رسانه فکرت | حجت الاسلام مهدی عصمتی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب


معنویت حلقه مفقوده زندگی انسان در همه عرصه ها و هدایت بخش و جهت دهنده سلوک آدمی خواهد بود. انسان به معنویت از آغاز تا انجام و فرجام زندگی اش نیاز ذاتی و نفسی دارد و هرگاه از چنین نیاز وجودی‎اش غفلت کرد دچار خسارت‌های فراوانی شده و هرگاه به این نیاز درونی و فطری‌اش توجه داشت دارای آرامش و آسایش و صاحب پیشرفت در ساحت های گوناگون شده است.


معنویت را می‎توان به معنویت فردی و اجتماعی، معنویت فعال و منفعل، معنویت پویا و ایستا و معنویت جهادی-انقلابی و معنویت خنثی و سازشکار تقسیم کرد.


هرگاه معنویت را در گفتمان انقلاب اسلامی و بر محور بینش‌ها و گرایش‌ها، روش‌ها و کنش‌های امثال امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب اسلامی مورد مطالعه و مداقه قرار می‌دهیم درمی‌یابیم که این معنویت دارای مختصاتی چون: جامعیت، کمال، جهان شمولی و جاودانگی و دارای ماهیتی جهادی و انقلابی، پویا و فعال است که عناصری مثل: عقلانیت، سیاست و عدالت اجتماعی در آن متجلی است.


چنین معنویتی، معنویت فردی صرف نخواهد بود بلکه در عین فردیت از هویتی اجتماعی برخوردار است. معنویت اجتماعی و «معنویت» انقلاب و نظام اسلامی نیز تنها به معنای دعا، نیایش، عبادت و غیره نیست؛ بلکه معنویتی ساری و جاری در چالش‌های روزمره و واقعیت‌های حیات انسان و زندگی فردی-اجتماعی است.


معنویت؛ خلوت و خلسه صرف نیست و با مواسات و رعایت حقوق شهروندی، نسبتی تام و تمام دارد، نه اینکه نسبتشان در بی‎نسبتی و جزیره‌ای بودن آنها با هم باشد؛ چه اینکه معنویت، معلول معرفت و مولود عبودیت و محصول تحقق عدالت فکری و اخلاقی در حوزه انسانیت انسان است و راه کسب معنویت نیز اصلاح درون و برون است.


معنویت اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی اساساً معنویت نیست و اگر باشد ناقص و ناکافی است، چه بسا انسان و جامعه انسانی را دچار «بحران هویت» نماید و معنویت بر پایه باورهای اسلامی، رابطه دو سویه با عدالت اجتماعی و کرامت و حریت انسانی دارد و تاثیر معنویت و معرفت، معنویت و کرامت، معنویت و عدالت و معنویت و حریت، تاثیری دو جانبه و متقابل است.


به‎تعبیر شهید مطهری «انسان به ایمان و عقیده و آرمان رسیده، انسان حق‎جو و حق‎طلب، انسان به‎ایدئولوژی رسیده‎اند» (مجموعه آثار، ج24، ص361) به تعبیر ایشان؛ «نهضت خدایی باید برای خدا آغاز و برای خدا ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه غیرخدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شاملش گردد...» (همان، ص93)


امروز نظام اسلامی و جامعه اسلامی از درون، هم از جهت فکری-فرهنگی و هم از جهت معنوی و رفتاری، تهدیدپذیر و در معرض خطرات و آفات است و باید به سنت لایتغیر خدا توجه داشته باشیم که «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (رعد/11).


بنابراین ما در دوران جهاد اکبر زندگی می‌کنیم؛ جهادی که در همه ساحت‌های زندگی ما حضور دارد و نظام اسلامی باید از مراقبت‌ها و بیداری ویژه‎ای نسبت به این مسأله برخوردار باشد. اینک که عصر، عصر معنویت‌گرایی است و گفتمان معنویت انقلاب اسلامی در حال تسخیر افکار و احوال نسل‌های جدید جهانی است نظام سلطه درصدد استحاله معنویت و ترور معنایی-معرفتی واژه معنویت و مبناسازی‎های نوین برای آن است.


به‎گونه‌ای که معنویت را از مقام والایش تنزل داده و تفسیری مادی و سکولار از آن ارائه کند. به تعبیر زیبا و روشنگر استاد شهید مطهری: «متاسفانه موج اندیشه‎های محدود مادی و حسی که از مغرب‎زمین برخاسته به آنجا کشیده که گروهی اصرار دارند همه مفاهیم عالی و وسیع و گسترده جهان بینی اسلامی را تا سطح محسوسات و مادیات تنزل دهند» (مجموعه آثار، ج2، ص138).


بنابراین «ایمان به خدا» و ارتباط با حق‎سبحانه در حدوث و بقاء معنویت دارای اصالت و اعتبار است، آن‎هم ایمانی که قرین و رهین عمل صالح قرار گیرد تا تصعید تکاملی انسان معنامند شود، چنان که قرآن کریم فرمود: «الیه یصعدالکم الطیب و العمل الصالح یرفعه» (فاطر/10) پس ایمان به‎عمل انسان ارزش می‎دهد و عمل صالح ایمان را صعود می‎دهد و هر دو در کمال هم نقش اصلی را ایفاء می‎کنند.


به‎همین دلیل دانستن، شناختن و فهم حقیقت به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه ایمان به آن و تسلیم شدن در برابر آن حقیقت نیز لازم است. با چنین رهیافتی است که می‌توان «معنویت منفی» و «معنویت اخلاقی» منهای خدا و شریعت را به نقد کشید. به‎همین وزان نیز می توان «ضرورت دین» و «اصالت دین» را در زندگی انسان و تامین سعادت حقیقی اعم از سعادت فردی و اجتماعی و مادی و معنوی را مورد تاکید قرار داده اند.


از این رو با توجه به اهمیت،  ضرورت و حساسیت معنویت در دوران جدید لازم است گفتمان معنویت در انقلاب اسلامی برمحور اندیشه‌های ناب امامین انقلاب بیان، تبیین، تحلیل و تعلیل شود تا پیشرفت همه‌جانبه با هدف دستیابی به «حیات طیبه»  شکل گیرد.


زیرا اگر نظام اسلامی ریشه در معارف و معنویات نداشته و از آنجا تغذیه و تقویت نشود و هماره قرب به خدا و توحید و معرفت الهی را وجهه همت خویش قرار ندهد و بسط روح و روحیه ی عبودیت و بندگی خدا و تامین نیازهای بُعد اصیل انسان؛ یعنی روح را مطمح نظر ننماید، قطعا دارای خلاهای بنیادی و کلیدی خواهد شد و در نتیجه، پویایی، بالندگی و کارآمدی لازم را نیز نخواهد داشت که اساس، ارزش حکومت اسلامی به ارزشی بودن، ارزش گرایی و معناخواهی است که فرد را در صراط انسانیت و جامعه را در مسیر فطرت توحیدی و تعالی طلبش سوق و سیر دهد.


یعنی درد انسان، درد توحید، عدالت، کرامت، عزّت و معرفت است و درد حکومت و نظام اسلامی نیز بایسته است که چنین باشد. لذا نظام بیدار و بین، نظام هوشیار و پایدار و پویا، نظامی است که به اصالت‎های انسان و دردهای حقیقی آدمیان پاسخ دهد.


به‌طور کل می توان ماحصل بحث از معنویت در گفتمان انقلاب اسلامی را به اختصار اینگونه بیان کرد:


معنویت با اندیشه ایمان به‎غیب و اعتقاد به خدا از حیث هستی شناختی، نظریه فطرت توحیدی، بینش‌ها و گرایش‌های الهی از جهت انسان‌شناختی، با انگیزه قرب به حق سبحانه و تخلق به اخلاق الهی در نیل به حیات طیبه از زاویه غایت شناختی، التزام به شریعت حقه محمدیه (ص) و نقشه راهی که از طریق وحی قرآنی و بیانی ترسیم خواهد شد.


از بعد دین شناختی و انگیخته عمل صالح پویا و پایای متناظر به اقتضائات زمان از حیث وظیفه شناختی و با مؤلفه‌هایی چون توحید، عبودیت، امامت، عقلانیت، عدالت و تمدن سازی تعریف بردار است که در ارتباط‌های پنج‌گانه: «ارتباط انسان با خدا؛ ارتباط انسان با خود؛ ارتباط انسان با جامعه؛ ارتباط انسان با جهان و ارتباط انسان متکامل با انسان کامل» تجلی یابنده خواهد بود. معنویتی که در قالب راز و نیاز با محبوب، عبودیت در برابر معبود، معرفت، محبت، اطاعت و سنخیت با انسان کامل و مناسبات گفتاری-رفتاری، الهی-انسانی تحقق‌پذیر خواهد بود.

تاریخ انتشار: 1402/01/10

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil