به گزارش فکرت، رویکرد تبیینی و مستندنگارانه کتاب عمار انقلاب، موجب شده که حیات‌نامه آیت‌الله مصباح یزدی را در دل تحولات تاریخی پیرامونی روایت کند و از این رو، خوانندگان با مطالعه این اثر به اطلاعاتی گسترده دست می‌یابند که آنان را به دل تاریخ پرحادثه دهه چهل و پنجاه خواهد برد. اسناد و ناگفته‌های تاریخی مندرج در کتاب «عمار انقلاب» سرآغازی است بر تحلیل‌های تازه و رهیافت‌های تاریخی جدید پیرامون زندگانی پربار علامه مصباح و تاریخ حوزه و روحانیت در دورانِ معاصر.


این اثر بر پایه برخی اسناد و خاطراتِ دستِ اول انتشار یافته و جز در موارد ضروری، از تحلیل و قلم‌فرسایی خودداری شده است تا مخاطب از دریچه منابع دستِ اول، به مرور زندگی و زمانه علامه مصباح بپردازد. از این جهت، این کتاب می‌تواند منبعی برای تولید آثار تفصیلی و تحلیلیِ بعدی قرار گیرد. علاوه بر اسناد، به جهت تکمیل مباحث و روشن نمودن برخی ناگفته‌ها از زندگی و کارنامه علامه مصباح یزدی، استفاده از محتوای گفتگوهای تاریخی منتشر نشده با برخی شخصیت‌های حوزوی از جمله حضرات آقایان رضا استادی، محمود رجبی، غلامرضا فیاضی، سیدحمید روحانی، حسن منفرد، علی اکبر مسعودی خمینی، علی مصباح و... نیز بر غنای این مجموعه افزوده است.


کتاب «عمار انقلاب» شامل هشت فصل و بخش ضمائم است. پیش از آغاز فصل نخست، «پیشینه پژوهش» و «گاه‌شمار زندگانی آیت‌الله مصباح از تولد تا ارتحال» درج شده است که شامل مروری اجمالی بر زندگانی پرحادثه و خدمات گسترده ایشان است. در این اثر، برخی اسناد تاریخی برای نخستین‌بار انتشار می‌یابد که در ادامه گزارشی اجمالی از برخی اسناد تازه‌یاب مندرج در کتاب «عمار انقلاب» را از نظر می‌گذرانید.

    
کتاب «الفوائد التقویه»


آیت‌الله از نخستین سال‌های طلبگی، وارد عرصه تدریس و تألیف شد و تا پایان عمر در این کسوت مقدس باقی ماند که نتیجه‌اش تربیت شاگردان و تولید آثار علمی فراوان است. نگارش کتاب «الفوائد التقويه» یکی از نخستین آثار علمی ایشان است که همزمان با تحصیل دوره مقدمات، در باب ادبیات عرب (صرف) نگارش یافته است. صفحاتی از این اثر برای نخستین بار در کتاب «عمار انقلاب» درج شده است.


تقریرات آیت‌الله مصباح مصباح از درس خارجِ آیت‌الله العظمی بروجردی


بعد از ناتمام ماندنِ مهاجرتِ آیت‌الله مصباح به نجف به دلیل مشکلات اقتصادیِ خانواده، ایشان به ایران بازگشت و مدتی بعد وارد حوزه علمیه قم شد و در سال اول سکونت در قم، ایشان تقریباً تحصیلات سطح عالی حوزه را به پایان برد. بعد از آن به مرور وارد درس خارج فقه آیت الله العظمی بروجردی گردید. شاگردی علامه مصباح در محضر آیت‌الله العظمی بروجردی، پیش از این تنها در قالب خاطراتِ شفاهی بیان شده بود اما در کتاب «عمار انقلاب» برای نخستین‌بار، تصویر صفحاتی از تقریراتِ علمیِ علامه مصباح از درس خارجِ آیت‌الله العظمی بروجردی تقدیم می‌گردد. این سند مهم، زاویه‌ای جدید در شناختِ جایگاهِ علمی و فضلِ حوزوی علامه مصباح را بر محققان روشن خواهد ساخت.


نقش آیت‌الله مصباح در تصحیح و انتشار جلد نخست «کتاب الطهارة» امام خمینی


آیت‌الله مصباح یزدی در خاطرات خود به حضور همزمان در درس آیت‌الله العظمی بروجردی و امام خمینی و علامه طباطبایی اشاره می‌کند:
«در سال 1331 به ایران مراجعت کردم و در قم مشغول تحصیل شدم ... و سال بعد در درس خارج فقه مرحوم آیت الله بروجردی (رضوان‌ الله علیه) و در درس‌های تفسیر و اسفار علامه طباطبائی شرکت کردم. ...حدود 8 سال در درس خارج امام شرکت کردم. بعدها هم در فقه امام که در مسجد سلماسی بود، شرکت کردیم.» (گفتگویی صمیمی با حضرت آیت الله مصباح، نشریه دیدار آشنا، شماره 5، خرداد و تير 77، ص5؛ «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387. ص23)


تصحیح «کتاب الطهارة» امام خمینی توسط علامه مصباح یزدی، از جمله مسائلی است که تا کنون مغفول واقع شده و برخی تراجم‌نگارانِ متبحر معاصر، در مقامِ معرفیِ آثارِ امام، هیچ اشاره‌ای به نام علامه مصباح نکرده‌اند! به عنوان نمونه آیت‌الله استادی نویسنده مقاله ارجمند «کتاب‌ها و آثار علمی امام خمینی»، در ضمن معرفی آثار امام، اسامی 17 تن از روحانیونی که در راه تصحیح، ترجمه، تقریر، شرح، چاپ و نشر این آثار کوششی نموده‌اند، ذکر کرده و مع‌الاسف هیچ نامی از علامه مصباح به میان نیاورده و از آقای مسعودی خمینی در صدر لیست 17 نفره نام برده شده است. جالب آنکه جناب آقای مسعودی خمینی، در خاطرات خود به نقش علامه مصباح یزدی در تصحیح «کتاب الطهارة» تصریح کرده و چنین در شرح ماجرای تصحیح و چاپ بخشی از مباحث طهارت امام خمینی چنین می‌گوید:


«یک‌بار 5000 تومان از اخوی ایشان [امام] قرض کردم تا صرف چاپ کتاب دماء ثلاثه ایشان در مبحث طهارت بنمایم. در ابتدا این وجه را از خود امام خواستم و ایشان وقتی دانستند که می‌خواهم صرف چه کاری کنم از پرداخت آن خودداری کردند. حتی به عنوان قرض از ایشان تقاضای پول کردم و باز هم نپذیرفتند. انگار یک ریال از سهم امام را برای صرف در این‌گونه امور، حلال نمی‌دانستند. به ناچار نزد آقای پسندیده رفتم و وجه مزبور را وام گرفتم. بعد به اتفاق آقای مصباح یک فصل تابستان را به این امر اختصاص دادیم.»(خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، به کوشش جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 165)


آیت الله مصباح که کار تصحیح کتاب بر عهده ایشان بوده، در تشریح ماجرا چنین می‌گوید:
«[امام خمینی] کتاب‌های فقهی داشتند که طلبه‌ها دوست داشتند چاپ شود و استفاده کنند. آقای مسعودی پیشنهاد کردند که بیائیم کتاب طهارت ایشان را چاپ کنیم. ظاهراً‌ بانی آن، مرحوم آقای پسندیده بودند. ایشان اقدام کردند که کتاب‌های امام چاپ شوند، چون خود امام که حاضر نبودند این کار را بکنند. من یک مقداری با تصحیح کتاب آشنائی داشتم. برای چاپ اقدام کردیم و تصحیح آن را هم بنده به عهده گرفتم. بعضی جاها نیاز بود که مطلب با خود ایشان در میان گذاشته شود، چون اشتباهی در نوشتن وجود داشت و یا نیاز به تغییر لفظی بود. تابستان بود و ایشان در تهران بودند. گاهی به امامزاده قاسم می‌رفتند، گاهی هم در خود تهران بودند. خانواده‌شان هم می‌دانید که اهل تهران بودند. امام در تهران منزل مرحوم آقای حاج سید محمد صادق لواسانی در کوچه حمام خشتی، سه راه سیروس اقامت داشتند. ایشان با مرحوم آقای لواسانی، دوستی خیلی نزدیکی داشتند و چهره و اخلاق شان هم خیلی شبیه به هم بود.


ما گاهی برای تصحیح کتاب به آن‌جا مراجعه و زیارت شان می‌کردیم و اجازه می‌گرفتیم که برخی از مطالب کتاب را تصحیح کنیم. از آن‌جا ارتباط نزدیک با ایشان برقرار شد. امام هم عنایت و لطف خاصی به بنده داشتند. در مواردی بنده افرادی را برای گرفتن اجازه در امور حسبیه، خدمتشان معرفی می‌کردم. به رغم این‌که ایشان برای صدور اجازه، مقید به دو شاهد بودند، اما در این‌گونه موارد به بنده اکتفا می‌کردند و اجازه صادر می‌فرمودند. آقای مسعودی نقل می‌کرد که امام فرموده بودند که ایشان «ذوالشهادتین» است، در حالی که در مورد دیگران دو شاهد می‌خواستند.»( «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387.ص24)


اجازه‌نامه تفسیری علامه طباطبایی به علامه مصباح و مشارکت در تدوین و انتشارِ تفسیر المیزان


رابطه علمیِ آیت‌الله مصباح با علامه طباطبایی به هیچ وجه محدود به رابطه استاد-شاگردی عادی نیست بلکه ایشان آنچنان مورد وثوق علمی علامه بوده‌اند که در تآلیف و نشر کتاب شریف المیزان، مشارکت داشته است. مرحوم آیت‌الله مصباح در توصیف مراودات علمی خود با مرحوم علامه طباطبائی، چنین می‌گوید:
«اولین فرم کتاب تفسیر که چاپ شد یک جزوه شانزده صفحه‌ای بود. اوایل تابستان بود و من به مشهد مشرّف می‌شدم. ایشان همان فرم اول را با یک جلد کتاب «روش رئالیسم» که تازه چاپ شده بود به من دادند که خدمت مرحوم آقای میلانی بدهم. آقای میلانی تازه از کربلا به مشهد آمده و سکونت پیدا کرده بودند و هنوز در میان مردم خیلی شناخته شده نبودند. به هر حال من به مشهد مشرّف شدم و خدمت ایشان رفتم.


برای اولین بار بود که ایشان را از نزدیک زیارت می‌کردم. ... بعد که با اصرار کتاب‌ها را به ایشان دادم خیلی اظهار بشاشت کردند و خوشحال شدند و فرمودند: «چه هدیه بزرگی برای من آوردید» و سفارش کردند «هر فرمی که از تفسیر چاپ می‌شود برای من بفرستید، صبر نکنید تا تمام شود و یک‌جا بفرستید. مشتاق هستم زودتر جزوه جزوه ببینم.» ... همین‌طور خدمت ایشان [علامه طباطبائی] بودم و ارتباط‌مان تا حدی بود که گاهی سؤالاتی می‌کردم و ایشان هم گاهی قبل از این‌که تفسیرشان را به چاپ‌خانه بدهند، به من می‌دادند و می‌گفتند: «تو هم نگاهی بکن». ...این جزوات را زود می‌گرفتم و مرور می‌کردم و اگر چیزی به نظرم می‌رسید، خدمت ایشان عرض می‌کردم. گاهی می‌فرمودند درست است و گاهی هم اشتباه مرا رفع می‌کردند و می‌گفتند اشتباه کرده‌اید. از کمال لطف‌شان یک مرتبه من پیشنهاد کرده بودم و ایشان جایی را تغییر داده بودند و کم و زیاد کرده بودند. برای این‌که از من تفقّدی کرده باشند، در جمع دوستان گفتند فلانی هم در تفسیر ما شریک است.»


جایگاه تفسیری آیت‌الله مصباح در نزد علامه طباطبایی و همکاری در تنظیم و انتشار تفسیر شریف المیزان، پیش از این فقط در قالب تاریخ شفاهی مطرح می‌شد، اما برای نخستین‌بار دستخط مبارک علامه در این باب در کتاب «عمار انقلاب» منتشر می‌گردد.


در بخشی از دستخط مبارک علامه طباطبایی پیرامون نقش ایشان در زمینه تصحیح و چاپ تفسیر المیزان، خطاب به آیت‌الله مصباح چنین آمده است: «...دیگر هیچگونه مراجعه به اینجانب لزوم نداشته، و در تصحیح و اتخاذ کمک و اجازه چاپ و غیره، کاملاً مختارید.»


دستخط مبارک امام خمینی خطاب به آیت‌الله مصباح در سال 1356


بعد از شهادت آیت‌‎الله سیدمصطفی خمینی، سیل تلگراف‌ها و تسلیت‌نامه‌های جمعی و فردی به سمت نجف سرازیر شد. این اتفاق در کنار برگزاری مراسمات بزرگداشت، علاوه بر ابراز همدردی، کارکرد سیاسی نیز داشت و نشانه‌ای از بیعت با امام و همراهی با نهضت ایشان نیز تلقی می‌شد. مسأله تأمل‌برانگیز در این میان آن‌که نام آیت‌الله مصباح در میان تسلیت‌نامه‌های جمعی، به چشم نمی‌خورد. این مسئله تا پیش از این، یکی از ابهامات تاریخی بود که برای نخستین‌بار در کتاب «عمار انقلاب» به تفصیل بدان پرداخته می‌شود. ماجرا از این قرار است که آیت‌الله مصباح پیام تسلیت فضلای حوزه قم را امضاء می‌کند، اما یکی از بانیانِ تجمیعِ امضاءها، نامِ ایشان را خط می‌زند. بعد از این، ایشان تسلیت‌نامه‌ای خصوصی و انفرادی به امام می‌نویسند و امام به این عرض تسلیت پاسخ می‌دهند. دستخط مبارک امام خمینی در پاسخ به آیت‌الله مصباح برای نخستین‌بار در کتاب «عمار انقلاب» منتشر می‌گردد. این نامه به تاریخ 2 محرم ۹۸ [برابر با ۲۲ آذر ۱۳۵۶] نوشته شده و در بخشی از آن چنین آمده است: «سلامت و توفیق جنابعالی را از خدای تعالی خواستار، امید است در این راه خطرناک با سلامت نفس و خدمت به اسلام  و مسلمین، عبور کنیم.»


نامه آیت‌الله مصباح به امام خمینی در سال 1360 با موضوع ضرورت تحول و اقدام تشکیلاتی در زمینه تولید و ترویج معارف دینی


این سند تاریخی نشانگر نگاه راهبردی علامه مصباح در دوران استقرار نظام اسلامی است. چه اینکه ایشان در اوج انواع بحران‌های سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی، مسئله فکر و فرهنگ و نشر معارف ناب اسلامی را به عنوانِ یک دغدغه جدی، با امام خمینی مطرح می‌سازد و از ضرروتِ اقدامِ فراگیر و تشکیلاتی در این زمینه سخن می‌گوید و ترویج معارف دینی را محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نمی‌بیند. التفات به خلأهای جدی نهادهای دینی، خصوصاً حوزه‌های علمیه، در تبیین و ترویج اسلام ناب، امر دیگری است که در این نامه از آن سخن رفته است. به نظر می‌رسد این نامه که به تاریخ 6 صفر 1402 نگارش یافته، منشأ اقدامات بعدی آیت‌الله مصباح از جمله راه‌اندازی بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(ع) باشد که بعداً با تأسیس مؤسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی تکامل یافت. حمایت‌های تمام عیار امام و مقام معظم رهبری از اقداماتِ راهبردی آیت‌الله مصباح نیز در چارچوب این قبیل اسناد تاریخی، کاملاً قابل فهم است.


ناگفته ماندنِ ابعادی از جایگاه علمی، خدمات فرهنگی و کارنامه سیاسی علامه مصباح، بیش از آنکه ریشه در غفلت و کم‌اطلاعیِ برخی تراجم‌نگاران و مورخان داشته باشد، به وصفِ اخلاص و کتمان آن عالمِ مهذب بازمی‌گردد که همواره تلاش می‌کرد در آشکارسازی مجاهدت‌های خود، گامی برندارد و بی‌ادعا و گمنام به خدمت و مجاهدت در سنگرِ فکر و فرهنگ بپردازد.


گفتنی است، کتاب «عمار انقلاب؛ حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی، از هنگام تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313)» در آستانه سالگرد ارتحال علامه محمدتقی مصباح یزدی، توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در معرض انتشار قرار می‌گیرد. این اثر به قلم سهراب مقدمی شهیدانی نگارش یافته و در آن برای نخستین‌بار برخی‌ ناگفته‌های تاریخی و اسناد تازه‌یاب منتشر می‌شود که بسیاری از ابهامات تاریخی را حل و فصل می‌کند.


«عمار انقلاب» به سه تن از اساتید علامه مصباح تقدیم شده است: «تقدیم به امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت‌الله العظمی بهجت، که عمار انقلاب پرورش‌یافته مکتب فکری و سیاسی آنان بود.»


«عمار انقلاب» در 824 صفحه وزیری در 500 نسخه توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی انتشار می‌یابد. علاقمندان برای تهیه کتاب به نشانی ذیل مراجعه نمایند: تهران، خیابان دیباجی جنوبی، خیابان شهید تسلیمی، کوچه زاور، کوچه گل (سمت راست)، کوچه دادآفرین، پلاک 6، تلفن  22579192-021. تلفن دفتر قم: 32904231-025.

تاریخ انتشار: 1401/10/05

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil