ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | حسین سوزنچی، استاد تمام گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام
نقدی که بر سیر فعلی مطالعاتی آثار شهید مطهری وارد است ایناست؛ داستان راستان باید برای مطالعه جنبی باشد و پنجمقاله هم ورود خوبی نیست از این رو که خیلی در ذوق افراد میخورد بهویژه افرادی که در سطح عالی هستند. چون کتابی است که شهید مطهری برای دبیرستان نوشتهاند. در سطح دینی دبیرستان است. لذا این سیر مطالعاتی برای افرادی که در سطح عالی هستند باید اصلاح شود.
موضوع جلسه کلیت و ضرورت و اهمیت سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری است. هدف اصلی از این سیر مطالعاتی برای طلاب در حوزه علمیه براین اساس است که طلاب در حوزه علمیه دو هدف اساسی دارند: دستیابی به اجتهاد و تبلیغِ ماحصل آنچه یاد گرفته شدهاست. در این دو هدف، اجتهاد در یک فرآیند خیلی سریعش زیر پانزده-بیست سال اتفاق نمیافتد و قریب بهمحال است و عموماً زیر این مقدار نمیشود. و از آن طرف هم در فضای تبلیغ اینطور است که غالباً افراد پیش از اجتهاد وقتی که به تبلیغ میروند باید دو سطح از مطالب را یاد بگیرند. یک سطح، تخصصی است که در روال عادی حوزه میباشد و یک سطح دورنمایی از معارف اسلامی است. هم تحلیل خود طلبه را جامعتر مینماید و هم در مقام تبلیغ دست او را میگیرد. چه اینکه نیازهای اجتماعی بسیار گسترده شدهاند و نیاز به آموزشهای گسترده نسبت به معارف اسلامی است که نظام فکری منسجمی بهدست یابد.
یکی از نکات در دروس حوزه علمیه این است که انباشت مطالب و طولانی بودنش بهقدری زیاد است که خیلی اوقات، طلاب رابطه مبانی که یاد گرفتند با این کاربردش را تقریباً نمییابند. بههمین جهت تقریباً اغلب طلابی که همین سطح را هم تمام میکنند و جدی هم تحصیل میکنند اما برای تبلیغ که میروند هرچند در مسألهگویی مهارت دارند اما در سؤالهای اجتماعی، سؤالهای سیاسی، فرهنگی که از ایشان میشود، غالباً سطح تحلیلها خیلیوقتها با سطح کسانی که این مطالعات را ندارند خیلی فرقی نمیکند. لذا از نکات مهم در زمینه تبلیغ این است که مردم و جامعه انتظار جامعیت از طلاب را دارند و طلاب باید یک جامعیتی داشتهباشند تا بتوانند پاسخگوی این نیاز باشند.
سومین نکته که ضرورت سیر مطالعات آثار شهید مطهری را ایجاد مینماید این است که در فضای سنتی حوزه خیلی کار خوبی انجام شدهاست که بارزترین آنها عرصه فقه و اصول و ادبیات است. اما در عرصه اجتماعی، کار مناسبی انجام نشده است. یعنی خیلیوقتها پاسخی که از یک طلبه حتی مجتهد معمولی دادهمیشود و نه حتی طرازهای بالا، تفاوتی با یک دانشگاهی ندارد و گاهی وقتها دیده میشود که دانشگاهیان در عرصههایی از ما تواناتر هستند. منظور دانشگاهیای استکه مطالعات اسلامی عمومی دارند. گاهی اوقات این مطالعات اسلامی عمومی اساتید دانشگاهی باعث میشود که از یک طلبه ورود بهتری داشتهباشند.
لذا یک نگاه منسجم در دو حوزه ضرورت دارد: مسائل اسلامی و مسائل مستحدثة اجتماعی. باید این نکته را هم توضیح داد که مسائل مستحدثه صرفاً با نگاه فقهی نیست و باید آن را در سطح اجتماعی گسترده دید که صرفاً با یک فتوای فقهی نمیتوان به این مسائل پاسخ داد.
یک تجربهای از اجرای طرح سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری تجربه شخصی استاد سوزنچی است که در فضای دانشگاه امام صادق علیهالسلام سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری را در قالب رسمی در دانشگاه اجرا کردهاند و همین موجب شد که فضای سکولار دانشگاه بهسمت فضای اسلامی تغییر کند. و اکنون جریان فضای دانشگاه امام صادق علیهالسلام بهسمت فضای انقلابی و اسلامی تحول یافتهاست.
ویژگی و امتیاز تفکر شهید مطهری تغییر میدان بازی است. ما اکنون در میدان فکر غربی در حال فعالیت و حرکت علمی هستیم. اما شهید مطهری ویژگی و امتیازی دارد که برخلاف مدرنیته حرکت میکند. مدرنیتهای که فضای فکری غرب در جهان ایجاد کردهاست و اساساً آغازگر این حرکت امام خمینی است که این میدان را عوض کردهاند؛ و باید توجه داشت که این تغییر میدان بسیار مهمتر از پاسخگویی به مسائل مستحدثه است. بهعنوان نمونه مراجع تقلید نسبت به بانک معتقدند که این سیستم اقتضای ربا دارد و لذا اساساً باید تغییر در آن رخ دهد.
چند نمونه و مثالی که از تغییر میدان فکری توسط شهید مطهری میتوان به این موارد اشاره کرد:
الف- یکی از مسائل مهم در فلسفه دین این است که چرا عدهای دین دارند؟ شهید مطهری این سؤال را در کتاب علل گرایش به مادیگرایی برمیگرداند و میگوید که آنها فرض گرفتهاند که دینداری نامعقول است و حالا جامعه میپرسد که چرا عدهای کار نامعقول میکنند؟ در حالی که شهید مطهری این را بحث کرده است که دینداری اساساً کار معقول و مبتنی بر فطرت است و اساساً بیدینی نامعقول است. اگر دینداری پدیده فطری است چرا عدهای بیدین شدهاند؟ عوامل مختلف سیاسی، علمی و فرهنگی را مطرح میکنند. و این مسأله را شهید مطهری سال 58 مطرح کرده است. مسألهای که در دهه هفتاد بهعنوان یکی از مسائل اصلی کشور بهعنوان تهاجم فرهنگی توسط مقام معظم رهبری مطرح گردیدهاست.
ب- از دیگر مسائل، مسأله علم دینی است. بهمعنای اقتصاد و مدیریت اسلامی و امثال آن است. عدهای شبهه میکنند که این علم اسلامی که از ابتدا مطرح شدهاست کجا است؟ شهید مطهری از ابتدا بهحمل شایع این کار را آغاز کرده است. اکثر محققین امروزه بهحمل اولی درباره علم دینی صحبت میکنند. شهید مطهری درباره علم حقوق، حقوق خانواده، تولید محتوا کرده است. نظام حقوق زن در اسلام را با این دید اگر خوانده شود، کاملاً مشهود است. مسأله خانواده را که غربیها تقلیل دادهاند شهید مطهری بازخوانی کرده است. حتی در بین فضای حوزوی هم این چنین شهرت یافته است که کوچکترین واحد جامعه، خانواده است در حالی که این نگاه اشتباه است و تقلیلگرا است. شهید مطهری با این مسأله درگیر شدهاست و کتاب نظام حقوق زن در اسلام را تهیه کرده است.
طبقه سنتی ما حکمت عملی و نظری است. در حکمت عملی اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن را داشتیم. فرد، خانواده، جامعه. امروز مسائل عملی را ما تقسیم میکنیم به مسائل فردی و اجتماعی. اما خانواده در روانشناسی خانواده و یا جامعهشناسی خانواده مورد بحث قرار میگیرد. اما یک علم مستقل به آن اختصاص نیافته است. قدما به این استقلال قائل بودند. قرآن کریم معتقد به این استقلال نیز هست.
قرآن کریم میفرماید: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم» که در رابطه با فرد است. و در باب جامعه است که: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» وسط این دو، این چنین داریم که: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَة». در بحث اصلاح، اول خود فرد است و بعد جامعه بهمعنای تحلیل اجتماعی و وسط این دو خانواده است. یا این آیه «وَ اضرِبُوهُنَّ» که همه ما طلبهها سعی میکنیم که این را از قرآن کریم حذف کنیم که هرجا میرویم شبهه میکنند. «فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ» این یک شبهه مهمی در بین عموم طلبهها شدهاست. خانواده را مبنا قرار بدهید و ببینید که این شبهه را بهراحتی میشود حل کرد یا نه؟ این شبهه را در جمع خانمها مطرح کردم و از اسلام دفاع کردم و حمله بهغرب کردم. در حقیقت این «وَ اضرِبُوهُنَّ» برتری ما میباشد. و این برپایه این است که خانواده یک واحد مهم اجتماعی است و این مدل را شهید مطهری در نظام حقوقی زن در اسلام پیاده کردهاند.
لذا این کتاب صرفاً در پاسخ به یک شبهه نیست. بله شبهاتی چون تعدد زوجات، نفقه، ارث، ازدواج موقت را خوب پاسخ داده است. اما نکته مهم این است که چگونه به این شبهات پاسخ داده است. این روند فهم شبهات را از یادداشتهای شهید مطهری میتوان استفادهکرد.
مثال دیگر در تغییر زمین بازی در پاسخگویی به مسائل اجتماعی، شیوه بحث شهید مطهری در مقوله آزادی معنوی است. به این شیوه که بهعنوان مثال بیحجابی محدودیت در آزادی است و حجاب خود آزادی آفرین است. لذا اگر کسی مخالف حجاب باشد و مدافع آزادی نمیتواند در این زمین بازی بر بیحجابی استدلال نماید. لذا اساساً باید یاد گرفت براساس روش شهید مطهری باید در پاسخ به مسائل اجتماعی و تولید علم دینی زمین بازی را تغییر داد.
از راههای دستیابی به این هدف، شناخت عمیق از اسلام است. باید مجتهدانه دین را یاد گرفت. راه دیگر آن زمانشناسی است. شهید مطهری در میان دانشگاهیهای زمان شاه قرار گرفت و با اینها حشر و نشر داشت و ریشههای بحثها را دریافت. این مطلب را آقای «حمید عنایت» در مورد شهید مطهری بیان کرده است. ایشان استاد فلسفه غرب هستند و کتاب فلسفه «هگل استیس» را ایشان ترجمه کرده است. شهید مطهری در یکی از بحثهایی که با آقای عنایت داشتهاند میگویند که هگل اینطور نیست که شما میگویید و هگل مطلب دیگری را میگوید. آقای عنایت در خاطراتش هست و میگوید من رفتم و خواندم و دیدم که حق با شهید مطهری بوده است. لذا شهید مطهری نبوغی در زمانشناسی داشت که توانست با این نبوغ ریشههای مبانی تفکر غربی را دریابد. دیگر ویژگی که ایشان داشتن فهم ربط مسائل به یکدیگر است. یک مسأله اسلامی را به یک بحث غربی گره میزند. و این نشان از خلاقیتی بود که به ایشان اعطا شده بود.
یکی از اشکالات این است که شهید مطهری برای چهل سال پیش است و ما متفکرین جدیدی در این سالها داشتهایم. چرا باید هم چنان بهدنبال شهید مطهری بود؟ نوع اسلامشناسی شهید مطهری متفاوت از دیگران است براساس همان دو ویژگی که بیان شد یعنی اسلام شناسی عمیق بههمراه زمانشناسی.
اشکال دیگری که میشود این است که چرا تنها یک متفکر، محور سیر مطالعاتی است؟ پاسخ این است که کار علمی جهت تثبیت، ابتدا نیازمند تمرکز است. یک دوره تثبیت لازم است که مجموعه نظامی را بهدست بیاورد و سپس به سراغ اقوال دیگر میتوان رفت.
یک راهکار مطالعاتی بهجهت عدم تک زمینهای شدن این است که انسان بههنگام مطالعه همواره یک پرسش «چرا» در کنار هر بیان و پاسخ شهید مطهری بگذارد و پاسخهای ایشان را دنبال کند.
نکاتی در چگونگی مطالعه لازم است گفته شود. در حوزه علمیه روش مطالعه، آرام مطالعه کردن و مباحثه کردن است. در آثار شهید مطهری که غالباً سخنرانی هستند و بر خلاف یادداشتهای ایشان است. در سخنرانی علاوه بر مطلب اصلی، حواشی نیز مطرح شدهاست که مغتنم هستند. حالا روشی که میتوان معرفی کرد این است که همان روش شهید مطهری پیاده شود. یعنی ابتدا یک دور بهسرعت کتاب خوانده شود که کلیت آن مشخص گردد. و سپس در مرحله دوم مطالعه دقیق و جزئی شود و هر نکتهای که به ذهن رسید در همانجا یادداشت شود که ویژگی یادداشتگذاری هم شناخت سیر پیشرفت خود انسان است و همچنین بههنگام تدریس میتوان متوجه شد که چه نکاتی در ذهن مخاطبین میگذرد.
نکته دیگر در باب دسته بندی آثار شهید مطهری است. دسته اول آثاری است که شهید مطهری خود نوشتهاست. تعداد این کتب کم است. «جهانبینی»، «انسان و سرنوشت»، «عدل الهی» در این دسته هستند. دسته دوم کتابهایی هستند که سخنرانیها بودهاند و بعد از شهادت ایشان تبدیل به کتاب شدهاند. دسته سوم یادداشتها بوده است که بعد از شهادت ایشان، انتشارات صدرا آنها را چاپ کردهاند. من خودم انتشار این آثار را خیلی موافق هستم، هرچند برخی اساتید مثل آقای «علیدوست» مخالف بودند که من به نظرم، نظر ایشان تنها ناظر به یک بعد است. بههر ترتیب استناد مطالب شهید مطهری به خود شهید مطهری متفاوت است. چون اساساً سخنرانی را نمیشود با قاطعیت به فرد نسبت داد. به این جهت که در سخنرانی گاه شما بر مطلبی اصرار میکنید که به خودیخود جای این اصرار را نداشتهاست. یا با مطلبی مخالفت میکنید به این دلیل که این جمع حاضر این دیدگاه را دارند. و شما میدانید که این جمع حاضر چه کسانی هستند.
نمونه بارزش تعارض شهید مطهری است. یکجا در یکی از سخنرانیهایش در مورد محتشم کاشانی بد میگوید! ظاهراً در مجموعه ده گفتارش است. خطابه و منبرش. در یک سخنرانی دیگر میگوید که ما انواع سبکهای شعری داریم برای حادثه عاشورا که یک سبک حماسی است و یک سبک مرثیه است. و از محتشم کاشانی آنجا تعریف میکند. حالا بالاخره محتشم خوب است یا بد است؟ پاسخش این است که برخی نسبت به محتشم کاشانی غلو میکنند و گمان من این است که اقتضای مخاطب در آن سخنرانی این بوده است که با مخاطب درگیر بشود. لذا باید دقت کرد که سخنرانی در فضای مخاطب دارد بیان میشود. یا یادداشتهای شهید مطهری است حرفهایی که قبول ندارد هم مینویسد. به این دلیل که میخواسته است اشاره کند به این مطلب و بگوید این حرف غلط است. اما در یادداشت این را بیان نکردهاند. و شهید مطهری اصلاً فکر نمیکردند که مشهور شوند و این یادداشتها را همین طور نوشتهبودند. دکتر حداد از شاگردان ویژه شهید مطهری بودهاست میگفتند که شهید مطهری به عمرش این تعداد شاگرد ندیده بودند. چه اینکه در زمان خودش حسینیه ارشاد که میرفت یا مساجد مختلف که میرفت، خیلی جمعیتهای کم بودند. به هر ترتیب این نشان از اخلاص ایشان است.
