به گزارش فکرت، خانم دکتر فاطمه السادات هاشمیان، عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان قم در گفت‎وگویی با این رسانه به دو موضوع پیشینه حضور یهود در بیت المقدس و بررسی شکست ترمیم‌ناپذیر اسرائیل در عملیات طوفان الاقصی پرداختند.


«السلام علی المهدی الذی وعدالله به الامم أن یجمع به الکلم» «سلام بر آن آقایی که به‌واسطه ظهورش اختلاف و تفرقه برچیده می‌شود و ملت‌ها ذیل پرچمش مجتمع می‌شوند.»


با سلام و تقدیم احترام محضر مخاطبین محترم رسانه فکرت؛ بنده در بخش اول این گفتگو به بررسی تاریخی پیشینه حضور یهود در بیت‌المقدس و اثبات نامشروع بودن این حضور می‌پردازم و در بخش دوم، ابعاد ترمیم‌ناپذیری شکست صهیونیست در حادثه طوفان‌الاقصی را تبیین خواهم نمود.


در بررسی پیشینه حضور یهود در بیت‌المقدس باید گفت؛ بر اساس آیات قران کریم مدتی بعد از عبور بنی‌اسرائیل از دریا و سرگردانی در بیابان، از طرف خداوند متعال دستور آمد که وارد سرزمین مقدس شوند و حاکم ظالم و کافر ساکن در آن سرزمین را بیرون رانده و در آنجا استقرار یابند. همچنین خداوند در ادامه این دستور، به آنها توصیه می‌کند که ارتداد نورزند و از دستور خداوند سرپیچی نکنند که زیان خواهند دید. اما قوم بنی اسرائیل از این فرمان سرپیچی کردند و حاضر به جهاد نشدند. با وجود اینکه خداوند در حق ایشان لطف و رحمت واسعه خود را فروفرستاده بود و ایشان را از ظلم چند صد ساله فرعونیان نجات داده‌بود و بعد عبور از دریا برایشان مائده بهشتی فرو فرستاده بود، با این حال این قوم نافرمان، قدردان لطف و رحمت الهی نسبت به خویش نشدند. به پیامبرشان موسی گفتند ما هرگز وارد این جنگ نخواهیم شد و همین‌جا خواهیم ماند. تو و پروردگارت به جنگ با آن قوم ظالم بروید. «قالُوا یا مُوسی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً مادامُوا فیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ: قوم گفتند: ای موسی، هرگز ما در آنجا مادامی که آنها باشند ابداً در نیاییم، پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آنها قتال کنید ما اینجا خواهیم نشست. سوره مائده / آیه 24»


حضرت موسی از این برخورد قومش و عدم روحیه جهاد و حق طلبی در ایشان بسیار ناراحت شد و از خداوند درخواست نمود که بین او و این قوم فاسق جدایی بیفکند. به گفته مفسرین این نفرین حضرت موسی بر قومش محقق شد و حضرت موسی از دنیا رحلت نمود. بنی اسرائیل چون مخالفت امر خدا را کردند و حاضر به جهاد در راه خدا و حمایت از حق نشدند، سرزمین بیت‌المقدس از طرف خداوند بر آنان حرام شد و ایشان 40 سال در همان بیابان آواره و سرگردان باقی‌ماندند. «قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفاسِقینَ: خدا گفت: (چون مخالفت امر کردند) شهر را بر آنها حرام کرده، چهل سال بایستی در بیابان حیران و سرگردان باشند، پس تو بر این گروه فاسق متأسف و اندوهگین مباش. سوره مائده / آیه 26»


بعد از وفات حضرت موسی، پیامبریِ قوم را یوشع بن نون عهده‌دار شد و بعد از ایشان پیامبران دیگری آمدند و همچنان بنی اسرائیل در آن بیابان سرگردان بودند. پس از گذشت چندین سال، پیامبری به‌نام طالوت در میان بنی‌اسرائیل مبعوث شد و بالاخره قوم به فرماندهی این پیامبر، به جنگ با پادشاه ظالم اورشلیم یا همان بیت‌المقدس رفتند. به اذن خداوند، نوجوانی به‌نام داود آن پادشاه ظالم را از پا درآورد و قوم بنی‌اسرائیل توانستند بعد از سال‌ها وارد سرزمین بیت‌المقدس شوند. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاءُ: پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود (ع)  جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از آنچه می‌خواست بدو بیاموخت. سوره بقره / آیه 251)


حضرت داوود، هم از پیامبران الهی بود و هم فرمانروایی قوم را بر عهده داشت و در تپه‌ای به‌نام صهیون واقع در بیت‌المقدس، مقرّ نظامی تشکیل داد. بعد از ایشان فرزندش حضرت سلیمان به پیامبری مبعوث شد و با استفاده از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داد، حکومت بسیار گسترده‌ای را تشکیل داد. دوران این دو پیامبر والامقام، دوران اوج و شکوه حکومت بنی اسرائیل بود و به همین سبب تپه صهیون برای یهود یک نماد مقدس به‌شمار می‌آید.


بر اساس آیات قران مدتی بعد از وفات حضرت سلیمان، بنی اسرائیل دوباره به دوران کفر و سرکشی گذشته روی آوردند و اقدام به قتل پیامبران الهی کردند. عده زیادی از بنی‌اسرائیل کافر شدند و از بیت‌المقدس خارج شدند و در شمال سرزمین فلسطین ساکن شدند. مدتی بعد جمعیتی که در بیت‌المقدس باقی مانده‌بودند، توسط بخت‌النصر پادشاه بابل، مورد حمله قرار گرفتند و به اسارت برده شدند. به این ترتیب دوران سکونت یهود در بیت‌المقدس که آن زمان اورشلیم خوانده می‌شد، به پایان رسید.


بعد از میلاد حضرت عیسی، مسیحیان در فلسطین ساکن شدند. در سال 637 میلادی همزمان با سال 16 هجری این شهر توسط مسلمانان فتح شد و از آن زمان تاکنون مسلمانان در بیت‌المقدس سکونت گزیدند. با بیان پیشینه تاریخی حضور یهود در بیت‌المقدس، مشخص می‌شود که ادعای مالکیت رژیم اشغالگر صهیونیستی بر این سرزمین یک ادعای واهی و دروغین است. صرف سکونت چند صد ساله یهود در این سرزمین آن هم در سه‌هزار و اندی سال پیش، دلیل بر آباء و اجدادی بودن آن برای یهود نیست.


شهید مطهری در این باره می‌گوید اینکه در سه‌هزار سال پیش دو پیامبر بنی اسرائیل برای مدتی موقت در آنجا حکومت داشته‌اند، دلیلی برای تعلق این سرزمین به یهود نیست؛ چراکه بعد از آن مدت و طی تاریخ سه‌هزارساله، یهود در این سرزمین حکومت نمی‌کرده، حتی قبل از اسلام هم این سرزمین متعلق به یهود نبوده و بعد از اسلام هم مالکیتی در این سرزمین نداشتند. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین در اختیار مسیحی‌ها بود نه یهودی‌ها. بعد از فتح بیت‌المقدس توسط مسلمین، مسیحی‌های ساکن در آنجا با مسلمین مصالحه کردند. یکی از مواردی که مسیحیان در صلح‌نامه گنجاندند این بود که مسلمانان نباید یهود را به این شهر راه دهند. مسیحیان گفتند که ما با مسلمین زندگی می‌کنیم، ولی با یهود زندگی نمی‌کنیم. پس بر چه اساسی و با چه دلیلی بیت‌المقدس نام وطن یهودی به خود گرفت؟ به‌بیان شهید مطهری، یکی از قضایای که کارنامه قرن گذشته را تاریک می‌کند، همین دروغ بزرگ است؛ قرنی که به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی و نام انسانیت بر آن گذاشته‌اند.


اوایل قرن بیستم بعد از اینکه یهودیان دنیا، از ملت‌های غیرمسلمان و عمدتاً روسیه و آلمان زجر و شکنجه و آزار می‌بینند، تصمیم می‌گیرند که یک حکومت واحد تشکیل دهند. بعد از تصمیم‌های مختلف در مورد مرکز تشکیل این حکومت، فردی به‌نام «تئودور هرتزل» روزنامه‌نگار، فعال سیاسی و نویسنده یهودی‌الاصل اتریشی، تشکیل حکومت اسرائیلی در سرزمین فلسطین را پیشنهاد داد. پس از انتشار کتابی تحت‌عنوان «کشور یهود»، برای رسیدن به این هدف، جنبش سیاسی صهیونیسم را پایه‌گذاری کرد؛ ولی نکته جالب توجه این است که مکتب صهیونیسم بر پایه تفکرات سکولار پایه‌ریزی گردید نه بر اساس تعالیم تورات و یهودیت. همین پدیده موجب شد که در زمان حاضر نیز بسیاری از یهودیان جهان در جنبش‌های صهیونیسم حضور نداشته‌باشند و از آن حمایت ننمایند.


به این ترتیب حکومت نامشروع صهیونیسم بر اساس دروغی بزرگ تأسیس شد. این رژیم حرامزاده از 70 سال پیش تاکنون مشغول نسل کشی و ظلم بی سابقه به مسلمانان فلسطینی است و سرزمینشان را غصب کرده، جانهایشان را بی‌بها دانسته و قتل و کشتار آنها را بی هیچ ابایی روا می‌دانند.


بعد از تبیین تاریخی عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی و غاصبانه بودن حضور این رژیم در کشور فلسطین، به بررسی شکست ترمیم‌ناپذیر اسرائیل در عملیات طوفان الاقصی می‌پردازیم. این عملیات که در هفت اکتبر از سوی مقاومت حماس انجام شد، به فرموده رهبر انقلاب یک شکست ترمیم‌ناپذیر برای رژیم صهیونیستی بود و این رژیم را در سه محور اقتصادی، نظامی و امنیتی دچار بحران نمود، به‌طوری که به گفته کارشناسان، اسرائیلِ بعد از طوفان الاقصی با اسرائیلِ قبل از آن به‌هیچ‌وجه یکسان نیست. این عملیات که نه از سوی یک کشور و ملت بلکه از جانب یک گروه مبارز به‌نام حماس انجام گرفت، ادعاهای رژیم غاصب اسرائیل را هم در بعد شکست‌ناپذیری و هم در بعد تأمین امنیت زیر سؤال برد. ارتشی که ادعا داشت برترین و پیشرفته‌ترین ارتش نظامی خاورمیانه است، نتوانست در مقابل حماس که سال‌ها تحت تحریم و فشار رژیم صهیونیستی قرار گرفته، کاری از پیش ببرد و به‌جز بمباران منازل و بیمارستان‌ها و کشتن زنان و کودکان، موفقیتی کسب نکرد. حتی نتوانست به سیستم شبکه‌ای تونل‌های زیرزمینی حماس در غزه دسترسی پیدا کند و یا فرماندهان میدانی حماس را شکار کند.


از سوی دیگر طوفان الاقصی، سیستم اطلاعاتی_امنیتی رژیم صهیونیستی را که جزء پیشرفته‌ترین سیستم‌ها در دنیا بود، زیر سؤال برد. حماس توانست از دیوارهای بلند امنیتی مجهز به دوربین‌ها و سنسورهای پیشرفته‌ی اطراف غزه عبور کند و تا دل پایگاه‌های اسرائیلی نفوذ کند و فرماندهان ارشد این رژیم را گروگان بگیرد. همچنین راکت‌های حماس توانست از گنبد آهنین عبور کند و نفوذناپذیری سیستم امنیتی این رژیم را مورد خدشه قرار دهد.


علاوه بر موارد ذکر شده، طوفان الاقصی، روند عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و رژیم غاصب اسرائیل را که از سال 2015 آغاز شده بود و موجب تهدید محور مقاومت در منطقه بود، تحت الشعاع قرار داد. به این ترتیب و مراحل جدید روند عادی‌سازی روابط ریاض و تل‌آویو که قبل از شروع جنگ آغاز شده بود، به نتیجه نرسید.


علاوه بر شکست نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی از گروه مقاومت حماس، از ناحیه اقتصادی هم ضربه سنگینی به این رژیم وارد شد. افزون بر افت شدید بورس، تعداد قابل توجهی از سفارت‌های این رژیم در کشورهای مختلف دنیا بسته شد. همچنین کالاهای اسرائیلی توسط مردم دنیا تحریم شد. در مجموع یک پویش ضد اسرائیلی به راه افتاد و علی‌رغم تبلیغات رسانه‌ای جهان به نفع رژیم غاصب، در سراسر دنیا تظاهرات و راهپیمایی‌های چند ده هزار نفری بر علیه رژیم صهیونیستی صورت گرفت. همچنین کریدور دریایی_ریلی شرق به غرب که ترانزیت تجاری میان کشورهای اروپایی، اسرائیل، اردن و اعراب خلیج فارس و هند را برقرار می‌ساخت تا ترانزیت کالا از هند به رژیم اسرائیل و از آنجا به کشورهای اروپایی را به انجام رساند، تحت‌الاشعاع طوفان‌الاقصی قرار گرفت و به اهداف خود نرسید.


مطالب ذکر شده و خیلی بیش از این‌ها، منجر به این شد که اسرائیلِ قبل از هفتم اکتبر با اسرائیلِ بعد از آن کاملاً متفاوت شود. به‌نحوی که اگر حمایت‌های آمریکا از این رژیم نبود، همان یک هفته اول جنگ، این رژیم غاصب فروپاشی می‌شد و با توجه به مشکلات جدی داخلی، توان ادامه حیات نمی‌یافت.


بر این اساس است که رهبر بزرگوار انقلاب می‌فرماید: «رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی ضربه فنی شد. یعنی حماس به‌عنوان یک گروه مبارز، نه به‌عنوان یک دولت، نه به‌عنوان یک کشور با امکانات زیاد، به‌عنوان یک گروه، یک گروه مبارز توانست دولت غاصب صهیونیست را با آن همه امکانات ضربه فنی کند.»


به‌امید پیروزی نهایی جبهه مقاومت و حذف کامل غده سرطانی صهیونیستی از منطقه خاورمیانه.

 

تاریخ انتشار: 1402/09/07

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil