ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | دکتر رسول عباسی، عضو هیأت علمی دانشگاه حضرت معصومه(س)
ویژگی های گوناگونی برای سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی در سالهای اخیر چه در زمان حیات پربرکتشان و چه پس از شهادت ایشان بیان شده است که میتوان به مواردی چون روحیه جهادی و انقلابی، بی توقع بودن، رعایت حق الناس، اخلاص و ولایتمداری، شجاعت و جسارت، متواضع بودن و ساده زیستی، با مردم بودن، مدیریت و فرماندهی همه جانبه، خانواده محور بودن و ... اشاره کرد.
با این حال اگر بخواهیم که بر اساس شاخصههای مکتب حاج قاسم آن هم ناظر به تحولات و مباحث روز برای زمان کنونی جامعه، نکته ای را بیان کنیم به عقیده بنده، باید به عملگرایی هوشمندانه ایشان اشاره کنیم.
به هر حال ما امروز در وضعیت جنگ ترکیبی قرار داریم. این را همه میدانیم که شهید سلیمانی در عرصه نظامی و مأموریتهایی از این جنس، یک فرد کاملاً موفق و پیشرو بودند؛ اما باید توجه داشت که جنگ ترکیبی فقط به حوزه نظامی محدود نمیشود و به ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... نیز ارتباط پیدا میکند. از این رو در چنین نبردی بایستی به دنبال ویژگی و صفتی از ایشان باشیم که در همه این عرصهها فراتر از مباحث نظامی به ما الگویی اثربخش و کارآمد بدهد که منظورم در اینجا تأکید بر عملگراییِ هوشمندانه و خردورزانه ایشان است.
بی مجامله و تعارف باید پذیرفت که در عرصههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، دچار بیماریها و معضلاتی هستیم، همچنانکه این که نظام اداری و اقتصادی کشور ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و پیشتر از آن نیز دچار مشکلات و معضلاتی همچون تورم و سوء مدیریتها و مشکلات دیگر بوده است و گاهی احساس میشود هر چه جلوتر میرویم گویا قرار است به این ویروس و معضل عادت کنیم و حال آن که باید با علاج مشکل به دنبال ارتقای سطح کارآمدی در حاکمیت به خصوص در مباحث اقتصادی باشیم.
از دیگر سو با بررسی معیارها و شاخصههای عدالت؛ ضعفها و نقصها نمایان میشود که ریشهیابی برخی از آن آسیبها، فقدان یا ضعف عملگرایی خردمندانه را آشکار خواهد کرد.
در سالهای گذشته، صدها سیاست کلان در کشور به تصویب رسیده و چندین برنامه توسعه بعد از انقلاب اجرا شده؛ اما واقعیت آن است که بخش اندکی از آنها به معنای واقعی به مرحله اجرا رسیده و نتیجه مطلوب را به همراه داشته است.
در ادبیات مدیریت استراتژیک، یک برنامهی طراحی شده وقتی کارآمد و مؤثر است که در عرصه اجرا خود را نشان دهد. هرچند بخش آمادهسازی و تدوین یک برنامه و طرح بسیار مهم است؛ اما نتیجهبخشی و سودمندی هر برنامه، به اجراپذیری مطلوب و معیار آن وابسته است.
امروزه حاکمیت افزون بر دستاوردهای چشمگیر، در بسیاری از عرصههای اقتصادی همچون خودرو، سکه و ارز و مسکن، دچار آسیب است که ضعف در عرصه عملگرایی به آن دامن هم زده است.
یکی از نقاط قوت عملکرد حاج قاسم که در مکتب ایشان نیز تبلور دارد، ناظر به عملگرایی هوشمندانه بر اساس همان روحیه انقلابی و جهادی است، چه آن که فرمانده و مسئولی چون شهید سلیمانی آن چنان استقامت و جسارتی در کارها و در میانهی میدان داشت که باعث می شد با الهام بخشی ایشان، نیروها و زیرمجموعه نیز با انگیزه بالا به فعالیت بپردازند و به لطف و یاری الهی بر مشکلات و سختی ها غلبه کنند.
ایشان وقتی یک برنامه را طراحی میکرد، برای موفقیت در عرصه اجرا به خوبی نیروهای خویش را توجیه و سازماندهی می کرد و به آنها آموزشهای لازم را میداد و از سویی در حوزه عمل بر اساس همان هدف الهی، کار را تا مرز شهادت انجام میداد؛ از این رو کشور در عرصههای مختلف از جمله حوزه اقتصاد به شخصیتهایی نیاز دارد که همچون حاج قاسم، سردارعمل باشند نه صرفاً سردار سخن و برنامه محض!
در حقیقت امروزه بیش از هر چیزی به سرداران عمل نیاز داریم، در حوزه اقتصاد و فرهنگ، نه این که شاهد باشیم. مصوبات متعددی در حوزه های گوناگون وجود دارد؛ اما وقتی بررسی دقیق صورت میگیرد در مییابیم که در عرصه عمل لنگ میزنیم و هنوز نتوانستهایم به نتایج مورد نظر دست پیدا کنیم.
به خصوص در عرصه فرهنگ برای ساخت و تولید محصولات فرهنگی که نیازهای جامعه را به خوبی پاسخ دهد ما نیاز به عملگرایی از جنس حاج قاسم داریم. به هر حال باید توجه داشت که فرهنگ به صرف فلان مصوبه فرهنگی اصلاح نشده و به سامان نمی رسد بلکه نیازمند عمل گرایی خرمندانه است
نکته حائز اهمیت دیگر این که نظارت میدانی یکی دیگر از شاخصه های مکتب حاج قاسم است، چه آن که ایشان وقتی برنامه را تدوین می کرد در راستای اصلاح آن به دنبال نظارت های لازم بود و این گونه نبود که کناری بنشیند و کاری به نظارت های میدانی نداشته باشد.
شاید «فرهنگ مدیریت نفتی» کشور را ضعیف و کم تحرک کرده و ارادهها را تا حدودی از جامعه گرفته باشد؛ اما باید دانست که کشور با ابلاغ صرف برنامهها به اهداف مدنظر خواهد رسید، بلکه حضور در میدان اولویت است؛ این که اشکالات هر برنامه را در میدان عمل رصد کرده و در کمترین زمان ممکن در مقام اصلاح و رفع مشکلات برآییم.
در این زمینه به شدت نیازمند تغییر نگاه و رویکرد داریم و در این خصوص نیز حاج قاسم بهترین الگوست.
واقعیت آن است که اکنون در شرایطی قرار داریم که فقط از مشکلات سخن می گوییم و تحمل رنجها را مشاهده می کنیم؛ از این رو اگر بتوانیم این تغییر رویه را با عملگرایی هوشمند در حوزه حاکمیت ببینیم بسیاری از گرفتاریها و معضلات خود به خود مرتفع می شود.
در همین کشورهایی که ما به آنها صفت توسعه یافته میدهیم و آنها را به اسم مکاتب بازار آزاد در اقتصاد میشناسیم؛ اما در عمل مشاهده میشود که بحرانهای اقتصادی بسیاری را همین کشورهای غربی تجربه کردهاند، با این حال آموختهاند که رهاشدگی بازارها باعث ساماندهی آنها نمی شود، بلکه برعکس، شدیدترین و سختگیرانه ترین حاکمیتها را در نظام کشورهای غربی میبینیم، این در حالی است که علیرغم شعار آزادی که سرمیدهند آن را صرفاً به برخی مسائل مثل پوشش و ... محدود کردهاند.
به عنوان مثال در حوزه مسکن، سختگیرانه ترین قوانین در بسیاری از کشورهای غربی وجود دارد به گونهای که حتی نسبت به نرخ اجاره منازل نیز این مسأله مشهود است و آن ها به هر گونه رفتار خارج از ضوابط قانونی، با تنبیهات و مجازات قانونی و مالیات سنگین پاسخ می دهند. خلاصه آن که تا این عمل گرایی دقیق و هوشمندانه را نداشته باشیم از این مشکلاتی که در عرصه های مختلفی چون اقتصاد بدان دچار هستیم، رهایی پیدا نخواهیم کرد.
تاریخ انتشار: 1401/10/12
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.