ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، دکتر محمد حسنی، دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات و مدیر عامل مؤسسه انتشاراتی کتاب جمکران، در گفتوگویی با رسانه فکرت به رابطه فضای مجازی و جهل مدرن پرداخت.
* با تشکر از شما که وقت خود را در اختیار رسانه فکرت قرار دادید چه ارتباط و نقشی میتوان برای فضای مجازی بر آگاهی بخشی یا بالعکس ایجاد جهل دانست؟
فضای مجازی چیست که شما جهل را کنار آن قرار دادید؟ من میخواهم خود این سؤال را در کنار شما پدیدارشناسی کنم. قصه عدم سواد رسانه است. سواد رسانه برای چی مهم است؟ برای فرهنگ عمومی کشور و سطح آگاهی نسل جدید که با چند شایعه یک موج درست نکنند. یعنی احساس تهدید میکنید. یعنی شما با یک تهدیدی مواجه هستید که کنترل بنیانهای آن دست شما نیست و ناخواسته و یا خواسته آن تهدید و یا عدم کنترل را در تناسب با جهل دیدهاید. یعنی تهدید که وجود دارد از زاویه این مسئله توسعهی جهل است. چرا یک ابزار اطلاع رسانی میتواند ابزار جهل باشد که جهل فقدان علم است و یک امر عدمی است و بودن علم را دانایی گویند. اما ما با یک جهلی مواجه هستیم که داده دارد، که این جهل بسیط نیست.
*چطور میتوان هم داده دریافت کرد هم جاهل بود؟
فضای مجازی یک جهلی را به شما منتقل میکند که عدمی نیست یعنی با داده شما را جاهل میکند. من نسبت به امراض کلیوی جاهل هستم چون من پزشک نیستم و میدانم که نمیدانم و نسبت به آن جاهل هستم اما آنچه که این کانالهای ارتباطی برای ما ایجاد کردهاند این است که ما را با دادهها جاهل کردهاند و مسئله اصلی با دادهها است. دادههایی که جهل میآفرینند.
طبیعی است که این جهل مرکب است و هرچقدر آن وجه ترکیبی آن افزایش پیدا کند از بین بردن آن سختتر و خطرناکتر میشود. انتهای همهی جهلهای مرکب و همهی فضایهای جهالت آمیز مرکب در واقع از این ماجرا اشراب شدهاست. رب النوع همهی جهلهای مرکب شدهاست و این روشن است. مثل سینما که الان خیلی واقعنما شدهاست و هر چقدر دروغهای آن بزرگتر باشد که آن اوهام ساخته در ذهن خود را به تصویر میکشند و شما را به آن عوالم میبرند پس هرچقدر دروغ رشد یافتهتر و از آن طرف هم دروغهای واقع نمایانتر که فضای مجازی هم انتهای همه اینها است؛ جهلی است که شما به انتهای جهالت بودن آن نمیرسید.
*از این زاویه اگر نگاه کنیم خیلی مطلب دهشتانگیز به نظر میرسد.
بله و تنها کسانی میتوانند از این ورطه رهایی پیدا کنند که پایههای معرفتی خود را بیرون از این فضا رشد دهند. قصه، قصهی مفهوم اصلی و پیچیدهترین نوع جهالت است. و اینکه این فضای مجازی چقدر امکان ساختن این نوع جهالت را دارد. که آبشار و انفجار اطلاعات است که آدمی را خلع سلاح میکند. سلاح آدمی عقلانیت و تدبیر است که اصلاً فرصت آن را به آدمی نمیدهد و نمیتوانید دادهها را اصلاً هضم کنید حتی دادههای درست را. من اینها را که میگوییم فوری در جامعه مؤمنین تطبیق ندهید، جامعه مؤمنین و فضای مجازی آنها مصداق همان آدمهایی است که شخصیتشان را بیرون شکل دادهاند. بلکه آدمهای متعارف امروزی مستغرق در جامعه مدرن و طبقه متوسط را در نظر بگیرد که آنها الان اینگونه هستند.
* چون در هفته فرهنگ هستیم، رابطه فضای مجازی با فرهنگ عمومی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
چه مسئله ارتباط فضای مجازی با توسعه جهل و چه ارتباط آن با هر موضوع دیگری همه اینها در ذیل فرهنگ قرار میگیرد. فضای مجازی با ذهن ما سروکار دارد. که قلب و گرایش و ذهن شما و رفتار شما را هدف قرار میدهد. به تعبیر آقایان گرایش و بینش و منش را مورد هدف قرار میدهد و رفتار را کمتر از همه، چون گرایش را وقتی گرفت، بینش درگیر میشود و خودش به رفتار میرسد.
*برای این ادعا شاهد مثالی هم میتوانید بیاورید؟
سال گذشته در جنبش زن، زندگی آزادی اینها از طریق فضای مجازی تجمع میگذاشتند و بههم اطلاع میدادند و آن یک کنش رفتاری است. نمیشود فرد قبلاً گرایش و بینش او تغییر نکرده باشد و صرفاً چون پیام را دیده باشد آمده باشد. اینها از قبل با هم در یک جبهه تعریفشدهاند و هم افق و هم گرایش شدهاند. یعنی حب و بغض شان با هم تنظیم شدهاست.
مهمترین کاری که رسانهها و فضای مجازی میکنند تنظیم حب و بغض است. حتی وقتی داده میدهند برای این است که محاسبات شما را در حب و بغض بههم بریزند. الان اسرائیلیها نگران این هستند که مردم جهان آنها را دوست ندارند و علیه آنها هستند و به همین دلیل در این فضا تلاش میکنند و دادههای غلط میهند که حماس سر مردم را بریده است و مردم را سپر خود کرده است و... برای اینکه حب و بغضها را تنظیم کند و در آن موقع که تنظیم شد او همه کاری میتواند بکند.
ما در ارتباطات توجه و درک و انباشت گزینشی را داریم که ملاک این گزینش حب و بغض است. جهاد تبیین چیست؟ جهاد تبیین این است که این دادههایی که دارد میرسد از حیث اینکه صحیح است یا غلط است و اینکه این رمزگشایی قرار است تنظیم حب و بغض درست را در دست بگیرد. آن گوهری که در ما هست و دشمن میخواهد آن گوهر را بدوزد آن گوهر ذهن ما نیست آن گرایش ما است و ذهن ما راهم برای آن میخواهد.
*روش دشمن برای ربودن این گوهری که اشاره کردید چگونه است؟
دادههایی که به ما میدهد برای آنکه محاسبات ما را در حب و بغض بههم بریزد. حال من از شما سؤال میکنم که اگر این گوهر اصیل ما که تمام هستی ما است و مهمترین رکن وجود ما است، فضای مجازی با این کار، میتواند بکند؟ جواب بله است و خیلی کارها میتواند بکند؛ چرا که ابزارهای در دسترس و متنوع و پر محتوایی دارد، برای اینکه روی ذهن ما و روی گرایشات ما مستقیم و یا غیر مستقیم تأثیر بگذارد و به تنظیم حب و بغض ما برسید. سادهترین مثال آن تبلیغات بازرگانی است. تبلیغات بازرگانی به شما ذهنیت داده است و انتهای آن این است که شما از یک کالایی خوشتان بیایید تا این حد که شما به آن احساس نیاز کنید و قانع شوید که آن را بخرید. و این اقناع ذهنی نیست و آدمها بدون حب، قدم از قدم بر نمیدارند. حب و بغض درجات و مراتب دارد. اینکه شما چگونه از یک کالایی خوشتان میآید را طراحان پیامهای بازرگانی میدانند و بابت این میلیاردی پول میگیرند. آنها متخصص این هستند که با دادهها و سیگنالها کاری کنند که شما یک کالایی را دوست داشتهباشید و یا بهسمت دوست داشتن آن حرکت کنید.
فضای مجازی یک ابزار بینظیر است و یک پدیده جدید است که همه این تکنیکها را در خود جمع کرده است و یک ترکیب جدیدی از تمام امکانات رسانهای قبلی است با ضریب نفوذ بسیار بالاتر. پس تمام آن چیزهایی که در گذشته داده و سیگنال و تصویر و اطلاعات منتقل میکرده است که همه اینها روی حب و بغض ما تأثیر میگذاشته است، اینها همه جمع شدهاست و ضرب در چند شده و یک پدیده جدیدی را به وجود آورده است که قدرت بالایی دارد و میخواهد روی قلب ما و ذهن ما و حب و بغض ما تأثیر بگذارد.
*در ارتباط با موضوع بحثمان و ارتباط فضای مجازی و بهتر است عرض کنم تاثیر فضای مجازی بر حب و بغض و تغییر نگرش توضیح بیشتری بفرمایید.
اگر میخواهید نسبت فضای مجازی را با جهالت و اقتصاد و فرهنگ و سیاست و با هر پدیده دیگری بخواهید موشکافی کنید باید به این مقوله توجه کنید که انتهای فضای مجازی معنای آن چیست که با کجای قوای ادراکی ما ارتباط برقرار میکند و هدف آن کجا است. اگر این شد میبینیم که فضای مجازی به همهچیز مربوط است چون با انسان مربوط است و کار اصلی آن با قلب انسان است. و شما کاملاً به این وابستهاند.
کمپانیها و آنهایی که میخواهند در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست کار کنند به سراغ این میآیند و امکانات آن را هم دارند و شما را بمباران میکنند. خیلی بدیهی است که در این سطح و مقیاس که وارد میشوید مثلاً در سال 88 کلینتون گفته بود؛ توییتر فعلاً تعمیرات خود را عقب بیندازد یا اینکه بیایند راجعبه اینستاگرام یک سری پروتکلهایی بگذارند و هدف آنها بهدست آوردن اذهان و قلوب یک ملتی باشد کاملاً طبیعی است و کارشان را بلدند و بهخوبی انجام میدهند، حالا دیگر فضای مجازی از یک ابزار صرف خارج میشود و ابزار تهاجم و حکمرانی میشود. آن طرف دنیا نشسته است و اذهانشان مردم یک ملت دیگری را را بهدست گرفته است. آنکه غیر از این فکر میکند احمق است. ممکن است احمق دکتری هم داشتهباشد اما او جاهل است و نمیفهمد که این ابزار روی اذهان تأثیر فوق العاده دارد و سر رشته این قصه دست کسانی است که پلتفرمها را میسازند و آن سر رشته، اینجا نیست و در جای دیگر است. و آن کسانی که ارباب این قصه هستند منافعی از کنش و واکنش ما دارند. او خنثی نیست به نفت ما و سرزمین ما و موقعیت ژئوپولتیک ما کار دارد چون منافع دارد.
*وظیفه مدیران و متولیان امور جامعه در برابر این هجمههای سنگین که حتی توانایی نابودی تمدنهای بزرگ را هم دارد چیست؟
مردم باید بدانند که نقطه اثر اصلی و راهبری این پدیدهها کجا است. آن را باید نشان مردم داد و اینکه این فضا یک سری مزایایی هم دارد این نباید ما را فریب دهد؛ آنگاه شاید متوجه شوند که باید کنترل آن را خودمان بهدست بگیریم و در پروتکلهای جهانی غرق نشویم چرا که چیزی به اسم جامعه جهانی وجود ندارد. الان اتفاقاتی که در سازمان ملل میافتد را باید به فال نیک گرفت چرا که بشریت دارد متوجه میشود که چیزی به اسم جامعه جهانی وجود ندارد. مردم را در غزه دارند میکشند ولی چند کشور محدود اجازه آتش بس نمیدهند درحالیکه حداقل بخشی از مردم همان کشورها مخالف این سیاست هستند. پس آنها منافع دارند. و صاحبان تکنولوژی هستند.
اگر در این فضا سرسپرده شدیم و حب و بغضمان در این فضا شکل گرفت ما را به جایی میبرند که احمقانهترین اطلاعات را به خوردمان میدهند. آبشاری از اطلاعات به سر ما میریزند و ما را خلع سلاح میکنند و کنترل را در دست میگیرند. به همین دلیل هیچگاه نباید ارتباط ما با واقعیت قطع شود.
*پس وظیفه حکومت در این قصه چیست؟
در حوزه حکمرانی و سیاستگذاری نباید اجازه داد که آنها حکمرانی این فضا را در دست بگیرند. چقدر رهبر انقلاب در این زمینه تذکر دادند. اگر جهل مرکب از جنس عدمی نباشد پس میشود انسان در مسیر باشد که هرچقدر دانشمندتر احمقتر. یعنی میشود دانشمند باشی ولی آن دانش کارآمدیهایی داشتهباشد که پوششی بر توسعه جهل تو باشد. مثل کسانی که در مسیر علوم انسانی سکولار غرب مراتب بیشتری را طی میکنند.
ما با تمدن پیچیدهای سروکار داریم که هم کارآمدی نسبی دارد و مهلتی به او داده شده است که از این کارآمدی بهره بگیرد و هم توسعه همزمان توسعه جهل را هم دارد میدهد. اگر غیر از این فکر کنیم چگونه میتوانیم مفاهیم دینیمان را درک کنیم. چگونه میتوانیم بگوییم جهان دارد رشد و پیشرفت میکند و مُلأت ظلما و جورا هم میشود؟ ما از یک طرف قبول داریم که یک پیشرفتهایی دارد صورتمیگیرد و اینها یک واقعیتهایی هستند که امکاناتی به ما داده است و این عالم را متفاوت کرده است و از یک طرف هم توسعه جهالت را میبینم که بزرگترین جنگها رخ داده است.
پس موضوع مهمی است که اگر ما درست آن را نفهمیم و تحلیل غلطی از ماجرا کنیم دوباره ماهم در یک جهل مرکبی از یک زاویهی دیگری گرفتار میشویم. توسعه آگاهی با این وسیله سختتر است تا توسعه جهل. چون ابزارها و پلتفرمهایی که ساختهشدهاند در تناسب بیشتری با جهل هستند. اینکه میگوییم تکنولوژی خنثی نیست بلکه شیب دارد برای همین است. البته خدای متعال کاردان است و با همین ابزار تکنولوژی امام انقلاب کرد با همین نوارهای کاست و با همین ابزارهای تکنولوژی دفاع مقدس را گذراندیم.
*با تشکر از فرصتی که در اختیار مدرسه علوم اسلامی_انسانی فکرت گذاشتید.
گزارشگر: محمدجواد رحمانی
تاریخ انتشار: 1402/08/27
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.