رسانه فکرت | محمد کرمی‌نیا، دانشجوی دکتری کلام امامیه


اختناق و بی‌عدالتی‌های حاکم بر جوامع مسلمانان در طول تاریخ، هیچ نسبتی با دین نداشته و صرفاً ناشی از سوء‌برداشت‌ها، تنگ‌نظری‌ها، سیاست بازی‌های حاکمان، توجیه‌گری‌های عالمان درباری، حاکمیت یافتن اشعری‌گری بر فرق گوناگون اسلام، وانهادن عقل به‌عنوان حجت روشن‌گر الهی، مداخله انگیزه‌های مشوب به تعلقات پست حیوانی یا معطوف به حفظ قدرت حاکم و... است.


سوگمندانه حتی هنوز هم ریشه و ابعاد دردهای ما برای بسیاری ناشناخته مانده‌است.


اگر از آن گروه که در غفلت کامل از آسیب‌ها و پیامدها بگذریم، آن‌ها که دغدغه و درد دین و جامعه و فرهنگ دارند را از منظر اندیشه سیاسی استاد مطهری به‌خصوص دو مقوله مورد بحث شاید بتوان به سه گروه تقسیم شود:


از آن سه گروه، دو گروه که نه اندیشه اسلام را آن‌گونه که باید و نه اندیشه غرب را آن‌گونه که شاید می‌شناسند، یکی می‌کوشد با سنجیدن نظام اندیشگی و سیاسی اجتماعی اسلام با مبانی و معیارهای غربی و دیگری برعکس با عدم برخورد سنجیده با دستاورهای فرهنگ غرب، برای دردهای جامعه نسخه بپیچند؛ و این در حالی است که هر یک از دو گروه، گروه دیگر و فرهنگ پشتیبان آن را خطرناک‌ترین دشمن ممکن برای اسلام، مسلمانان و انسانیت می‌داند. به همین دلیل به‌گونه‌ای فزاینده نفریط گروه اول سبب افراط‌ورزی گروه دوم می‌باشد و بالعکس.


شاید خاستگاه «اندیشه‌ها» و «انگیزه‌ها» ی هر دو گروه، چیزی جز دانش ناقص و یک‌جانبه‌نگری شدید نباشد:


1. خاستگاه اندیشگی


افراد هر دو گروه نوعاً، گذشته از عدم احاطه به سیر تحول اندیشه غرب و اسلام، در نظر و عمل، هم از واقعیات جاری جامعه غرب و جهان اسلام بی‌خبرند، و هم از چگونگی نسبت‌های موجود بین این دو حوزه اندیشه ناآگاهند.


2. خاستگاه انگیزشی


گروه اول چنان شیفته، فریفته و افسون شده نظریه‌های رنگارنگ غربی است که می‌کوشد دین و فرهنگ خویش را در چارچوب و بنیاد آن‌ها بازبینی و وارسی نماید.


گروه دوم نیز با نادیده گرفتن مشکل اساسی جامعه خود و دیگر جوامع و ریشه‌یابی آن آسیب‌ها در راستای حل ریشه‌ای مسائل، عملاً به غرب در جهت عقب نگه‌داشتن جوامع اسلامی مدد می‌رسانند.


اگر معیار ارزیابی شخصیت هرکس، نوع مسائلی باشد که وی نسبت به آن‌ها حساسیت دارد، غرب شیفتگان و درد ناآشنایان انگشت اتهام را تنها متوجه طرف مقابل نکنند؛ بلکه خود را نیز به‌لحاظ قصور در شناسایی و اقدام مبتنی بر حب و بغض افراطی و ارزیابی‌های شتاب‌زده، مقصر یا دست‌کم قاصر شناسند.


هر دو گروه باید به خود، عزت اسلام راستین، کرامت اسلامی انسان، هویت و سرنوشت مسلمانان، خیل انسان‌های به ظاهر کاملاً آزاد ولی در واقع اسیر انواع روابط دانش - قدرت، اندیشیده، هم ضعف و قوت‌های خویشتن را آشکارا دریابند، هم نقاط ضعف و قوت دیگران، هم چگونگی پیدایش استکبار جهانی و سازمان یافتن قدرت و فناوری غرب، هم علل واقعی نابسامانی‌های نظام اندیشه و عمل جوامع خود.


گروه سوم که از بارزترین شخصیت‌های معاصر پیشتاز آن، بی‌تردید استاد مطهری است، هم در وجه اندیشه آگاهانه عمل می‌کند، هم در وجه انگیزه، نقادانه؛ هم‌درد را در درون می‌جوید، هم درمان را؛ هم به نظر و عمل غرب نگاه نقادانه دارد، هم به برداشت‌های ناصواب و عمل مسلمانان؛ هم علل دردها را ریشه کاوانه بر می‌رسد، هم درمان آن‌ها را بنیادین می‌خواهد. چنین گروهی طبعاً هم کاستی‌ها و توان‌های خود را نقادانه بر می‌نگرد و هم ضعف‌ها و قوت‌های دیگران را.


