رسانه فکرت | میناسادات حسینی، استاد حوزه علمیه خواهران


سیاستِ جنسیت که بر اساس اهداف و استراتژی‌های غرب پیش می‌رود پیشینه‌ای کهن در بین دولت‌ها و نهادهای حکومتی دارد. این گونه از سیاست، به ظاهر به دنبال برقراری عدالت اجتماعی است. عدالتی که زن را به معنای ایجابی در جایگاه انسانی برابر با مرد می داند و حق زنان را استفاده از مواهب اجتماعی و یکسان با مردان می‌داند. در معنای سلبی نیز،  قرار است موانع حضور زنان در برخورداری از مواهب اجتماعی را بردارد.


با همین تعریف و گفتمان تلاش می‌کند جوانان را از طریق قدرت نرم تفهیم می‌کند که پیشرفت و عدالت تنها از طریق توازن جنسیتی اتفاق می‌افتد و نابرابری جنسیتی تأثیری منفی بر رشد وتوسعه جامعه دارد.


غرب، عدالت جنسیتی از نگاه خود را را به مثابه‌ی  یک حق اجتماعی معرفی می‌کند که جوانان رسالت دارند به هر قیمتی آن را به مرحله‌ی اجرا برسانند تا به وسیله‌ی آن به آمال و آرزوهای خود برسند.


آنان با سیاست «گفتمان جنسیت» و با هدف  دستیابی به قدرت و ثروت، به وسیله‌ی ابزار رسانه‌ای، مخاطب خود را تحت تأثیر عقاید و ارزش‌های خود قرار می‌دهند تا آن که با عنوان یک جریان حق‌طلبانه او را به سمت رهاشدگی وآزادی اخلاقی سوق می‌دهند و شعارهای فریبنده‌ای را که از واژگان مقدسی همچون عدالت، حقوق بشر و حقوق زنان انتخاب کرده‌اند با تغییر وتحول معنایی در راستای اهداف خود به کار گیرند و به ذهن مخاطبان خود تزریق کنند.


در این مرحله، دیگر مخاطب بدون آنکه معانی واژگان دوپهلو را به درستی دریابد به خاطر آنکه تخصص تحلیل معنا را ندارد یا در بعد تحلیل معنا ضعیف است با سرعت، آن معانی وارداتی را می‌پذیرد و این خاصیت ابزار رسانه‌ای نوین است که مجالی برای مخاطب خود نمی‌گذارد و قبل از اینکه بخواهد تفکر وتحقیق کند او را به تسخیر خود در می‌آورد وخط مشی خود را در ذهن او می‌گنجاند و با دگرگونی مفاهیم، هویتی جدید را به او القا می‌کند؛ هویتی مسخ شده که بر انتظارات و نقش‌های جنسیتی او تأثیر می‌گذارد.


هویت جدید که متأثر از جامعه جهانی است ارزش‌ها وآرمان‌های فرد را دگرگون می‌کند به گونه‌ای که آرمان آنان مقوله جنسیت می‌شود؛ زیرا در رویکرد روان‌شناسانه، واژه جنسیت یک واژه پرقدرت و تأثیرگذار است و می‌توان بین این واژه با واژه‌های دیگر پیوند برقرار کرد وآن را به حوزه‎های دیگربه تناسب اهداف و منافع خود ربط داد.


 از مفهوم «جنسیت» می‌توان زبانی مشترک بین طیف گسترده‌ای از افراد ایجاد کرد و شکاف جنسیتی، سنی، قومی ومذهبی را برداشت و یک هدف مشترک را بدون آنکه تقابل و تضادی بین افراد پیرامون آن وجود داشته باشد، ایجاد کرد.


 آنچه امروز، برخی دانشگاه‌ها را گرفتار خود کرده است همین انحراف از مفهوم «جنسیت» است که در اقل مراتب به اختلاط تفسیر می‌شود و به دنبال این تطور معنایی، پرچم مطالبه‌گری را در برابر حاکمیت حتی با تاکتیک هوچی‌گری برافراشته می‌کند. سوگمندانه باید گفت این اعوجاج مفهومی در نهادی رخ می‌دهد که دانش کشور را داعیه‌داری می‌کند و قرارگاه مرکز تولید فکر اصیل ایرانی_اسلامی در کشور است.


در «جنبش جنسیتی» با تعریفی که لیبرال از آن می‌کند، رابطه منطقی بین عدالت وخلقت تکوینی وجود ندارد و به مجموعه وسیعی از انتظارات و هنجارهای مشترک اشاره می‌کند که حول محور خود افراد زیادی را سازماندهی می‌کند، گرچه این واژه در بطن خود تضعیف هویت زنان را در بردارد؛ اما موجب درگیری زنان در تعاملات اجتماعی و جنبش‌های زنانه حتی دانشجویی می‌شود به گونه‌ای که کنشگران این میدان، هویت جنسی فعال و جدیدی را از خود بروز می‌دهند و به سمت اباحی‌گری، گریز از ‌دین و ترویج بی‌بندوباری قدم برمی‌دارند تا اجتماع را با چالش‌هایی مواجه کنند که دشمن وطن و ملت می‌خواهد.


شاید بتوان گفت تأکید بر جنبش جنسیتی یک «تاکتیک» از سوی جریان نفوذ است تا پروژه دین‌زدایی از قشر فرهیخته و جوان در حد اعلای خود اجرایی شود؛ زیرا از این مسیر است که هویت جوان و فرهیختگانِ یک جامعه دستکاری شده، به دیگر اقشار جامعه نیز سرایت می‌یابد.
با این حال و مقال، دانشجویان به جای گفتمان علمی جنسیت، وارد بازی «سیاست جنسیت» و «جنبش انحرافی جنسیت» شده‌اند که مبتی بر اصالت لذت و اصالت منفعت است؛ زین روست که نه تنها مشکلی حل نمی‌شود که بر مصائب دانشگاه و ملت و حکمرانی فرهنگی و علمی کشور نیز افزوده می‌شود.


این به حاشیه رفتنِ جنبش‌های دانشجویی عامل اصلی کندی موتور محرکه دانشگاه از قافله علم و تولید نظریه است، همچنین تبدیل‌کردن دانشگاه از یک محفل علمی به جولانگاه شرارت‌های جریان‌های غربزده، شعارهای رکیک و ابتذال در سلف!

 

تاریخ انتشار: 1401/10/17

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil