ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت / آمنه عسکری منفرد، نویسنده و پژوهشگر
۱. مسئلهی زن در هر مکتب فکری؛ محصول جهانبینی، معرفتشناسی و انسانشناسی آن مکتب است. در جوامع غیر الهی الگوهای ارائه شده برای زن، محصول تفکر ناشی از معرفت مادی است و تا جایی پیش رفته که زن را یا موجودی ناتوان و ناقص برمیشمارد که وجودش کامل کنندهی مرد به شمار میرود و یا با نگاهی کاسبگرایانه و اقتصادی، وسیلهای برای اطفاء شهوت محسوبمیشود.
جریان دفاع از حقوق زن در غرب، پایهی تشکیل مکاتب فکری و عملی فمینیسم شد و از آنجا که از سالها قبل جریان صهیونیزم طبق مفاد ۲۴ مادهای پروتکلهای یهودی، بهدنبال برآوردهشدن آرزوی یهود، یعنی برتری بر تمدنهای عالم و حذف تمدن اسلام بهعنوان تمدن برتر از جهان بوده، از بستر فمینیسم برای جهانیسازی تفکر خویش استفادهکرد تا به وسیلهی آن، ایدئولوژی شیطانی خود را گسترش دهد.
۲. جریان یهود با بهرهگیری از اصول مدرنیسم از جمله؛ اصل فردگرایی، لذتگرایی و تساوی حقوق زن و مرد، پایههای فمنیسم را در جامعهی غربی بدینسان پایهریزی کرد و با بلندکردن عَلَم حقخوهی زن، او را وارد صحنهکرد.
همچنانکه پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز، موج فمنیستی با ظاهری اسلامی بهدنبال توجیه آموزههای دینی با رویکرد روشنفکرانه و فمینیست بود، تا با جداسازی این قشر تأثیرگذار انقلاب از قرآن و عترت و آموزههای اسلامی، او را فریب دهد.
این در حالی است که در گرایشهای متنوع فمنیسم که طی دو موج از سال ۱۷۸۹ میلادی شروع شد، زنها حتی دارای حقوق اولیهی انسانی هم نبودند، تا جایی که وقتی بعد از انقلاب فرانسه اعلامیهی حقوق بشر نگاشته شد، حتی نامی از حقوق زنان به میان نیامد و اعدام با گیوتین پاسخ تنها زنی شد که بهدنبال این حق بود.
۳. در حقیقت در طول تاریخ زن میان دو ستم قرار گرفته که این هر دو ستم در یک جمله با هم اشتراک داشتند و آن تحقیر زن است. یکی ستمی بود که برای زن حق حیات، اظهارنظر و تلاش قائل نشدند و به اشکال مختلف او را از صحنههای فعالیتهای زندگی و اجتماعی عقبراندند و همچون جاهلیت مانع تعلیم و تعلم و رشد او شدند و جریان دوم جریانی است که زن را بهعنوان وسیلهای برای عشرت و تمتع و با نام «حقوق زن و آزادی» به میدان آوردند و او را از صحنهی تأثیرگذاری در عالم جدا ساخت.
ایناز آنجا بود که مبانی فکری فمنیسم، که برگرفته از آموزههای مکاتب اومانیسم (انسانمداری)، سکولاریسم (جدایی دین از سیاست)، لیبرالیسم، فردگرایی، لذتگرایی و نسبیتگرایی است، با شعار خودبسندگی عقلی و بیاعتنایی بهحجیت وحی، نفی تمایزهای جنسیتی و برابری زنان با مردان، به میدان آمد.
۴. اما مکتب اسلام با حمایت از جایگاه و شخصیت انسانی زن، میان زن و مرد از نظر استعدادهای طبیعی، مسئولیتها، نقشها و حقوق، مشابهت قائل نشده بلکه با تدبیر حکیمانهی الهی، دو مدار مختلف برای حرکت آن دو تنظیمکرد که ظرفیتهای وجودی هر یک را متناسب با کارکردهای مورد انتظار مقرر و میان تکوین و تشریح هماهنگی کامل برقرار ساخت تا هر یک از دو جنس از هویت خویش فاصله نگیرد.
از این جهت فعالان حقوق زنان مسلمان نیز بهدنبال احیای هویت زن هستند تا به واسطهی آن، بتوانند حقوق حقهی زن در جامعه را احیا کنند. این حقوق مطابق لوازمی است که بهطور طبیعی در وجود او نهاده شده است در حالیکه در تفسیر فمینیست از زن، از او بهعنوان ابزار و وسیله استفادهشده، تا بر مبنای ایدئولوژی فمنیسم به اسم آزادی از او بهرهکشی شود.
طبق تعالیم اسلامی، زن وجودی مؤثر، متعالی و تعالیبخش دارد؛ بهعنوان مثال در آیه ۱۲ سوره ممتحنه که بیعت زنان با رسول خدا و حضور اجتماعی آنان را به تصویر میکشد، همچنین آیه ۵۹ سوره احزاب که پوشش را برای زنان واجب میداند و آیه ۳۰ اهداف که چشم چرانی را منعمیکند و آیه ۳۳ احزاب که خودنمایی و تبرج زنان را برای نامحرم ممنوع اعلاممیکند؛ همگی دلالت بر جواز حضور زن در جامعه با رعایت شرایط خاص را دارد.
۵. همچنین طبق روایات موثق، حضور حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) برای بیان احکام در مسجد و در جنگ احد در کنار زنان دیگر و یا حضور کاروان حضرت زینب در کربلا و رسالت پرچمداری ایشان بعد از واقعه عاشورا، نشان از جواز نقش اجتماعی زنان بهمعنای تقسیمکار اجتماعی در اسلام را دارد و ادعای ما این است که بر اساس آموزههای اسلام که ایدئولوژی خود را بر پایهی شناخت انسان از خود و تعیین نقش خویش در آفرینش چیدهاست، نقش زن معین شدهاست و طبق تأکیدات آیات الهی مبنی بر خودشناسی و خودآگاهی، «هویت زن» بهعنوان یک انسان، تنها در ارتباط با پروردگار معنا مییابد و این نقطهی مقابل امانیسم و آموزههای فمنیسمی است.
چراکه آموزههای الهی اسلام، «انسان» را مرکز آفرینش میداند و مقام «خلیفةالهی» برای نوع انسان، والاترین جایگاهی است که برای انسان اعم از زن و مرد تعریف شده است و انسان بهدلیل برخورداری از نعمت عقل و اختیار نسبت به سایر موجودات شایستهی آن گشتهاست.
در منظر اسلامی، هستی هدفمند است و در راستای این اهداف، انسانها دارای نقشهای معینی هستند؛ از جمله اینکه زن در جهانبینی الهی با بهرهگیری از احکام اسلامی که هم ناظر به شخصیت فردی و هم کارکرد مسئولیتهای اجتماعی در جهت نیل به قرب الهی است با شناخت تواناییهای خود و ایمان به تأثیر انتخاب و افعال در مقیاس جهانی حق انتخاب دارد. زیرا او خوب میداند جزئیترین عملش، اثر اجتماعی و تمدنی دارد، بنابراین با دوری از الگوی فمنیست که بهدنبال «مردوارهکردن» زن با شعار آزادی و بهعنوان یک امتیاز برای او شمرده میشود، دست به انتخاب میزند تا جایگاه خویش را در آفرینش دریافت کند.
نکتهی مهم این است که در تعریف این الگو، محدودیت در نقش اجتماعی برای زن نهتنها منکر نیست، بلکه در قالب وظیفه و تکلیف، گاه واجب عینی بهشمار میرود که بیتوجهی به آن عواقب جبرانناپذیر را برای جامعه بههمراه خواهد داشت.
زن مسلمان با انتخاب «عفاف»، «حجاب» و «دوری از مردوارگی» که زن را به مشاغل گوناگون که با ساختمان جسمی و روانی و فکری او سازگار نیست و گاه مختص مردان است -ولی در تفکر فمنیسم بهعنوان امتیاز برای زن بهشمار میرود و گاه او را وسیلهای برای التذاذ جنسی مردان و یا عرضه شدن و هرز شدن تبدیل میکند- دوری میکند و به این وسیله ارزش وجودی خود را حفظمینماید.
آری! زن مسلمان میداند که میتواند مستقیم یا غیرمستقیم در فضای تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرا در جامعه نقش داشتهباشد و نقش تمدنی خود را ایفا کند و لازمهی این امر، «شناخت هویت زن» توسط خود زنان میباشد که با شناخت و حفظ آن، در دنیای ابر رسانهی فعلی -که هر لحظه بهدنبال تولید فرهنگهای بیاصل و ریشه هستند- مسیر تعالی خویش را حفظ کند تا نقش تمدنی زن مسلمان را به شایستگی ایفا کند.
تاریخ انتشار: 1401/11/16
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.