این گروه سعی می‌کند با تحصیل شناختی هرچه ژرف‌تر از غایت هستی؛ مبانی معرفت‌شناختی و هستی شناختی کلامی، فلسفی و عرفانی از نظام هستی، با عنایت به همه مراتب و ساحت‌های آن؛ انسان‌شناسی، روش‌شناسی و دانش‌شناسی متناسب با آن غایت؛ رشته‌های گوناگون معارف     اسلامی و نیز علوم انسانی غرب و ضمن شناخت انواع کاستی‌های نظری و عملی، راه‌حل‌هایی مناسب در راستای برون‌شد از مشکلات پیشاوری اسلام و انسان و تمهید زمینه‌های رشد و بالندگی آن‌ها ارائه دهد.


بدین ترتیب در حالت استقرار حکومت مردمی، در راستای تأمین حداکثر آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی ممکن و رعایت نسبت بایسته‌ی بین این دو، بر دست‌اندرکاران نظام سیاسی مشور است که با ارتقای روزافزون سطح دانش، پژوهش، گفت‌وگو، اعتلا بخشیدن به منزلت صاحب‌نظرانِ رشته‌های گوناگونِ معرفت‌های معتبر، فن‌ها و مهارت‌ها، و مبارزه با هرگونه موانع نظری و عملی، جریان تصمیم‌سازی و برنامه-ریزی جامعه را به تعامل سازنده‌ی مبتنی بر اندیشه‌ها و انگیزه‌های آزاد از هرگونه تعصب و سلطه واگذارد، چنین جامعه‌ای به یقین به‌طور دائم مسیر تکامل را طی کرده، می‌تواند جامعه‌ای الگو و نمونه شود. با توجه به این‌که آفات اندیشه و انگیزه، در همه حال تهدیدگر است، باید از راه‌های مقابله سازنده با آن‌ها، یعنی ارتقای مستمر تقوی، تعهد، دانش و تجربه افراد جامعه از یک سوء و فراهم‌سازی زمینه‌ی مراقبت هماره، صراحت، شجاعت و پایمردی نخبگان عرصه‌های دانش، هنر و سیاست، از دیگر سوء، کاملاً سود جست.


قوی‌ترین سمّ برای گروه‌های تصمیم‌ساز و برنامه‌ریز جامعه، اندیشه‌ها و انگیزه‌های دو دسته است:


افراد فاقد خودباوری، امید، عزت‌نفس و خودباخته‌ای که برای دین، فرهنگ، هویت ملی، نیروی انسانی، توان خلاقیت و نوآوری ملت خویش، استقلال فرهنگی، امکان بومی‌سازی دانش و فن، ارزشی قائل نبوده و همواره در پی تقلید، دانش ترجمه‌ای و تحقیر ملت خویش می‌باشند.
افراد متعصب و متحجر که با غفلت از مقوله‌های آزادی، عدالت و عقل، بر این باورند که می‌توانند همه روابط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی داخلی و خارجی و... خلاصه همه‌چیز را از صرف «نقل» آن هم بدون هیچ‌گونه لحاظ مقتضیات زمان و مکان استخراج کرده، در دنیای بسیار پیچیده امروز سکان هدایت عالم و آدم را بر عهده گیرند.


بدین ترتیب نسبت آزادی و عدالت در جامعه، باید بر مبنای آیین، فرهنگ، مقتضیاتِ زمان و مکان، مؤلفه‌های نظری و دیدگاه و تجربه انسان‌های شایسته و ذی‌صلاح، در یک فراگرد تعاملی اندیشورانه تعیین شود نه در فضای غوغاسالارانه. همچنین با دیدگاه آزاد از هرگونه حب و بغض گروهی و در چارچوب مصالح و قوانینی که خود مردم در نظر گرفته‌اند، نه آن‌چه سیاست‌بازان برای آن‌ها می‌پسندند.


در غیر این صورت آنچه بر جامعه حاکم می‌شود، اختناق است با عنوان آزادی؛ حزب‌سالاری است با عنوان دموکراسی؛ شکاف طبقاتی است با شعار لوای رفاه و تأمین اجتماعی؛ حاکمیت وحشت و هراس و دلهره است در زیر نقاب امنیت؛ غوغاسالاری و دروغ و تزویر و فریب است با ادعای جریان آزاد اطلاعات.


ر.ک به: مطهری، مرتضی، مجموعه‌آثار، تهران: صدرا، 1377 الی 1386 ش.

 

تاریخ انتشار: 1401/11/12

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil