رسانه فکرت | حجت‌السلام و المسلمین دکتر مهدی شجریان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی


عفت در اخلاق اسلامی میانه‌روی انسان در تمایلات نفسانی است؛ به‌گونه‌ای که آن‌ها را تحت مدیریت و تدبیر عقل خود قرار دهد. از این منظر عفت صفتی درونی (حالت یا ملکه) و مربوط به جان آدمی است، که آثار آن در بیرون ظهور و بروز می‌یابد.(1) در یک کاربرد خاص و رایج مقصود از عفت خصوص خویشتنداری در تمایلات شهوانی است که می‌توان از آن به «عفت جنسی» تعبیر کرد و در این یادداشت مقصود از عفت همین معناست.


مقصود از واژه جنسیت (چنانچه در موضعی دیگر به تفصیل بیان کرده‌ام(2)، جنسیت در محاورات فارسی گاهی معادل gender و گاهی معادل sex است. در این یادداشت معنای دوم قصد شده‌است) در اینجا، دوگانه زن و مرد است، که در زبان فارسی غالباً با تعبیر جنس نیز از آن یاد می‌شود. بنابراین در این یادداشت بر آنیم که نسبت عفاف به‌عنوان یک ملکه یا حالت اخلاقی درونی را با زن بودن و مرد بودن بسنجیم و به این نکته بپردازیم که اولاً آیا این امر اخلاقی، مختص به زنان یا مردان است یا اینکه قبل از آن امری انسانی و مشترک میان این دو است و ثانیاً در صورت دوم آیا اهمیت آن برای هر دو صنف زن و مرد برابر است یا اینکه برای یکی از آن‌ها از اهمیتی بیشتر برخوردار است.


1. اصل عفت امری فراجنسی
عفاف آموزه‌ای مختص به زنان نیست و مردان و زنان در اصل ضرورت و لزوم بهره‌مندی از آن، برابر هستند. این مدعا را هم می‌توان با دقت در معنای عفاف تصدیق کرد و هم می‌توان با تأمل در فواید و آثار آن روشن نمود.


از سوئی عفاف به‌معنای «خویشتن‌داری در مقابل خواهش‌های نفسانی»، امری لابشرط نسبت به جنسیت است. توضیح اینکه انسان چه زن باشد و چه مرد با خواهش‌های نفسانی و به‌صورت خاص با تمایلات جنسی مواجه است و این امر ایجاب می‌کند که این تمایلات را تحت مدیریت عقل خود در آورد و نظام آن‌ها را به‌واسطه عقل تدبیر کند و این امر چیزی غیر از روح عفاف نیست. در این میان زن بودن یا مرد بودن نقشی تعیین‌کننده ندارد و هر دو صنف نیازمند این تدبیر عقلانی هستند.
از سویی دیگر فواید فردی، خانوادگی و اجتماعی عفاف نیز اختصاصی به زن و مرد ندارد. چنانچه زنان با عبور از مرزهای عفاف و برقراری روابط آزاد جنسی، زندگی فردی خود را با مخاطره مواجه کرده و نظام خانواده و جامعه را تضعیف می‌کنند، مردان نیز بر فرض رواج بی‌عفتی و هرزگی و برقراری ارتباطات آزاد جنسی، این مخاطرات را ایجاد خواهند کرد. به همین دلیل شکی نیست که عفاف مقوله‌ای فراجنسیتی است و برای زن و مرد ارزشی اخلاقی محسوب‌می‌شود. چنانچه هر دو صنف نیز به حکم عقل مکلف به مراعات رفتارهای عفیفانه هستند.


