رسانه فکرت | فائزه سادات حسینی، پژوهشگر و فعال رسانه

 

رسانه یعنی هر چیزی که با ارسال پیامی به شما قدرت تاثیرگذاری روی ذهن و رفتارتان داشته باشد تا در نهایت بتواند روی تصمیم‌گیری شما تاثیر بگذارد. حالا این رسانه می‌تواند از اشخاص، تبلیغات، بیلبوردها، رادیو، کتاب، روزنامه، فراخوان باشد تا تلویزیون، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها و... . اما بنظر شما قدرت یک رسانه در چه هست؟ در بزرگی وقایع، در روایت‌های آتشین، در عکس‌ها و فیلم‌ها یا اصوات و یا بیان استدلال‌های قوی؟ پاسخ این است که شما باید تمام آن‌ها را در کنار هم  مثل حلقه‌های زنجیر به هم متصل کنید تا مخاطب مجذوب شما شوند. مساله قدرت رسانه‌ای آمریکا نیز به همین ترتیب است با این تفاوت که فقط به دایره بنگاه‌های خبرپراکنی محدود نیست و از 2012 .م، به فضای مجازی یا شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر یا فیس‌بوک کشیده شد. بدین‌خاطر امروزه شاهد پژوهش‌هایی بر تاثیر شبکه‌های اجتماعی در تصمیم‌گیری‌های عمومی و حتی ویژه مملکتی هستیم که انتشار آنان لزوم یادگیری سواد رسانه‌ای را برای عموم می‌طلبد. یکی از آنان نتیجه بررسی دکتر میثم علیزاده ( پژوهشگر فوق دکتری دانشگاه زوریخ در حوزه عملیات‌های روانی در شبکه‌های اجتماعی) برای موضوع ارتباط بین فضای مجازی و انتخابات 2020 آمریکا است که طی نشستی با ساترا در آذر 1399 انجام شد. در این یادداشت به رئوس این مطالب در قالب یک گزارش کوتاه اشاره می‌شود.


آیا شبکه‌های اجتماعی در انتخابات آمریکا قدرت دارند؟


تا حدودی بله. این امر مربوط به نقش social media در رفتارها و افکار ما هم مشخص است و حالا در مسائل مهمی همانند انتخابات بیشتر نمایان می‌شود. شاید اولین مورد در کشور کره جنوبی برای انتخابات ریاست‌جهوری سال 2012 بود که همان موقع توسط یک مامور امنیتی خودشان کشف شد اما بعدها روزنامه دیپلمات آن‌را بهتر و در ارتباط با عملیات روانی در شبکه‌های اجتماعی توضیح داد. این گزارش در سال 2018 منتشر شد و دو سال قبل هم در انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ مدارکی دال بر دستکاری آراء به‌واسطه عملیات‌های روسیه و چین در آن فضا علنی شد. این دخالت برای کنگره آمریکا قابل قبول نبود زیرا شبکه‌های اجتماعی هم برای دفع آن عملیات ویژه‌ای نکردند و بتدریج رسوایی‌ها در شبکه‌های خبری اهمیت یافت. این اقدامات موجب جریمه‌های سنگین، سقوط سهام پلتفرم‌ها، فشار دانشگاهیان و افکار عمومی شد تا شبکه‌های اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر ملزم به انتشار داده‌های خود در زمینه influence operations یا عملیات نفوذ بشوند. البته در نظر من همان عملیات روانی هستند که  در سال‌های 2017 و 2018 منتشر شدند و در اختیار محققان قرار گرفتند. من در آن ایام هفتاد عملیات را با کمک هوش مصنوعی شناسایی و در قالب 18 عملیات نفوذ کلی درآوردم. اما برای انتخابات سال 2020 ما شاهد مقابله‌های فیس بوک و توییتر با انتشار اخبار جعلی یا نادرست بودیم که در قبل از ورود به این سال شروع شد. برای مثال توییتر از سال 2019 منع تبلیغات گذاشت و ترامپ قدرت تبلیغ خودش را در توییتر از دست داد یا فیس بوک قوانینی در این زمینه وضع و برای کاربران خود اعلام کرد.

 

البته به این نکته توجه داشته باشید که بنابر یک پژوهش در سال 2020، تبلیغات سیاسی برای نامزدهای انتخاباتی تاثیرات چندانی ندارند و جزیی هست؛ به‌این خاطر تمرکز کمپین‌ها روی فضای مجازی و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی بود. به‌عنوان نمونه اگر بخواهیم یک نمونه حرکت کمپین‌ها را در فضای مجازی بیان بکنیم بایست روی ارسال ایمیل‌های تبلیغاتی متمرکز بشویم. درواقع این موضوع پژوهشی دانشگاه پرینستون بود که با ساخت چند هزار بات، ایمیل‌های تبلیغاتی کمپین‌ها به بیش از 3000هزار نفر ارسال شد. حالا تاکتیک جذب مخاطب یا اقناع آن برای باز کردن ایمیل‌ها چه بود؟ یا ایمیل را پاسخ ایمیل‌های قبلی فرد معرفی می‌کردند یا قسمت نام افراد را مخفی می‌کردند تا حس کنجکاوی اشخاص بیشتر شود و یا ایمیل‌ را باعنوان urgent  و دارای محدودیت زمانی ارسال می‌کردند. پس این هم بایست مورد توجه و تحلیل متخصصان سیاسی قرار بگیرد.   


راهکارهای دیگر شبکه‌های اجتماعی برای مقابله با اخبار نادرست در انتخابات آمریکا چه بود؟


ببینید یک اصطلاحی بنام اصطکاک یا friction در بررسی پیام‌های غلط وجود دارد که این به‌طور کلی از سال 2012 برای واتساپ در هند مورد توجه قرار گرفت. ماجرا چه بود؟ در بررسی‌های آن زمان بیشترین قربانی‌های واتساپ در برزیل و هند بودند، پس یک تیم پژوهشی پیشنهاد اصطحکاک را ارائه کردند که توجه آن بر باز ارسال پیام موردنظر در دایره پنج نفره برای واتساپ بود. این ایده برای توییتر جالب شد و همان را بنابر دو محور اصلی برای انتخابات آمریکا به‌کار بردند: اول آن‌که اگر محتوای باز ارسالی کاربر دارای بار سیاسی یا انتخاباتی بود بایست زیر آن، نظر یا یک تحلیلی از خود می‌نوشت و بعد ارسال می‌کرد. اصطلاحا به آن quote retweet گفته می‌شود که موجب کاهش سرعت انتشار اخبار نادرست یا جلوگیری از آن بود و همچنین فرد را وادار به تفکر انتقادی برای آن پیام رسانه‌ای می‌کرد.

 

دومین راهکار اصطکاک توییتر ناظر بر محتوای مطلب ارسالی شما بود که اگر متوجه گمراه‌کنندگی یا نادرستی آن می‌شد اجازه retweet به آن نمی‌داد یا این گزینه را برای شما فعال نمی‌کرد. اگر بخواهم یک مثال بزنم می‌توانم به توییت ترامپ درباره امکان تقلب در رای‌گیری پستی همین انتخابات 2020 اشاره کنم که توییتر زیر آن پیام اثبات نشده درج کرد و حتی دنبال‌کنندگان او را جهت بررسی بیشتر به یک لینک جداگانه ارجاع داد.

 

این اقدام توییتر برای اولین بار در شبکه‌های اجتماعی بود که به یک رییس‌جمهور برچسب اثبات نشده می‌زد و حتی مشابه آن در فیس‌بوک، برای روسای جمهور برزیل و ونزوئلا در مسائل کرونایی دیده شد. اما این فراموش نشود که اصل بررسی اخبار یا ادعاها در شبکه‌های اجتماعی بیشتر به‌منظور تامین امنیت روانی شهروندان و جلوگیری از تهدید امنیت ملی هست. زیرا شما با انواع big data در این فضا روبرویید که موجب تولید رفتارهایی در سطح کلان جامعه شده و بررسی آنها به‌سبب گستردگی و حجم داده‌ها از عهده نیروی انسانی خارج هست؛ پس در این‌جا نیازمند ابزار کامپیوتر و هوش مصنوعی می‌شود. بدین‌لحاظ از سال 2016 توییتر سامانه‌ای به‌نام transparency.twitter.com را برای مقابله با آنان راه انداخت تا با استفاده از هوش مصنوعی این عملیات‌ها را به‌سرعت شناسایی کند.

 

یکی از فواید این سامانه‌ها جلوگیری از ایجاد هیجان‌های کاذب در نوجوانان آمریکایی بود که بیشترین قربانیان اخبار کاذب هستند چراکه گاهی اوقات هدف بمباران یک خبر تولید یک گفتمان یا گفتمان‌سازی هست. موردی که ترامپ از آن برای تبلیغ خود و دولت‌اش بسیار استفاده می‌کرد و درواقع اذهان عمومی را به‌جای تمرکز بر اخبار یا مسائل مهم دیگر، به سمت خود جلب می‌کرد. ما در این زمینه حتی یک مقاله پژوهشی با موضوع گفتمان‌سازی ترامپ در توییتر داریم که سوال اصلی آن بر تاثیرگذاردن توییت‌های ترامپ بر رسانه‌های سنتی مثل روزنامه یا تلویزیون بود. این تحقیق در سال 2020منتشر شد و پاسخ به این سؤال هم بله بود.

 

اگر بخواهم تنها در چند جمله نکات مهم تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی در انتخابات 2020 آمریکا را پایان دهم، به این موضوع مهم اشاره می‌کنم که داده‌های این شبکه‌ها جزء اسرار هستند و اصلا منطقی برای افشای‌شان حتی در میان جامعه دانشگاهی آمریکا نیست. چون این‌ها حکم بقای پلتفرم‌ها هستند و به‌ندرت برای اتفاقاتی خاص این داده‌ها با انتخاب خودشان به گروه‌های علمی یا اساتید برتر می‌دهند. چنان‌که فیس بوک در سال 2016 تحقیقی بنابر داده‌های خودش برای افزایش مشارکت آمریکایی‌ها در انتخابات آن سال انجام داد.

 

نتیجه‌اش چند سال پیش در مجله nature منتشر شد که از 61 میلیون عضو آمریکایی در فیس بوک، این پلتفرم تنها به یک سوم کاربرانش پیام ترغیب به رای را ارسال کرد. خروجی آن نیز اعلام شش دهم درصد در افزایش مشارکت آمریکایی‌ها برای سرنوشت کشورشان بود. پس این نکته مهمی هست که اولا داده‌ها اتوماتیک‌وار از فضای شبکه‌ها خارج نمی‌شوند و دوم آن‌که این‌ها توان تاثیرگذاری بر رفتار کاربران را دارند.

تاریخ انتشار: 1402/11/02

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil