ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | امیرحسین رزاقی، دانشجوی فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه امامصادق (ع)
یکی از پیچیدهترین مسائل حال حاضر جمهوری اسلامی، حجاب میباشد. در بیش از چهل سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد، همیشه بحث در رابطه با حجاب، داغ بوده؛ گاهی بحث حول محدوده حجابِ سر، گاهی حول لباسهای بدننما گاهی حول شلوارهای کوتاه و گاهی بحث مبناییتر شده و حول اجباری یا اختیاری بودن حجاب بوده.
اما مسألهای که اهمیت بیشتری دارد، تمایل به حجاب اسلامی داشتن یا عدم تمایل به آن میباشد.
بعضی قائل بر آن هستند که تمایل به حجاب مسألهای فطری است و همه میل طبیعی و ذاتی به حجاب دارند اما در چند سال گذشته و بهصورت ملموستر، حدود دو سال گذشته عدهای حجاب اسلامی را کنار گذاشتند. وقتی ظاهر مسأله را نگاه میکنیم، در جنبش زن، زندگی، آزادی، بهدلایل سیاسی و اجتماعی در عرض چند ماه، پوشش زنان تغییر بسیاری کرد اما این اتفاق ظاهراً سریع، حاصل چند دهه عملیات فرهنگی و اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی بر روی حجاب بود.
برای اینکه یک نفر باحجاب بشود یا نشود، یک اندیشه، یک استدلال یا یک کتاب و مقاله میتواند نقش مؤثری ایفا کند، اما مهمتر از آن، احساس آن شخص به حجاب است. یعنی آن فرد باید با حجاب اسلامی، رابطه قلبی برقرار کند. انسان از بدو تولد بسیاری از اعمالش را بهصورت تقلیدی انجام میدهد و از شروع کودکیاش، کسانی که را که خیلی دوست دارد، در عمل، نمونه قرار میدهد. مثلاً اگر پدر یک کودکِ شش ساله روزنامه بخواند، او هم روزنامه دست میگیرد و شبیه پدرش به آن نگاه میکند و نکته جالب این است که او هیچچیز از روزنامه نمیفهمد، اما دوست دارد مثل پدرش باشد.
اما این الگو گرفتن ادامه پیدا میکند و تا آخر عمر با انسان همراه است و هر شخص، یک یا چند شخص در زندگیاش دارد که از آنها الهام میگیرد. هرچقدر محبت انسان به آن شخص بیشتر باشد، بیشتر شبیه او میشود.
خداوند رحمان نیز در آیه ۲۱ سوره احزاب به این مسأله اشاره فرمودند که لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ و ذکر اللَّهَ کَثِیرًا؛ یعنی خداوند از مؤمنین میخواهد که حضرت رحمه للعالمین صلی الله علیه و اله و سلم را الگوی خودشان قرار دهند و خداوند در اینجا از ویژگی الگوپذیری انسان، بهترین استفاده را کردند. اما این الگوپذیری و شبیه به پیامبر خدا شدن و از او اطاعت کردن، نشئت از حب به او میگیرد و خداوند نیز، حب را مقدم بر اطاعت میداند: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ خداوند در آیه ۳۱ سوره آل عمران همان طور که مشاهده کردید، میفرماید اگر من را دوست دارید، فرمانبری کنید و بعد نیز میگوید اگر فرمان بردید، من نیز شما را دوست خواهم داشت! یعنی خداوند از باب محبت با انسان وارد میشود.
آیا اصلاً اگر محبتی نباشد دینداری وجود خواهد داشت؟ در مسأله حجاب نیز باید الگویی باشد تا زنان آن را دوست بدارند و در حجاب نیز به او اقتدا کنند. آن الگو باید در تمام کشور برجسته شود اما بهگونهای نباشد که همه احساس کنند باید صرفاً حجابشان مثل او باشد، بلکه ویژگیهای مختلف آن الگو، متمایز شود و عفت و حیا هم یکی از آنها باشد. در مورد آن الگو فیلم تولید شود، سریال جذاب ساخته شود، نماد آن الگو در کیف و پوشاک پیاده شود و مخصوصاً کودکان با آن مأنوس شود. همان گونه که کودکان از دوران مدرسه، علاقه دارند تصویر باربی و سایر شخصیتهای کارتونی بر روی کیفشان باشد؛ البته در این زمینه کارهایی صورتگرفته، اما باید یک شخصیت کارتونی محوری باشد تا بین کودکان شناخته شود و الان آن شخصیت معروف با حجاب اسلامی وجود ندارد.
جمهوری اسلامی نشان داده در زمینه الگوسازی میتواند حرکت کند؛ کما اینکه شهید سلیمانی یا شهید ابراهیم هادی دو نمونه محبوب و موفق بودند.
در حال حاضر وقتی شما به مزار شهدای بهشتزهرا سلام الله علیها و در جوار یادبود شهید هادی تشریف میبرید، مشاهده میکنید که اطراف ایشان پر از بانوانی هست که به ظاهر قرابتی با شهدا ندارند، اما جذبه این شهید و تبلیغاتی که در چند سال گذشته ناظر به این شهید انجام شد و مخصوصاً کتاب "سلام بر ابراهیم" مردم را بهسمت ایشان کشانده. حال با توجه به نیاز مبرم بانوان به الگوی شهیده، چرا نباید یک بانوی شهیده از دفاع مقدس برجسته سازی شود و برای آن کتاب نوشته شود و بهصورت گسترده تبلیغ شود و حتی برای ایشان فیلم ساخته شود تا زنان به او علاقمند شوند. نیازی نیست که حجاب اسلامی بانوان شهیده را در چشم مردم فرو کنیم، بلکه همین که عُلقه قلبی بین بانوان و آن بانوی شهیده پیدا شود، آرام، آرام، زندگی شخص، مثل شهیده می شوده. آیا بین این همه شهیده مثل شهیده فریده آل سیاحی، شهیده نسرین افضل، شهیده فوزیه شیردل، شهیده طیبه واعظی، شهیده ناهید فاتحی، شهیده محبوبه آشتیانی، شهیده اکرم فراهانی نیا، شهیده پروین آزادوار، شهیده عصمت پورانوری و... یک شهید را نمیتوانیم برای زنان ایرانی برجسته کنیم.
اگر از زنان ایرانی سؤال کنیم که چه کسی برای شما الگوی موفق است؟ چه کسی را معرفی میکنند؟ یک بازیگر یا یک خواننده یا.... در هر صورت آن شخص یک شهیده نیست؛ اگر خیلی هنر کند، الگوی یک دختر بسیجی، یک شهید مدافع حرم یا دفاع مقدس باشد، اما آیا یک شهیده ای داریم که زنانِ مؤمنه بتوانند از آن الگو بگیرند. اگر جواب سؤال منفی است، بهخاطر این است که ما بانوان شهید را برجسته نکردیم. اگر این کار را بکنیم، چرا بانوی ایرانی باید سراغ یک بازیگر خارجی برود که نه پوشش اسلامی دارد و نه زندگیاش، شبیه یک زن ایرانی است؟ اگر از شهدای بانویی که در این متن اسم برده شد، حتی یک اسم به گوشمان آشنا نیست، یعنی ما از این ظرفیت عظیم غافل بودیم و این شیر زنان را به مردم معرفی نکردیم.
اگر بتوانیم در وهله اول شهدای زن را به زنان معرفی کنیم و انس بین آنها ایجاد کنیم، در مرحله بعد میتوانیم اسوه تمام زنان برتر تاریخ، یعنی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را به ایشان معرفی کنیم و آن وقت است که یک بانوی ایرانی با ایشان ارتباط برقرار میکند و احساس میکند که میتواند زندگیاش را مثل او کند و حالا چادر برای او بهعنوان نماد حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها، تقدس پیدا میکند.
اما در مرحلهای مهمتر و مقدم بر الگوسازی صحیح، ابتدا باید الگوهای ناصحیح و غیراسلامی را مورد هدف قرار دهیم و آنها را از جایگاه والایشان نزد بعضی از مردم، پایین بکشیم؛ زیرا بعضی خیال میکنند، این اسوهها بی نقص و عیب هستند و برای زندگی با آرامش و رفاه، باید شبیه اینها زندگی کرد. اما باید بپرسیم که چرا الگوهای غربی با این همه فساد اخلاقی و جنسی، نمونه موفق برای مردم هستند؟ در جواب میتوان گفت که مولفههای زندگی صحیح عوض شده است و برای مثال ثروت زیاد و تجملاتی بودن یکی از آن مولفههای غلط است. تا وقتی همچین مولفه ای برای عدهای تقدس دارد، حضرت زهرا سلام الله علیها با آن زندگی ساده و خانه گِلی، نمونه موفقی برای زنان نیست. پس ابتدا باید مولفههای زندگی صحیح، برای مردم تعریف شود و نه فقط در کلام؛ بلکه سردمداران الگوسازی مثل مسئولین عزیز سازمان تبلیغات اسلامی، صداوسیمای جمهوری اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد و... باید در ساده زیستی و زندگی صحیح، زبانزد باشند. تا وقتی که مسئولین امر، سوار بر ماشینهای خارجی چند میلیاردی باشند و زنانشان آرایشهای آنچنانی کنند، الگوسازی توسط آنها، یک شوخی خندهدار است. شاید به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب و خانواده ایشان، در ساده زیستی و زندگی اسلامی، زبانزد هستند. همان طور که خودشان در خاطراتشان نقل کردند، ایشان از ایام جوانیشان و قبل از انقلاب همین طور بودند.
پس اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، باید در تعریف الگوی موفق با مردم به تعریفی مشترک برسیم و ابتدا کاری کنیم که مردم شهدای زن و بالاتر از آن، حضرت زهرا سلام الله علیها را الگویی موفق برای زندگی امروزه بدانند؛ همچنین آن را یک الگوی دور از ذهن ندانند و به این باور برسند که میتوانند مثل آنها زندگی کنند و جمهوری اسلامی نیز کسانی که امروزه اینگونه زندگی میکنند را نشان دهد. شاید یکی از انتقادهایی که به صداوسیما وارد است این است که چرا زنانی را برجسته میکند که صرفاً در یک رشته ورزشی یا یک هنر موفق هستند؟ در صورتی که اصلیترین کار یک بانو در تمدن اسلامی، تربیت کودک صالح و سالم و خانهداری است. اما متأسفانه حتی در صداوسیما آنقدری که باید، مأموریت مقدسِ خانهداری، برجسته نمیشود.
بعد از الگوسازیِ موفق است که مردم با حکومت و نهادهای فرهنگی، زبان مشترک پیدا میکنند و آنوقت اگر یکی مثلاً پوشش مناسب نداشتهباشد، همه به او میگویند: چرا پوششت شبیه فلان شهیده نیست؟! و آنوقت دیگر چیزی که تحسین میشود حجاب و پوشش صحیح است و بی حجابی و پوشش ناصحیح بین مردم تقبیح میشود.
تاریخ انتشار: 1401/09/28
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.