بههر ترتیب باید یادداشتهای شهید مطهری را با این تأمل خواند. بهعنوان نمونه میگویند شهید مطهری منکر حضرت رقیه است. در حالی که اینطور نیست. و داستانش این است که شهید مطهری ذیل عنوان تحریف عاشورا چند مورد در یک ورقه نوشتهاند چند مورد را و رسیده است به دختر سه سالهای که در خرابه شام جان سپرد (لهوف). این جمله از نظر کسی که دارد یادداشت میکند چیست؟ یک برداشت همین برداشتی است که شدهاست یعنی شهید مطهری منکر حضرت رقیه است. یک برداشت دیگر این است که در لهوف که نبود بروم و ببینم جای دیگر پیدا میشود یا نه. برداشت سوم این است که یکی گفته است یکی از تحریفهای عاشورا این است. لهوف را که نگاه کردم کلمه یا رقیه داریم. پس شاید دختر سه ساله وجود داشتهباشد. برداشت چهارم لذا این یادداشت میتواند معانی متعدد داشتهباشد. و البته شهید مطهری در هیچیک از سخنرانیهایش نه ایجابا و نه سلبا صحبت نکردهاست. نه روضه را خوانده است و نه منکر شدهاست. به نظر میرسد که برای شهید مطهری سؤال بوده است.
از چاپ یادداشتهای شهید مطهری دفاع میشود کرد بهاینکه در یادداشتها نکاتی مطرحشدهاند که برای یک محقق میتواند راهگشا باشد.
نکته دیگر در تدریس کتب شهید مطهری این است که باید توجه داشت که هرکس براساس تحلیل و از دریچه نگاه خودش شهید مطهری را تدریس و مطرح میکند. لذا باید موقع شنیدن صحبتها این نکته را لحاظ کرد. اساساً تدریس کتابهای شهید مطهری میتواند دو روش داشتهباشد:
الف: تدریس شود برای اینکه مطلب منتقل شود.
ب: کسی که نگاه کلان نسبت به آثار شهید مطهری دارد بیاید و برخی مطالب پنهان را بیان کند که این برای سطح عالی حوزوی مناسب است.
نکاتی در باب معرفی کتاب آزادی معنوی. آزادی معنوی دو تا گفتار یا سه تا گفتار اولش آمده است و دو گفتار بعدیش در پانزده گفتار آمده است. شهید مطهری چهار جلسه صحبت کرده است اما در چاپ این دو قسمت جدا شدهاند. این اشتباه انتشارات صدرا است. لذا چند گفتار آزادی معنوی، نیاز به خواندن ندارد. به هر ترتیب محور کتاب، رشد است و موانع رشد را مطرح میکند. با کلمه رشد میتوان گفتارهای مختلف را نظام داد. اما معیار انسانیت یا مکتب انسانیت یا ایمان به غیبش خواندن ندارد.
کتابهای «بینش مطهر» از نظر چینش مطالب خیلی مناسبتر از آثار چاپ شده انتشارات صدرا است. چیزی را حذف نکردهاند اما مطالبی که با هم، همپوشانی دارند یا تکراری هستند، در کروشه گذاشتهاند که به مخاطب بگویند این مطلب را پیش از این خواندهای اگر دوست داری مجدد بخوان!
تاریخ انتشار: 1403/02/08
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.