حاصل مطلب چنانچه برخی از اندیشمندان گفته‌اند این است: «اسلام به مقوله عفاف زنان توجه زیادی دارد؛ چنانچه عفاف مرد نیز بر اساس طبیعت وجودی او امری مهم است؛ زیرا عفاف اختصاصی به زنان ندارد درنتیجه عفیف بودن بر مردان نیز واجب است». («الاسلام یعنی کثیرا بعفاف المرأة، کما أنّ عفاف الرجل- بطبیعة الحال- مهم أیضا؛ لأن العفاف لا یختص بالمرأة، فالرجل أیضا یجب أن یک ون عفیفا». سیدعلی خامنه‌ای، مکارم الأخلاق و رذائل‌ها، ج 2، ص 72)


2. اهمیت بیشتر عفت برای زنان در نگاه برخی اندیشمندان
بعد از روشن شدن این نکته که عفاف فضیلتی اخلاقی و مشترک میان زن و مرد است، آنگاه باید به این مطلب پرداخت که در عین اشتراک آیا می‌توان اهمیت این فضیلت را برای یکی از این دو صنف بیشتر دانست و درنتیجه آن‌ها را به‌صورت غلیظ‌تر مکلف به مراعات رفتارهای عفیفانه شمرد. پاسخ بسیاری از اندیشمندان اسلامی در اینجا مثبت است، تا حدی که در اظهارات آن‌ها، گاهی غیر از توصیه عفت ورزی به زنان، اثری از تأکید بر عفت داشتن مردان دیده نمی‌شود. با این همه عده‌ای نیز به‌رغم تصریح بر اشتراک این فضیلت اخلاقی میان زن و مرد، در عین حال اهمیت عفاف را برای زنان بیشتر می‌دانند و در این خصوص استدلال می‌کنند: «به این دلیل که مرد از قوت بدنی بیشتری نسبت به زنان بهره‌مند است و درنتیجه می‌تواند به زنان بی‌ادبی کند و ارتباطی که خوشایند آن‌ها نیست را برقرار سازد، تأکید بر عفت زنان بیشتر بوده است». («لکن به ما أنّ الرجل یتمتع بقوه بدنیة تفوق‌ها، فهو قادر علی الإساءة إلیها و معاملت‌ها به ما لا ترضاه، و لهذا کان التأکید علی عفّة المرأة أکثر». همان، ج 2، ص 72)


برخی دیگر این استدلال را با عبارتی دیگر بیان می‌کنند. از منظر آنان زن بیش از مرد در معرض خطر است، درنتیجه بیش از مرد باید عفت ورزی کند. به‌اعتقاد آنان:
خطراتی که از ناحیه مرد متوجه زن است یک صدم خطراتی که از ناحیه زن متوجه مرد است نیست، لذا استقامت زن در عفت و پاک‌دامنی در برابر مرد، به‌مراتب سخت‌تر از استقامت مرد در عفّت و پاک‌دامنی است. نگاه‌داری گنج کار آسانی نیست. هرکس گنج گران‌بهایی دارد، در حفظ و نگاه‌داری آن اگر کوشا نباشد طمع‌کاران از کفش می‌ربایند. عفّت زن بزرگ‌ترین و گران‌ترین گنج‌هاست. (صدر، استقامت، ص 216)


مطهری با استدلالی دیگر می‌کوشد تا اهمیت بیشتر عفت برای زنان را نشان دهد. به‌اعتقاد او زن بیش از مرد اهل خودنمایی و دلربایی است، درنتیجه بیش از مرد باید عفت خویش را مراعات کرده و به پوشش خود اهتمام داشته‌باشد. از نظر او به همین دلیل است که حکم حجاب در فقه اسلامی مختص به زنان وضع شده‌است. در این خصوص می‌نویسید:


علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است.... در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‌های بدن‌نما و آرایش‌های تحریک‌کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‌خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگی از انحراف‌های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده‌است.


3. نقد و بررسی اهمیت بیشتر عفت برای زنان
این استدلال‌ها قابل‌تأمل‌اند و نباید موجب این تصور شوند که مردان در مسئله عفت ورزیدن مکلف دسته دوم هستند و در وهله نخست زنان باید چنین کنند. در خصوص استدلال اول باید گفت، هرچند قدرت بدنی اکثریت مردان بیش از زنان است و درنتیجه هرچند احتمال خطر زنان بیش از مردان است اما نمی‌توان در اینجا نتیجه گرفت پس زنان باید بیشتر اهل عفت باشند. میان قدرت بدنی بیشتر مردان یا به‌تعبیری خطرپذیری بیشتر زنان از سویی با اهمیت بیشتر عفت برای زنان از سویی دیگر ملازمه نیست. می‌توان گفت در اینجا به‌دلیل همین قدرت بیشتر، مردان مأمور به رعایت عفاف متناسب با آن و بیشتر هستند و لازم است با تقویت روح عفاف درون خود و کنترل عقلانی قوای شهوانی و جسمانی و غلبه بر آن‌ها، حتی‌الامکان خود را از مسیر تجاوز به زنان دور کنند. همان مقدار که زن به‌دلیل خطرپذیری مأمور به رعایت عفاف است، مرد نیز به‌دلیل امکان بیشتر خطرآفرینی مأمور به رعایت عفاف است. مثلاً وقتی گنجی گران‌بها در دست شخصی است، همان‌طور که او مأمور به محافظت از آن است، دیگران که توان دزدی و غارت آن را دارند نیز مأمور به خودنگهداری و خویشتن‌داری هستند و باید نفس خویش را بر این نکته مؤدب کنند، که دست‌درازی به گنج دیگران، رفتاری شایسته نیست. علاوه بر این به نظر می‌رسد در بیان این نکته که خطر زن نسبت به مرد 1 به 100 نیز نیست، اغراق شدیدی وجود دارد. هر یک از این دو صنف در صورتی که اهل عفاف نباشند برای دیگری خطرآفرین هستند. همان‌طور که زن در معرض خطر تمایلات شهوانی مرد مقتدر و جذاب است، مرد نیز در خطر تمایلات شهوانی زن دلربا و زیبا است و در این میان اینکه وزن یک طرف را با معادلات کمی بسیار چشمگیر نظیر 1 به 100 بیشتر کنیم، قابل‌قبول نیست.


از سوی دیگر استدلال دوم نیز محل تأمل است. بر فرض اینکه بپذیریم میل به خودنمایی در زنان بیش از مردان است، آنگاه باید گفت به چه دلیل وجوب بیشتر این میل ملازم با لزوم بیشتر عفاف شمرده‌شده است. اولاً این میل در مردان نیز وجود دارد با این تفاوت که تبرج و خودنمایی در آن‌ها به‌حسب خود آن‌ها است. مرد با آرایش صورت یا برهنگی خودنمایی نمی‌کند اما با همان نحوه لباس پوشیدن مردانه و سخن گفتن جذاب خود نیز در صورتی که بخواهد خودنمایی و دلربایی از زنان خواهد داشت. چنانچه زن برای مرد جاذبه دارد، این جاذبه در خود مردان نسبت به زنان نیز وجود دارد. شاید اگر خود زنان در این مقام وارد تحلیل می‌شدند، از این جاذبه مردانه بیشتر و صریح‌تر سخن می‌گفتند. ثانیاً خودنمایی بیشتر زنان در مقابل قدرت بدنی بیشتر مردان قرار دارد. چنانچه زنان به‌دلیل میل بیشتر به خودنمایی مأمور به عفاف هستند و باید این میل را کنترل کنند، مردان نیز به‌دلیل قدرت بدنی بیشتر مأمور به عفاف هستند و باید این قدرت جسمانی را با تقویت روح عفاف به حاشیه ببرند و جلوی سوءاستفاده از آن را بگیرند.


در بخش بعدی این یادداشت می‌کوشیم تا مدعای فوق را با تبیین برخی از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی بیشتر شرح دهیم.

 

منابع:
1. ر. ک: مهدی نراقی، جامع السعادات، ج 1، ص 109-110؛ فضل بن حسن طبرسی، الآداب الدینیة للخزانة المعینیة، صص 194-95
2. ر. ک: مهدی شجریان، «تأثیر جنسیت در معرفت، تحلیل دیدگاه فمینیست با تأکید بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی»، ص 60

 

تاریخ انتشار: 1401/09/11

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil