اشاره: عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) معتقد است که سروش در سخنانش ده‌ها اتهام به آیت‌الله مصباح زده است و هیچ سندی نیز برای آن‌ها ارائه نکرده است.


حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر جواد گلی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، در گفت‌وگو با تحریریه فکرت با اشاره به این‌که آقای سروش با ارتحال آیت الله مصباح یزدی اتهامات زیادی از جمله مخالفت با انقلاب اسلامی و... به ایشان زد، ابراز داشت: البته این نخستین بار نبود که آقای سروش برای تقابل با روحانیت انقلابی شیعه به چنین مدعیات بدون استنادی متوسل می‌شود؛ بلکه چندین سال است که چنین شیوه‌ای را در پیش گرفته و برای اثبات مدعای خود، نسبت‌هایی را به دیگران می‌دهد که خلاف واقع بودن بسیاری از آن‌ها آشکار شده است


متن زیر حاصل گفت‌وگوی فکرت با این استاد حوزه و دانشگاه است که تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌شود.

 
*چرا عبدالکریم سروش در زمان رحلت علامه مصباح (ره)، توهین و تخریب علامه را انتخاب کرد؟


با سلام و احترام خدمت خوانندگان محترم رسانه فکرت. تقریباً زمان رحلت علامه مصباح یزدی بود که عبدالکریم سروش، یکی از جلسات درس خود را تعطیل کردند و بحث توهین و تخریب شخصیت علامه مصباح را مطرح کردند. بنده آن زمان مطلبی را تحت عنوان «اتهامات خلاف واقع عبدالکریم سروش برای تخریب شخصیت آیت الله مصباح یزدی» نگارش نمودم. که فکر می‌کنم بازگو کردن مجدد آن‌ها برای امروز لازم و ضروری باشد.


آقای سروش با ارتحال آیت الله مصباح یزدی اتهامات زیادی از جمله مخالفت با انقلاب اسلامی و... به ایشان زد. البته این نخستین بار نبود که دکتر سروش برای تقابل با روحانیت انقلابی شیعه به چنین مدعیات بدون استنادی متوسل می‌شود؛ بلکه چندین سال است که چنین شیوه‌ای را در پیش گرفته و برای اثبات مدعای خود نسبت‌هایی را به دیگران می‌دهد که خلاف واقع بودن بسیاری از آن‌ها آشکار شده است.


* اگر می‌شود چند نمونه از تهمت‌هایی که آقای سروش مطرح می‌کنند را بیان فرمایید.

 

آبان ماه سال 1393 دکتر سروش در مقاله‌ای که درباره اسیدپاشی در اصفهان نگاشت، خاطره‌ای از آقای عطاء الله مهاجرانی نقل کرد تا با استناد به آن، امام جمعه شهر اصفهان و نیروهای حزب الهی این منطقه را تخریب کند. چندی نگذشت که سید عطاءالله مهاجرانی، نقل قول منسوب به خود در مقاله عبدالکریم سروش درباره‌ی انصار حزب الله اصفهان را تکذیب کرد و با طعنه به دکتر سروش نوشت: «حتماً ناقل خاطره‌ای که به نام اینجانب در مقاله دکتر سروش آمده است، فرد دیگری بوده است».


در تیر ماه سال 1392 دکتر سروش در مقاله «بازی با دین مردم» که در باب نقد حکم فقهی «بهتان به مخالفان» نوشته، به دروغ به آیت الله مومن نسبت داد که وی وارد کردن اتهام لواط، زنا و... به مخالفان را مجاز می‌داند. این ادعای خلاف واقع سروش با واکنش مهاجرانی روبه‌رو شد و ایشان در پاسخ چنین نوشت: «دانشمند گرامی، جناب آقای دکتر سروش... به عنوان شاهدی و مصداقی بر نوشته خویش مطلبی را از فقیه ارجمند آیت‌الله مومن روایت کرده‌اند... به گمانم دکتر سروش متن نوشته آیت‌الله مومن را ندیده‌اند و یا دقیق نخوانده‌اند و یا نسخه مورد استناد ایشان به کلی متفاوت از نسخه‌ای است که اینجانب دیده‌ام و گرنه ممکن نبود چنین نسبتی را به آیت‌الله مومن دهند».


دکتر سروش در سال 1387 با می‌شل هوبینگ خبرنگار هلندی، مصاحبه‌ای درباره وحی و قرآن انجام داد. سروش در این مصاحبه تأکید کرد که قرآن کلام بشر است نه کلام خدا. سپس سروش مدعی شد که معتزله نیز چنین دیدگاهی داشته‌اند. انتساب چنین دیدگاهی به معتزله برای کسی که اندک آشنایی با دیدگاه و آثار متفکران معتزله درباره قرآن داشته باشد، بسیار مضحک است؛ زیرا معتزلیان بر خلاف اهل حدیث، قرآن را مخلوق خدا می‌دانستند نه قدیم؛ در حالی که دکتر سروش، دیدگاه معتزله درباره مخلوق بودن قرآن را به دروغ به این معنا معرفی می‌کند که آنان قرآن را مخلوق بشر می‌دانستند.


*آقای سروش به آیت الله جوادی هم نسبت ناروا داده بود.


بله. در مصاحبه سروش درباره کرونا، وی نقل می‌کند که: «وقتی که آیت الله جوادی آملی به شوروی سفر کرد تا نامه امام خمینی را به گورباچف آخرین رهبر شوروی سابق تحویل دهد، مترجم روسی از آیت الله جوادی سؤال کرد چرا خداوند زلزله را می‌فرستد که در اثر آن هزاران نفر کشته می‌شوند؟ و آیت الله جوادی آملی از پاسخ دادن عاجز می‌شود؛ چون تاکنون به این مسأله فکر نکرده بود».


بدیهی است که نقل مزبور نادرست است؛ زیرا مسئله شرور یکی از مباحث اصلی علم کلام و فلسفه است که حتی طلاب حوزه بارها در طول تحصیل آن‌ها را فرا می‌گیرند؛ چه برسد به آیت الله جوادی آملی که در مباحث فلسفی به طور عمیق و تحلیلی به مباحث شرور پرداخته‌اند.


*و جالب اینجاست که علامه از نظر این گونه افراد پیشینه انقلابی ندارد، چرا؟


سروش در سخنان اخیرش نیز ده‌ها اتهام به آیت‌الله مصباح می‌زند و هیچ سندی نیز برای اتهاماتش ارائه نمی‌کند. از جمله آیت‌الله مصباح را در دوران قبل از انقلاب از مخالف انقلاب اسلامی معرفی می‌کند. در حالی که حتی برخی روحانیونی که مخالف فکری آیت‌الله مصباح هستند و از سوابق ایشان آگاهی دارند به مشارکت فعال ایشان در مبارزه با رژیم شاه اذعان دارند. به عنوان نمونه آقای حجتی کرمانی، از مخالفان فکری آیت‌الله مصباح، می‌نویسد: «وی (آقای مصباح) از آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) همیشه در خفا یار و یاور انقلاب بود».


در هر حال، دکتر سروش، همان طور که در بالا به نمونه‌هایی اشاره شد، در نقل قول‌ها و انتساب‌های خلاف واقع، کارنامه سیاهی دارد و دستور قرآن مجید درباره سخنان این گونه افراد چنین است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید. اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید.

 

تاریخ انتشار: 1401/10/07

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil