به گزارش فکرت، دکتر حسین شرف‌الدین، طی سخنانی در نشست علمی «تهدید اخلاقی خانواده» با بیان اینکه به تعبیر جامعه‌شناسان، خانواده بنیادین‌ترین واحد اجتماعی و اولین کانونی است که افراد برای زندگی در اجتماعی بزرگ تربیت می‌شوند، گفت: همیشه بشر خانواده داشته است؛ زندگی خانوادگی زمینه شکوفایی و رویش‌ را در افراد ایجاد می‌کند که دگرخواهی به جای خودخواهی و مسئولیت‌پذیری، تعاملات عاطفی و ارزشی، جمع‌گرایی به جای فردگرایی، فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی و ... از مصادیق آن است.

 

وی با بیان اینکه خانواده، تقدم ارزشی و ترتیبی بر سایر نهادها و واحدها دارد، افزود: سر اهتمام دین به خانواده هم ریشه در اقتضائات ساختی و کارکردی دارد زیرا افراد در جمع صمیمی خانواده فرصت‌هایی برای استعلای وجودی پیدا می‌کنند که در محیط‌های بزرگتر امکان آن چندان فراهم نیست لذا شاید بتوان گفت بارزترین ویژگی نهاد خانواده، اخلاقی‌بودن تعاملات و اصالت به زیست اخلاقی اعضاء است و مهمترین آسیب خانواده هم از همین ناحیه است.   

 

عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه خانواده در سایه تعامل با نهادهایی چون رسانه و اقتصاد و ... در دنیای مدرن امکان حیات دارد، گفت: بحث ما ماهیت آسیب‌شناسانه دارد لذا باید مبتنی بر عقلانیت ارزشی باشد و عقلانیت ارزشی هم همواره نیازمند معیار و ملاک است لذا سؤال اصلی ما این است که معیار مطلوبیت برای یک خانواده ایرانی چیست؟ و اگر برچسب آسیب بر خانواده‌ای بخورد یعنی از یکسری معیارها دور شده است.

 

شرف‌الدین با اشاره به تحولات جامعه ایران در دوره اخیر، اضافه کرد: ما جامعه کهن، چندفرهنگی و در حال توسعه و انقلاب‌کرده در دوران غلبه سکولاریسم داریم و طالب زیست مؤمنانه در سطوح مختلف هستیم؛  جامعه‌ای به شدت پویا و فعال داریم و از کنترل ما هم خارج است؛ ارتباطات میان فرهنگی ما با جهان گسترده است و تعاملات بین‌المللی وسیعی هم داریم. جامعه ما در عین اینکه قصد دارد متناسب با زمان و مکان حرکت کند می‌خواهد به آرمان‌های خود هم پایبند باشد.

 

وی با اشاره به منشا چالش‌های اخلاقی خانواده، گفت: ۳ منشا مدنظر بنده است؛ اول در سطح مقیاس جهانی، دیگری در سطح کشوری و سوم در سطح عاملیت فردی؛ در سطح کلان هم خودش ۳ مصداق دارد؛ اول تحولات سریع خانواده به سبب ذات مدرنیته و تحول جهانی و افول کارکردی خانواده و ظهور پیاپی بدیل‌هایی که جای خانواده نشسته‌اند و به تعبیر فلاسفه شروع جنگی تمام عیار علیه خانواده لذا وقتی کل خانواده گرفتار تلاشی شده است اصلاح هنجارهای اخلاقی در خانواده از وسط وارد بحث‌شدن است. 

 

نقش مدرنیته در فروپاشی یک نهاد


استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه نکته دیگر در تغییرات کلان، غلبه گفتمانی مدرنیته است، تصریح کرد: فرهنگ مدرن نقش مهمی در فروپاشی بنیادهای اخلاقی داشته است لذا نهادهای اخلاق‌محور مانند خانواده هم تضعیف شده است کما اینکه غلبه سکلولاریسم و عقلانیت ابزاری و نسبت‌گرایی اخلاقی هم پیامدهای خود را ایجاد کرد. در دنیای امروز، بدن، ابژه کانونی شده در حالی که حقیقت اصلی انسان روح است. فراغت و تفنن و تفریح و مرجعیت دادن به سلبریتی‌ها و ستارگان به جای صاحبان فضیلت، تنوع‌دهی به سبک‌های زندگی و قطع پیوستاری زندگی این دنیا و آن دنیا هم از تبعات غلبه مدرنیته بوده است و در چنین فضایی نمی‌توان شاهد اخلاق و اخلاق مستظهر به دین باشیم.

 

شرف‌الدین با بیان اینکه عامل سومی هم که در مقیاس جهانی در ویرانی نظام اخلاقی مؤثر بوده است بحث رسانه‌ای شدن زندگی مردم است، افزود: رسانه در هیچ دوره‌ای اینقدر مرجعیت بلامنازع نداشته است و به خصوص شبکه‌های اجتماعی بازیگران اصلی صحنه هستند و خانواده بیش از همه نهادها از رسانه متاثرند. شاید القائات و رسوبات فرهنگی رسانه غالبا از مسیر خانواده به سطوح جامعه گسترش و توسعه پیدا می‌کند، رسانه‌ها وضعیت التقاط فرهنگی و بسط ارتباط میان فرهنگی جوامع و تحقق فرایند جهانی شدن را تسریع کرده‌اند و این‌ها هم چالش‌های اخلاقی ایجاد کرده است.

 

وی ادامه داد: در مقیاس ملی هم یکسری عوامل باعث بروز چالش‌ شده است از جمله شهرنشینی فزاینده با اقتضائات خاص خود؛ بعد از انقلاب جمعیت شهرنشین ۸۰ درصد شده است و جامعه شهرنشین کلکسیونی از خرده‌فرهنگ‌های مختلف است و این درهم آمیختگی نیازمند برنامه‌ریزی ویژه است و شاید شکل‌گیری فرهنگ ملی و در عین حال بی‌هویت و برساختی لازم به نظر رسیده است.

 

شرف الدین بیان کرد: اسلامیت، ایرانی و فرهنگی و غربی بودن روح حاکم بر سیاست‌های فرهنگی آشکار و پنهان در جامعه ما در ۱۰۰ سال اخیر بوده است و فعلا موفق نشدیم فرهنگ اسلامی را بر دو بعد دیگر غلبه دهیم لذا برنامه‌های فرهنگی خودخواهانه و سیاست‌های ناخودآگاهانه بعد از انقلاب منجر به تقویت فرهنگ غربی در کشور شد.

 

توسعه نامتوازن و تضعیف خانواده


وی افزود: مسئله دیگر در چالش‌های فراروی خانواده، بحث توسعه اجتماعی نامتوازن و ترغیب زنان به مشارکت حداکثری در عرصه‌های مختلف است؛ حمایت از آموزه برابری و مشابهت حداکثری بین زن و مرد، ترغیب زنان به تحصیلات عالی و اشتغالات بیرونی، تضعیف ناخواسته جایگاه خانواده و به تبع آن همسری و مادری و ...، دخل و تصرف در شئونات هنجاری و عرفی خانواده و ... هم از دیگر عوامل چالش‌آفرین بوده است.

 

شرف‌الدین اظهار کرد: میل وافر زنان به نقش‌های اجتماعی و کسب جایگاه‌های اداری، عضویت زنان در گروه‌های رسانه‌ای به خصوص شبکه‌های اجتماعی و تقویت فردگرایی از عوامل اختلال در نظام خانوادگی است و تاثیرپذیری آگاهانه و ناآگاهانه از فرهنگ فمنیستی هم از  دیگر عوامل است.

 

شرف‌الدین تصریح کرد: عرصه دیگر هم چالش‌های ناشی از اشتغال زنان مانند چالش در اصل اشتغال، انگیزه و نوع و ساعات اشتغال و تاثیرات محدودکننده شغل در انجام وظایف همسری و مادری و کاهش اقتدار مرد با افزایش اقتدار اقتصادی زن است. افزایش تبرج زنان در محیط‌های شغلی و اختلاط در محیط کار، محدودیت‌های ارتباطی و کم بودن فرصت برای در کنار همزیستن و ارتباطات خانوادگی هم عرصه دیگر چنین چالش‌هایی است.

 

این پژوهشگر بیان کرد: عرصه دیگر چالش‌های اخلاقی ناشی از فرزندان مانند فاصله میان فرزندن، سقط جنین، تحصیل و تربیت فرزند، ارتباطات بیرونی فرزند با دوستان و رسانه، میل به استقلال فرزند و میل به داشتن حریم خصوصی و به تبع آن کاهش اقتدار والدین است و در این شرایط، الگوگیری هم از والدین کمرنگ می‌شود.

 

وی تاکید کرد: عرصه دیگر چالش‌ها ناشی از تعلقات برون‌خانواده مانند کم و کیف ارتباط با اعضای خانواده طرفین مرد و زن، پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی و کمک به والدین نیازمند و ... است و چالش دیگر هم چالش‌های ناشی از طلاق و فروپاشی خانواده است که از جمله ناکامی و شکست زوجین، مشکلات ناشی از فشار مالی و دخالت‌های غیراخلاقی که همسران مطلقه درزندگی خود دارند و تداوم زندگی مجرد، مشکلات بچه‌های طلاق و مشکلات ناشی از ازدواج مجدد و ... جزء پیامدهای آن است.

تاریخ انتشار: 1402/11/01

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil