رسانه فکرت | محمد بهادر، نویسنده و منتقد


خصوصیت سریال‌ها و فیلم‌های غربی نشان دادن جلوه‌های جدیدی از دنیاست، آنها تلاش می‌کنند اتفاقاتی را در دنیا نشان دهند که تا به حال رخ نداده‌است. یا انسان‌هایی را با توانایی‌ها و استعدادهای غیر عادی به تصویر می‌کشند. گاهی هم برعکس داستان انسان‌هایی با ضعف‌های بسیار بزرگ را روی پرده می‌آورند.


هنر سازنده این آثار، انتقال برداشت مخصوص خود از این ویژگی‌ها به مخاطب است.
از جمله این فیلم‌ها می‌توان به فیلم دیدن (see) اشاره کرد. این فیلم بر اساس فرضیه‌ای خلاقانه ساخته شده‌است؛ در این فرضیه سازنده‌ی فیلم سعی کرده حیات انسان آینده را، بعد از یک آخرالزمان انسانی نشان دهد؛ آخرالزمانی که از تبعات و خصوصیاتش می‌توان به «از دست دادن قدرت بینایی و خرافاتی شدن انسان» اشاره کرد.


نکته قابل تأمل این است که جامعه امروز این دوره به سبب نداشتن آگاهی، از نیاکان و پیشینه خود (یا بهتر است بگوییم انسان‌های قبل از این آخرالزمان)، اعتقاداتی را الگوی کار خودشان قرار می‌دهند که بر مبنای خرافات است. برای مثال رفتارشان با افرادی که بینا هستند؛


در میان این همه فرد نابینا افرادی هم وجود داشتند که از توانایی دیدن برخوردار بودند. افراد بینا در معرض آسیب مردم و گروه‌های متعصب که شکارچیان بینایان هم بودند قرار داشتند. بینایان در فیلم به‌عنوان ساحره شناخته می‌شوند. ناگفته نماند که به‌خاطر تعصب بالای مردم که ریشه در باورهای غلط و غیر انسانی داشت مردم عادی که شاید نابینا هم بودند آسیب می‌دیدند.


در واقع این فیلم سعی می‌کند ذهن مخاطب را در دنیایی عکس دنیای حقیقی به چالش بکشد. دنیایی که برخوردار بودن از نعمت بینایی جرم است. این در حالیست که برخی افراد از همین نعمت الهی سوءاستفاده می‌کنند.


به‌طور کلی می‌توان گفت که فیلم در حال نشان دادن دو دیدگاه است:
سوسیالیسم (اصالت جامعه)
لیبرالیسم (اصالت فرد و مردم)

 

دیدگاه‌هایی که در فرهنگ غربی واضح به چشم می‌خورد و غرب تلاش بسیاری برای گسترش آن‌ها در جهان کرده و می‌کند؛ اما اثبات وجود این دو دیدگاه در فیلم:


سوسیالیسم: اکثریت مردم نابینا و متعصب، بینایی را برابر با ساحره بودن می‌دانستند. (به حاشیه رانده شدن اقلیت اجتماع توسط تفکر قالب اجتماع)


لیبرالیسم: حکومت پایا (که ملکه‌اش مادر دو فرزند بینا بود) در حال ایجاد استقلالی برای بینایان بود یا به‌گونه‌ای تلاش می‌کرد مردم‌سالاری به‌دور از تعصبات زیان‌بار ایجاد کند.


در پایان ما شاهد رجحان دیدگاه لیبرالیسم به سوسیالیسم هستیم.
چرا که با صلح دو قلمرو آزادی برای بینایان فراهم گشت.
همان طور که چندبار ذکر شد یکی از مشکلات بزرگ در جامعه‌ی حاکم بر فیلم وجود تعصبات مذهبی بود که بارها باعث ایجاد تفرقه، دشمنی، شکستن پیمان‌ها و آسیب به جان و مال مردم شد.


در اصل فیلم مصداقی از تاریخ را آورده. داستان با نمایش اثر تعصبات نابجا و بیش از اندازه‌ای که بر پایه باورهای غلط هستند هشدار می‌دهد که این جمود فکری نه‌تنها باعث آسیب به فرد بلکه باعث به خطر افتادن نظام فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه هم می‌شود.
یکی دیگر از مجموعه مباحثی که در فیلم رخ‌نمایی بسیاری داشت بحث دانش و استفاده از آن بود که در انجام کارهای مخرب و با سوءاستفاده از افراد بینا شکل می‌گرفت.


دانشی که هم از آن استفاده‌های خوبی شد و هم به‌دست افرادی افتاد که جامعه‌ای را به آتش کشیدند. جامعه‌ای از افراد عادی و نابینا...
در نهایت هم مشاهده می‌کنیم که برای جلوگیری از سوءاستفاده از دانش شخصیت‌های فیلم با تصمیمی دشوار اقدام به نابود کردن کتب علمی کردند. به‌عبارتی برای جلوگیری از آثار مخرب سوء استفاده از دانش، دانش را فدا کردند.


این فیلم به‌گونه‌ای دیدگاه‌های جهان امروز را نشان‌می‌دهد. نظریاتی که سرِ بود و نبود آن‌ها جنگ در می‌گیرد.

 

تاریخ انتشار: 1401/10/13

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil