ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت| اسماعیل جلالی
هر نظام اجتماعی دارای بسیاری از اعتبارات تو در تو است. در میان این اعتبارات برخی از جایگاه ویژهتری برخوردار هستند. ما به این اعتبارهای ویژه و با ارزش بیشتر «بنیاد» میگوییم و قائلیم که بنیادهای یک تمدّن میتواند با تمدّن دیگر فرق داشته باشد، هر چند در برخی اصول مشترک هستند، و از طرفی وقتی فرد یا جامعه یا فرهنگی بنیاد یک تمدّن را پذیرفت، یعنی تحت تأثیر و سیطرۀ آن تمدّن قرار گرفته است.توجّه به این بنیادها و چگونگی مواجهه با آنها و همچنین قبول یا ردّ این بنیادها در ساختن یک فرهنگ و تمدّن بسیار مهم است.
باید توجّه کنیم که بنیادگذاران وقتی بنیاد چیزی را بنا میکنند، بهسختی بتوان آن بنیاد را تغییر داد، مگر اینکه هسته مرکزی آن بنیاد از میان رفتهباشد. اینکه چه چیزهایی بنیاد است، خود بحثی مستوفی میطلبد و همچنین نیازمند تحقیقی تاریخیاجتماعی است که بر مبنای آن متفکّران بحث کنند.
ما مدّعی هستیم پایهایترین بنیاد در میان بنیادهای تمدّنی در طول تاریخ و فراگیرترینِ این بنیادها در نبرد خیر و شرّ از طرفی و در مبارزات اجتماعیسیاسی از جهتی دیگر، بحث «زمان» است، البته امکان دارد کسی این ادّعا را نپذیرد، ولی نمیتواند مهم بودن این بنیاد و بنیاد بودنش را نفی کند، اگر چنین باشد، یعنی در صدد نفی بنیاد بودن بحث «زمان» در امور تمدّنی و فرهنگی باشد، باید مباحثهای درازآهنگ و مستنداتی تاریخی را فراهم آورد تا شاید مُجاب شود و مُستَبصِر.
ما در اینجا به اشاره و فقط چند مستند و مثال با توضیحی اندک را طرح میکنیم و فکر میکنیم همین اشاره برای اهل نظر کفایتی مستوفی دارد، بیش از این را باید به نهاد علم و مباحثات علمی واگذاشت. امّا اشاره: اگر داستان خلقت را یکی از سه داستان مهم در سرنوشت بشر از دیدگاه فرهنگها و شرایع و مکاتب و ... بدانیم و بنابر تقریر شرایع آسمانی و باورمندان بهبیان این داستان در کتب آنها، خلقت را از آدم ابوالبشر و هبوط و شجره ممنوعه و استکبار شیطان و اخراجش بخوانیم، به یک صحنه یا آوردگاه کمنظیر خواهیم رسید، آوردگاه مباحثه خداوند و شیطان(ابلیس).
جا دارد این صحنه و آوردگاه را ، صدها یا حتّی هزاران حکیم الهی از زوایای مختلف با زبان ادبی بیان و تبیین کنند، زیرا حاوی نکاتی عجیب و حیرتآور است. ابلیس در آن بحث، تمنّایی داشت، درخواستی، آیا خاطرتان هست؟ بزرگان فرمودهاند: ابلیس در زمین بعد از وجود مبارک امام زمان (ع) اَعلم موجودات است (نقل بهمضمون از مرحوم حضرت آیتالله حقشناس)، به دو قید دقّت بفرمایید در زمین و بعد از وجود مبارک امام زمان (ع)، یعنی در هر زمانی در زمین فقط یک امام و حجّت بر حق وجود دارد، در زمینه علم بعد از آن یکتای آسمانی ابلیس نشسته است.
حالا چنین کسی میخواهد از خدا چیزی بخواهد، او بیش از بسیاری میداند چه باید بخواهد که بنیاد شرارت باشد و چه میخواهد؟ وقت، زمان. ولی خداوند مکارترینِ مکاران است و هر مکری در برابر مکر خداوند رنگ میبازد. خداوند بنیاد زمان و وقت را به او نمیبخشد و میفرماید مهلت داده خواهی شد، ولی زمان و وقت آن مهلت با من است، منِ خداوند بنیادگذار وقت و زمان هستم.
شما خودتان میتوانید این مبارزه در بنیادگذاری زمان و وقت را در کتب مقدّس و داستانهای آن مثل داستان روز سبّت (روز شنبه) و برخی عبادات، مثل نمازها و حج و ... دنبال کنید. در دنیای جدید اینکه مبنای زمانِ روزانه نقطه یا مکان گرینویچ است، یا مبنی سال میلادی است که اگر یک روز نهاد علم بیاید پای کار و زبان خطابه فعال شود، خواهیم دید که چگونه سال میلادی هیچ ربطی به مسیحیّت ندارد، حتّی به مسیحیّت تحریف شده و یک مبنای کاملاً کفروَرزانه است و آن وقت باید بنشینیم و ببینیم که باید، «بخندیم یا بگرییم؟!».
بنابر دین مبین اسلام و بنیادهایش، باید بگوییم نظمی که سازندۀ تمدّنی اسلامی است، نظم طبیعی است، نه نظم ریاضی. نظم طبیعی گوشهدار نیست، بلکه دایرهوار است، آن هم نه این دایرههای تر و تمیزی که در زمانۀ مدرن مُد شده است. خود این بیان نیازمند بحثی مفصل است، ولی فقط برای اشاره به وقت نماز و روزه و ... و تقویم هجری دقّت کنید. زمان عبادت در دین که مبنای تمدّن دینی و اسلامی است، ثابت و ریاضیوار نیست، بلکه متغیّر است و معیار تغییر آن نیز طبیعت یا گردش ایّام است، چیزی که دست خداست، دست پر قدرت خدا، زیرا فقط و فقط و فقط خدا نویسنده است. همان قدرتی که بُهتآور است(بقره، 258).
تأمّل در این آموزه حکیمانه بسیار افقگشا است. بنابراین هر نظمی که بخواهد ریاضیوار باشد بهنوعی با نظم اسلامی در تضاد یا مقابله است. و هر نظام اجتماعی که بخواهد افق تمدّن اسلامی را بگشاید، باید نظامات خود را بر مبنای نظمی طبیعی بنیان نهد.
اینکه ما مدّعی تمدّنسازی اسلامی باشیم و در زمان نیز خود را تسلیم تمدّن غربی یا غیراسلامی نماییم از آن تناقضات یا طنزهای روزگار است که موجبات فراهم آوردن کمدی سیاه را طرحریزی خواهد کرد. اگر در بخشهایی تسلیم صورت گرفته یا برخی بنیادها بصورت گذرا پذیرفتهشده، مثل پول، از جهت گذر از تنگناها است، اینکه روی این بنیادها و برخی تسلیمها هیچ توجهی نمیشود، یا برنامهای برای رفعش وجود ندارد، نشانه است، نشانۀ بیعرضگی یا سرسپردگی یا اهمال یا ...، ولی اینکه در بنیادیترین امر، یعنی زمان، بخواهیم خودمان را تسلیم کنیم، یک نشانه بیشتر ندارد، خیانت محض.
تاریخ انتشار: 1403/02/31
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.