به گزارش فکرت، متن این یادداشت بدین قرار است؛

عاشورا بازخوانی رمز توحید و سکوی پرتاب عدالت است. از این رو عاشورا را باید همواره با ادبیات ویژه خود در درون آبادی‌ها و جامعه‌ها و در دل عصرها و نسل‌ها با تکرار فجر و شفق تکرار شود و فجرآفرین باشد. تنزل دادن «ادبیات عاشورا» تا حد ادبیات مرثیه و مداحی و تا سطح سکوت درباره هدف عاشورا، در مورد اجرای عدالت، ابطال ماهیت عاشورا و بازگشت به جاهلیت سرمایه‌داری حکومت اموی دمشق است.

آموزگار عاشورا حسین است، و آموزگار تداوم عاشورا، شخص دوم نهضت عاشورا، بانوی بزرگ پیام و حماسه، زینب کبری است.

حضرت زینب(س) ترکیب توارثی علی و فاطمه است و این بانوی بزرگ، زینب است که در ستمستان دربار سفیانی دمشق، «عدالت» را فریاد می‌کند و فریاد «أمن العدل...» سر می‌دهد. فریادی، تکان‌دهنده همه موجودیت تاریخ! 


و شاید از بهترین انواع سوگواری و عزاداری برای شهیدی بزرگ و بزرگوار و هدف‌دار این باشد که هدف او را به جامعه منتقل کنند و نسل‌های ناآگاه و عصرهای غافل را آگاه سازند و از غفلت درآورند و دست کم بر الواح تاریخ ثبت کنند و روشن است که »پیامبرسانی» و «پیام‌رسانی عاشورا«(یعنی کار زینبی) همان احیای امر(مکتب) آل محمد(ص) است. یعنی احیای دو رکن دین: توحید و عدالت!


من به نسل‌های جوان امروز و فردا و فرداهای تاریخ اعلام می‌کنم که شأن کبیر «انسان ارزشی»، نشر «پیام الهی» در هنگامه حماسه‌های بزرگ و یا در خاموشی‌های ضدتعهد است؛ جز این پیام(توحید – عدالت) هیچ پیامی ارزش «باورداری« و «اعلام‌گری» و «حماسه‌گستری» ندارد و هرگونه سست‌انگاری یا هجوم و تهاجم به این پیام، تهاجم است به «ذات ارزش» و کرامت انسان، در تداوم سیال لحظه‌ها وایام...


و این سخن به شرطی است که نسل‌ها آگاه شوند و آگاه باشند و سوءاستفاده رنگارنگی که از عاشورا می‌شود را بازشناسند و فهم‌های ارتجاعی از عاشورا را محکوم کنند. و پس از پی‌بردن به شگردهای گوناگون خود شگرد نخورند؛ و میان دو عاشورا فرق بگذارند:


1-    عاشورای عدالت: که اساس حیات جامعه و رشد متعالی انسان را بر اجرای عدالت تکلیفی استوار می‌بیند.


2-    عاشورای ادالت: که دم از عدالت تبلیغی می‌زند و هرچه از «عدالت» بگوید دروغ می‌گوید زیرا آنچه در واقع دیده می‌شود و در خارج اتفاق می‌افتد ادالت است یعنی تثبیت تکاثر و گسترش سرمایه‌داری ...


اگر جوانان به این آگاهی و رشد و فرق‌گذاری مجهز گردند، هیچ کس نمی‌تواند آنان را منحرف کند، نه در جهت «بی‌اعتقادی» به عاشورا، نه در جهت بی‌اعتمادی به عاشورا... و با این سلامت درک و استقامت در عزم، هیچ‌گاه دین الهی هدایت محمدی، پیام فاطمی، فریاد «نهج‌البلاغه»، خورشیدآفرینی صحیفه سجادیه را رها نخواهد کرد و سرمایه حیات جاودان یعنی «ایمان و عمل صالح» را از دست نخواهند داد؛ بلکه ارزش‌های جاودان را پشتوانه‌ی هماره‌ی خویش خواهند دانست و مطالبات حقه‌ی خود را به‌ویژه در یک انقلاب موسوم به اسلام از مدعیان خواهند خواست و سقوط‌های علمی عملی و افت‌های اخلاقی و فردی و اجتماعی و مفاسد کبیر اقتصادی را و اقتصاد ضدقرآنی را به نام «اسلام» نخواهند پذیرفت و از مسببان گوناگون در هر مقام و هر لباس نخواهند گذاشت.


شناخت حوادث تاریخ مهم است و کار آسانی نیست؛ زیرا حوادث در ساختن فرد و جامعه تأثیری عمده دارند. اگر حوادث و رخدادها، حوادث و رخدادهایی باشند که درک صحیح، جامعه از آن‌ها روحیه عدالت‌طلبی، تکاثرستیزی، ارزش‌گرایی، انسان‌مداری، قرآن‌شعاری را در جامعه زنده می‌کند و دست این و آن را از هرگونه سوء استفاده می‌برد، فرصت‌طلبان صورتی کاذب از این‌گونه حوادث را ترویج می‌کنند تا جامعه به بیداری لازم نرسد و از پیام «واقعه» غافل شود و از مطالبات حقه خویش غفلت کنند؛ این است که رخدادها و حوادث ارزشی در معرض خطرهایی مهم هستند: تحریف، انحراف، غفلت، سطحی‌اندیشی و سوء استفاده از مقاصد و اهداف...


عاشورا یک تکوین انسانی بزرگ است. عاشورا ترتیل آیات خونین عدالت است، در معابر تاریخ و در برابر اقوام. اگر تاریخ بشر با آن همه جنایت بی‌شمار و سقوطهای گرانبار «عاشورا» نداشت، مانند منظومه‌ای بود که خورشید نداشته باشد.


به سخنی دیگر عاشورا در پیکره تاریخ، عمل جراحی یا کاری از نوع تعویض «خون» است.خون سالم سیاسی که مایه تداوم حیات سالم جامعه است، به خون فاسد و سرطانی بدل شده است. در اینجا تعویض خون یک ضرورت است، یک واجب الهی است. زیرا در چنین جامعه‌ای فساد ذاتی می‌شود و تداوم می‌یابد و امید از صلاح حال جامعه و پدیدآمدن زمینه‌های هرگونه رشد و تعالی و تحقق هرگونه عدالت بریده می‌شود. 

تاریخ انتشار: 1403/04/29

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil