در هر خورشت رسانهای باید یافت شود و گاه شوریاش انسان را میزند! درامهای آماده بازسازی بدون این چاشنی، قابل پذیرش برای کار رسانهای و ساخت فیلم و برنامه نیستند.
گویا هنر را با خشونت و استرس و آهنگهای تند یا مطرب گره زدهاند تا با مهر و مودت. به همین جهت فیلنامه-های اخلاقی و دینی که تهی از هرگونه منازعه و کشمکش باشند، مورد بیاعتنایی و بلکه تمسخراند؛ به این بهانه که فیلمنامه نویس اصلا با ساختار و اقتضائات هنر و رسانه آشنا نیست!
رعایت خطقرمزها کنایهای است از حد و مرزهای حفظ امنیت ملی و مصالح امت اسلامی که اجازه پخش و نمایش وسیع و فراگیر هر مطلب و واقعیتی را نمیدهد، پس هر واقعه و حادثهای قابل سوژهسازی و انعکاس از طریق رسانه نیست؛ اما این حریم گهگاه از سوی برخی رسانهها و در برخی فیلمها، در قالب داستان! نقض شده و با اضافه شدن شایعات و تبلیغات سبب به هم ریختن افکار و تهدید امنیت ملی یا خانوادگی میگردد.
با این روند که کاملا خلاف مسیر زایندگی و تحرکات حیاتبخش میباشد، توقع احیاء تمدن نوین ایرانی بسی بیمحل است! زیرا در جامعهای که با اعتماد به شایعات رسانهها مرده باشد، امکان احیاء تمدن نوین ایرانی- شیعی نیست.
دقت در ارائه الگوهای بهتر و برین زندگی اسلامی انسانی در قالبهای هنری یک ضرورت است؛ لکن سینما مدگرایی، تجملگرایی، آداب و رسوم غلط در خواستگاری و گزینش همسر (دوستبازی)، دروغ، راهکار جُرم و جنایت و فرار از قانون و امثال اینها را در سطح میلیونی، بلکه میلیاردی به نمایش و تعلیم، بلکه تلقین میگذارد و ذهن و روان و عواطف بسیاری را بازی داده و از فرهنگ اسلامی انسانی دور میسازد! روش و منش و گزینشی که حاصل این فرآوردههای رسانهای است، همه در تقابل و تعارض با هویت ملی اسلامی است.
مدعیان آزادی رسانه که با این حربه هر توهین و ضربهای را که خواستهاند بر پیکره متدینان متعهد و مجاهد، بلکه شهدا و رؤسا وارد آوردهاند، هرگاه در مقابل این بیحرمتیها و امور ضداخلاقی اعتراضی بلند میشود، آن را با سپر «آزادی مطبوعات و اصحاب رسانه» مورد دفاع قرار میدهند.
اما همینکه صدای حقیقتجو و معترضی بر همین وضع نابهنجار بلند شود، آن را در نطفه خفه میکنند؛ اساسا تمدنسازی مستلزم قبول نوعی محدودیت در حالات و رفتار است، این رفتارهای کذایی برخی اصحاب رسانه نشانه عدم تربیت الهی و عدم تعهد ایشان به لوازم مسلمانی و ایرانی بودن است، این افسارگسیختگی در تعارض مستقیم با پیشرفت و تمدنسازی است.
تاریخ انتشار: 1401/09/15
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.