رسانه فکرت | محمدجواد رحمانی

 

دانشمندان علم منطق در تعریف «سفسطه» می‌گویند: سفسطه، قیاسی است که در آن از قضایای وهمی (وهمیات) استفاده شود و غرض از آن به غلط انداختن طرف مقابل و یا اسکات او باشد.

 

در دموکراسی آنچه بيش از هرچيز خودنمايی می‌‏كند آن است كه سوفسطايی‏‌گری روح دموکراسی از آغاز تا كنون بوده است. در گذشته سقراط، افلاطون و ارسطو از مخالفان سرسخت دموکراسی به شمار می‏‌رفتند. مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناسی سوفسطايی زيربنای دموکراسی در گذشته و حال هستند.

 

در تاريخ معاصر، غرب زمانی دموکراسی را پذيرفت و آن را مبنای رفتار سياسی خويش قرار داد، كه قبلا انديشه سوفسطايی را پذيرا شده بود و امروز در سايه جهانی‏‌سازی می‏‌كوشد آن را به فرهنگ جهانی مبدل كند.

 

پوپر مدافع دموکراسی ليبرال، سوفسطائيان را مظهر پيشرفت و روشن‌‌انديشی قلمداد و در مقابل از افلاطون به زشتی ياد می‏‌كند.

 

هولاك معتقد است سوفسطائيان انديشه‏‌ای كاملا آزادی‌خواهانه و مردمی را در يونان نمايش می‏‌دهند كه توسط نظريات نيرومند افلاطون و ارسطو پايمال شده است.

 

این فاصله‌ طبقاتی در سبک زندگی مردم و برخی مسئولان و مدیران نظام محصول شعار صرف از دموکراسی است، شاید ذات این سبک مدیریتی است که از غرب وام گرفته‌ایم. شاید باید طرحی نو درانداخت و به مدل بومی و اسلامی_ایرانی انتخابات دست یافت.

 

در انتخابِ مبتنی بر نظام سرمایه داری، مسئولان، کاندیداها چه بخواهند چه نخواهند باید وعده اصلاح امور دهند و الا رأیی نصیبشان نمی‌شود. وعده‌هایی که یا می‌دانند نمی‌توانند به آنها جامه عمل بپوشانند یا فکر می‌کنند توانایی انجامشان را دارند؛ از سوی دیگر وقتی به آموزه های انقلابی و دینی رجوع می کنیم، با مفاهیم سرشاری همچون تعهد، اخلاق، مسئولیت‌پذیری، خیرخواهی امت و خدمتگزاری روبه‌رو می‌شویم.  

 

حال سؤال اصلی این است، انگیزه کاندیداها برای نشستن در صندلی مجلس شورای اسلامی چیست؟ آیا تحقق آن مفاهیم گرانسنگ یا نام‌آوری و نان‌آوری برای خود و وابستگان سیاسی‌شان؟! بنابر این انتخابات پیش رو به دو عنصر مشارکت حداکثر و مهم‌تر از آن انتخاب دغدغه‌مندان واقعی مردم و انقلاب وابسته است.

 

آنچه امامین انقلاب از تعریف مردم‌سالاری ارائه کرده و می‌کنند با آنچه مسئولان و مدیران جامعه برای مردم به نمایش گذاشته‌اند و مردم با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس می‌کنند، فاصله‌ای از زمین تا آسمان دارد. اگر اینان نیز مانند امامین انقلاب در سطح افراد عادی جامعه زندگی می‌کردند هم مردم آنها را از خود می‌دانستند و هم آنان بیشتر و واقعی‌تر به حل معضلات مردم می‌پرداختند.

 

سخن فقط در سبک زندگی مردم و سبک زندگی طبقه مدیران و مسئولان است. زندگی مملو از تجملات و تشریفات، سبک آمد و شدشان بین مردم و ولی‌نعمتان‌شان. برخورداری‌شان از امکاناتی که مردم حتی رؤیای آنها را هم ندارند. مردم حق دارند ناراضی باشند حق دارند از سبک مدیریت اقتصادی و فرهنگی دولتیان و مجلسان شاکی باشند.

 

مردم دیر زمانی است که مسئولانِ دور از گفتمان انقلاب اسلامی را همدرد خود نمی‌دانند و این بار تلاش همه دلسوزان و مدیران مردمی بر این است که تداوم بخش امید و آگاهی در جامعه‌ی سیاسی کشور باشند. 

تاریخ انتشار: 1402/11/09

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil